ابـراز احسـاسـات؛ کلامـی یا غیـرکلامـی؟
بیان احساسات هم به صورت کلامی انجام می شود و هم به صورت غیرکلامی. هر دوی اینها در ارتباطی که ما با دیگران برقرار می کنیم، بسیار موثرند. آنقدر که حتی ممکن است در موفقیت، موقعیت کاری، زندگی، دوستی ها و به خصوص در محیط خانواده ما تاثیر فراوانی داشته باشند...
یکی از مشکلاتی که بعضی از افراد از آن رنج می برند این است که در بیان احساساتشان راحت نیستند یا نمی دانند چگونه این کار را انجام دهند. به همین دلیل نزدیکانشان فکر می کنند آدم های سرد، بی احساس و مغروری هستند که حاضر نیستند با آنها ارتباط دوستانه و نزدیکی برقرار کنند ولی وقتی نسبت به این افراد شناخت پیدا می کنند، متوجه می شوند که واقعا چنین نیست بلکه این ضعفی است که در بیان احساساتشان دارند بنابراین لازم است چنین کسانی روی ضعف خود کار و روابطشان را تقویت کنند. در این صورت هم شناخت و هم نزدیکی بیشتری بین افراد ایجاد می شود و همه در محیط خانواده، دوستان، همکاران و... تحت تاثیر این مساله قرار می گیرند و روابط?شان بهبود می یابد.
● فرزندان بیان احساساتشان را از والدین می آموزند
ما مراجعان زیادی داریم که از این ضعف شکایت دارند و گله می کنند که نه می توانند با والدینشان ارتباط خوب و نزدیکی برقرار کنند و نه حتی با همسر و بعضی از دوستان. واقعیت این است که آنها چنین رفتاری را از طرف پدر و مادرشان ندیده اند و در صحبت هایش هم به این موضوع اشاره می کنند که هیچ گاه ندیده اند که والدین نسبت به یکدیگر چه به صورت کلامی و چه به صورت غیرکلامی ابراز علاقه کنند. در حالی که یک چهره باز، احساس پذیرابودن، یک لبخند و... تاثیر بسیار زیادی هم بین زن و شوهر و هم روی فرزندان دارد. افراد باید از والدینشان، بوسیدن و در آغوش گرفتن را یاد بگیرند تا بپذیرند که مورد علاقه و توجه هستند. متاسفانه بسیاری از زوج ها از این شکایت دارند که همسرشان به هیچ طریقی احساساتش را بیان نمی کند. بعضی گله می کنند که من می دانم همسرم یا پدر و مادرم مرا دوست دارد ولی هرگز این حس را بیان نکرده اند.
وقتی در جلسات مشاوره با طرف مقابل صحبت می کنیم، می بینیم که می گوید: «چطور متوجه احساسات من نشده من کارهای زیادی برایش انجام داده ام، همین کارها نشان دهنده توجه و علاقه من بوده است.» به نظر من زمانی این ارتباط می تواند بسیار موثرتر و موفق تر باشد که فرد هم از زبان کلامی و هم از زبان غیرکلامی (یعنی زبان بدن) در بیان احساساتش استفاده کند. آن زمان است که می توان به طرف مقابل حس خوب دوست داشتن را منتقل کرد. وقتی چنین احساسی نشان داده شود، بی شک در طرف مقابل هم احساس بسیار مثبتی به وجود می آید. احساس پذیرفته شدن، احساس عدم تنهایی و اینکه فقط جنبه های منفی دیده نمی شود و فقط انتقاد نیست.
در ارتباط کلامی، در نظر گرفتن خیلی مسائل مهم است؛ مثلا تن صدا، نوع کلماتی که به کار می بریم، لحن کلام و... همه و همه می توانند در ایجاد احساس مثبت، احساس نزدیکی و پذیرش افراد موثر باشند تا اینکه فرد زبان گزنده ای داشته باشد، فقط نقطه ضعف ها را ببیند و بزرگ کند و هیچ تعریف و تمجیدی از طرف مقابل نکند. به خصوص اگر طرف مقابل اعتماد به نفس ضعیف و خودپنداری پایینی داشته باشد بیشتر دچار احساس عدم تایید و طردشدگی می کند.
