کاشکی دوباره جوانه می زدم در خاک باغچهات
تا باز می توانستم
با تبری در دستهای تو
تکه تکه شوم
هیزم شوم و آتش بگیرم
نه این یک شعر بلند هست
هر دفعه یک قسمتشو می نویسم اما شبیه هستن وگرنه یکی نیست
هر بار می گه یکی بود اینکار رو کرد اون یکی نکرد
Printable View
کاشکی دوباره جوانه می زدم در خاک باغچهات
تا باز می توانستم
با تبری در دستهای تو
تکه تکه شوم
هیزم شوم و آتش بگیرم
نه این یک شعر بلند هست
هر دفعه یک قسمتشو می نویسم اما شبیه هستن وگرنه یکی نیست
هر بار می گه یکی بود اینکار رو کرد اون یکی نکرد
محبوبم !
اگر برای آن به سوی تو می آیم
که مرا از شعله های دوزخ نجات بخشی ،
بگذار که در آنجا بسوزم .
و اگر برای آن به سوی تو می آیم
که لذت بهشت را به من بخشی ،
بگذار که درهای بهشت به رویم بسته شود .
اما اگر برای خاطر تو به سویت می آیم ،
محبوبم ! مرا از خویش مران !
متبرکم کن .
تا در کنار زیبایی جاودانه ات
تا ابد لانه کنم ...
پس اینطوریه
مرگ خود را ،
با
فوج جراری از زرد می آراید .
باورم نیست ، خداوند !
خواب می بینم پنداری :
بنگر ، آن روح خزان است که با دندانهای زردش
می خندد و می آید .
انگاری که این طوریه
به دلیل کم یاب بودن "ی"
در آرزوی اهل دلی عمر ما گذشت
جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
اینو دوست دارم
آواتار جدید مبارک(خفن شدی؟)
من پچ پچ غمین تصاویر عشق را
محبوس و چارمیخ به دیوار سال ها
پیوسته باز می شنوم در درون شب
من رویش گیاه و رشد نهالان
پرواز ابرها تولد باران
تخمیرهای ساکت و جادویی زمین
من نبض خلق را
از راه گوش می شنوم آری
همواره من تنفس دریای زنده را
تشخیص می دهم
خفن ؟!!!!
نسبت به قبلی که خیلی هم متین شدم
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیدهام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیدهام که مپرس
آخه یه لحظه فکر کردم که سر طرف اسکلته!!
سالك نرسد بي مدد پير به جايي
بي زور كمان ره نبرد تير به جايي
غني
بنده هم ايضا تبريك ميگم
راهم شراب لعل زد ای میر عاشقان
خون مرا به چاه زنخدان یار بخش
یا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن
وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش
عجب شعری بود پایان
شتاب كن؛ شتاب كن ربابه
ماه كامل چارده
برخاك پاك تو چهره بگشوده ست
ز چهره بركش حجب آن جامة اهورائی
كه میزبانت خزانه دار بهشت موعود است
مرسی از هر دوتون
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی
حرام هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
چقدر آسمون اواتارامون شبیه همه!