توانگرا دل درويش خود بدست آور
كه مخزن زرو گنج درم نخواهد ماند
حافظ
آقا جلال عزيز شما زير پاتونو نگاه نميكنيد.ما هستيم خدمتتون:11:
Printable View
توانگرا دل درويش خود بدست آور
كه مخزن زرو گنج درم نخواهد ماند
حافظ
آقا جلال عزيز شما زير پاتونو نگاه نميكنيد.ما هستيم خدمتتون:11:
در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
ان قد ندمت و ما ینفع الندم
ساقی چو یار مه رخ و از اهل راز بود
حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
شما رو چشم ما جا دارید.
من در پيش كو به كو افتادم
دل به عشقش دادم
خانه بر دوشم من خانه بردوش
شب ها مرغ لب بسته منم
دل شكسته منم
تا سحر بيدارم
بر نخيزد از من هاي و هويي
چشمتون بي بلا شما سروري
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم.......
خيلي قشنگ بود آقا جلال ممنون
معرفت نيست در اين قوم خدارا سببي
تا برم گوهر خود را بخريدار دگر
چرا هيچ كس امشب نيست آقا جلال؟
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
از حافظ باید ممنون بود!
نمیدونم. داره حوصله ام سر میره. حالم هم گرفته...
مدامم مست ميدارد نسيم جعد گيسويت
خرابم ميكند هر دم فريب چشم جادويت
حالتون چرا گرفته؟:13:
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
آدمیزاده دیگه. یه روز برا خودش خوشه یه روزم ناراحت
مستان سلامت ميكنند
جان را غلامت مي كنند
مستي ز جامت مي كنند
مستان سلامت ميكنند
اي شادي جانان بيا
اي شاه تقواران بيا
مستان سلامت ميكنند
مستان سلامت مييكنند
مولانا
خوب اميدوارم هميشه سرخوش و سر حال باشيد
شب خوش
در آن بحری که خضرانند ماهی
در او جاوید ماهی جاودان آب
از آن دیدار آمد نور دیده
از آن بامست اندر ناودان آب
از آن باغست این گلهای رخسار
از آن دولاب یابد گلستان آب
از آن نخلست خرماهای مریم
نه ز اسبابست و زین ابواب آن آب
روان و جانت آنگه شاد گردد
کز این جا سوی تو آید روان آب
مزن چوبک دگر چون پاسبانان
که هست این ماهیان را پاسبان آب
-----------
سلام