دریای رحمتش ز پری موج میزند
هر لحظهی بغرد و گوید که: « یا عباد »
هم اصل نوبهاری و هم فصل نوبهار
ترجیع سیومست هلا قصه گوشدار
Printable View
دریای رحمتش ز پری موج میزند
هر لحظهی بغرد و گوید که: « یا عباد »
هم اصل نوبهاری و هم فصل نوبهار
ترجیع سیومست هلا قصه گوشدار
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
کجا "ک" دادی محمد؟!
من قطره چرا باشم؟ چون غرق در آن بحرم
من مرده چرا باشم؟ چون جان ودلم زندست
تن خفت درین گلخن جان رفت دران گلشن
من بودم و بیجایی، وین نای که نالندست
از خویش حذر کردم، وز دور قمر جستم
بر عرش سفر کردم، شکلی عجبی بستم
-----------
جلال جان به نتیجه ای جدید درباره اواز اساطیر رسیدید؟
من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
دوشم نوید داد عنایت که حافظا
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
شعرشو در قسمت ترانه ها خوندم خیلی زیبا است.
باید از نو گوشش کنم.
میافتم و میخیزم چون یاسمن از مستی
میغلطم در میدان چون گوی از آن چوگان
سلطان سلاطینم، هم آنم و هم اینم
من خازن سلطانم، پر گوهرم و مرجان
پهلوی شهنشاهم، هم بنده و هم شاهم
جبریل کجا گنجد آنجا که من و یزدان؟!
تو حلق همی دری از خوردن خون خلق
ور دلق همی پوشی، مانند سگ عریان
-------
من از یکی دوستان کرد خواستم معنی تصنیفها رو بنویسن.. زیاد اشنا نبودن.. گفتن متوجه نمی شن
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش
بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ
خزانهای به کف آور ز گنج قارون بیش
خب کردها لهجه های مختلفی دارن. مثلا کرمانشاهیها و کردستانیها اصلا زبان همو نمیفهمن. ولی آواز اساطیر کرد کرمانشاهیه. منم یه دوست کرمانشاهی داشتم بعضیهاشو نمیفهمید.
شاهی که همه شاهان، خربندهی آن شاهند
امروز من آن شاهم، نی شاه پریرینه
از شربت اللهی، وز شرب اناالحقی
هریک به قدح خوردند، من با خم و قنینه
من قبلهی جانهاام، من کعبهی دلهاام
من مسجد آن عرشم، نی مسجد آدینه
من آینهی صافم، نی آینهی تیره
من سینهی سیناام، نی سینهی پرکینه
----------
من کنسرت سال 76 تو ورزشگاه آزدای همرا با گروه کامکارها رو هم خیلی دوست دارم.. مخصوصا تصنیف واران
هنوز پنجره باز است
تو از بلندي ايوان به باغ مي نگري
درخت ها و چمن ها و شمعداني ها
به آن ترنم شيرين به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب مي نگرند
تمام گنجشكان
كه درنبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
ترا به نام صدا مي كنند
هنوز نقش ترا از فراز گنبد كاج
كنار باغچه
زير درخت ها لب حوض
درون آينه پاك آب مي نگرند
تو نيستي كه ببيني چگونه پيچيده است
طنين شعر تو نگاه تو درترانه من
دیده ام. قشنگه. خودش هم که سه تار میزنه و میخونه هم قشنگه
وای دوباره مهمون.
فعلا بای
ندانم از چه سبب رنگ آشنايی نيست
سهی قدان سيه چشم ماه سيما را
چو با حبيب نشينی و باده پيمايی
به ياد دار محبان بادپيما را
از پاسخ به سوالای جلال بر میگردم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر ديدي جواني بر درختي تكيه كرده
بدان عاشق شدست و گريه كرده