نقل قول:
در يک صحنه ي دراماتيک ترش در اخرين لحظات حيات اهريمني اش از دانته مي خواهد که او را ببخشد ودر حالتي که اشک از چشمانش جاري مي شود از شيطان بودن خودش اظهار تنفر مي کند.
دانته قطرات اشک روي صورت ترش را پاک مي کند و به او مي گويد که او ديگر شيطان نيست زيرا شياطين هرگز گريه نمي کنند با شنيدن اين حرف ترش لبخند رضايت بخشي مي زند و وجود اهريمني اش مي ميرد پس از اين واقعه دانته که حالا خوي اهريمني اش به خوي انساني اش غلبه کرده است حس انتقام گيري در وجودش شعله مي کشد و اشک از چشمانش جاري مي شود.
خدا امواتتو بیامرزه پس اینا چی میگن ترش نمرده ؟؟