رفتن ، رسیدن است / دفتر شعر از آینه های ناگهان
موجیـــــم و وصــــل ما ، از خــــــود بریـــدن اســــت
ساحــــل بهانـــــــه است ، رفتــــن رسیــدن است
.
.
تا شعله در سريم ، پروانه اخگريم
شمعيم و اشك ما ،در خود چكيدن است
ما مرغ بي پريم ، از فوج ديگريم
پرواز بال ما ، در خون تپيدن است
پر مي كشيم و بال ، بر پرده ي خيال
اعجاز ذوق ما ، در پر كشيدن است
ما هيچ نيستيم ، جز سايه اي ز خويش
آيين آينه ، خود را نديدن است
گفتي مرا بخوان ، خوانديم و خامشي
پاسخ همين تو را ، تنها شنيدن است
بي درد و بي غم است ، چيدن رسيده را
خاميم و درد ما ، از كال چيدن است
حتی اگر نباشی / دفتر شعر تازه ها
.
می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو تو ان چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال ِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی ، می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را