● بیان احساسات را یاد بگیرید
ما همواره بر نقش خانواده و شکل گیری رفتار اولیه تاکید داریم. گاهی فردی به سن بلوغ رسیده و رفتارهای مختلف از جمله بیان احساسات را در خانواده یاد نگرفته است ولی دلش می خواهد با همسر، دوستان و اطرافیانش ارتباط خوب و مثبتی داشته باشد و احساساتش را بیان کند اما راه و رسم چگونگی آن را نمی داند یا خجالت می کشد احساساتش را بیان کند. چنین کسانی باید در این زمینه کار و مطالعه کنند و راهکارهای بیان احساسات را از طریق کتاب هایی که در این زمینه وجود دارد، یاد بگیرند. ضمن اینکه بهتر است چند جلسه ای را با یک مشاور یا روان شناس داشته باشند تا اصول کلی برقراری ارتباط را در این زمینه یاد بگیرند و شروع به تمرین آنها کنند.
● احساسات بیان نکردنی نداریم
من فکر می کنم نوع انتقال احساساتمان در مورد مسائل مختلف متفاوت است وگرنه ما می توانیم تمام احساساتمان را منتقل کنیم و احساس بیان نکردنی نداشته باشیم. مثلا وقتی برخوردی بین دو نفر پیش می آید، می توانند به جای آنکه دعوا کنند و سروصدا راه بیندازند یا پشت سر یکدیگر مدام بدگویی کنند، خیلی راحت پس از مدتی که خشمشان فروکش کرد، به طرف مقابلشان بگویند: «من از دست تو ناراحتم، یا از دستت رنجیده خاطر شده ام. من عصبانی ام و...» البته تاکید می کنم نوع گفتار، لحن و کلام فرد در این قضیه موثر است.
گاه این جمله ها با لحن خودخواهانه بیان می شود در صورتی که می توان آن را به آرامی بیان و بعد نشست و درباره آن صحبت کرد. نکته مهم دیگر شفاف صحبت کردن درباره موضوعی است که پیش آمده نه به اصطلاح تکه پرانی و در لفافه حرف زدن. باید شنونده خوبی هم بود زیرا ممکن است طرف مقابل پاسخی در این زمینه داشته باشد که شما هیچ گاه فکرش را هم نمی کرده اید باید از دید او هم مساله را احساس کنید. این کار می تواند بسیاری از سوءتفاهم ها و سوءبرداشت هایی که می تواند برای طرفین وجود داشته باشد را برطرف کند.
افراد خودساخته چه خصوصیاتی دارند؟
در این مقاله ۱۶ خصوصیت از افراد خودساخته را برایتان عنوان می کنیم که شما می توانید به خود نمره دهید تا متوجه شوید آیا شما هم فرد خود ساخته ای هستید یاخیر؟ در این مقاله ۱۶ خصوصیت از افراد خودساخته را برایتان عنوان می کنیم که شما می توانید به خود نمره دهید تا متوجه شوید آیا شما هم فرد خود ساخته ای هستید یاخیر؟
در این مقاله ۱۶ خصوصیت از افراد خودساخته را برایتان عنوان می کنیم. فرد خودساخته اینجا به معنی فردی است که درصدد واقعیت دادن به توانایی های خود است. بعد از اینکه تک تک این خصوصیات را به دقت مطالعه کردید، به نسبت میزان نزدیکی که به هر یک از خصوصیات دارید، به خود نمره ۱ تا ۱۰ بدهید. نتیجه ای که به دست می آورید نمایش شهودی نقاط ضعف و قدرت شما در حرکت به سمت به واقعیت کشاندن توانایی های فردیتان است. وقت بگذارید و به این فکر کنید که واقعاً چرا در برخی خصوصیات قوی تر از بقیه هستید. چه چیز باعث شده که برای فلان خصوصیت نمره بالایی بگیرید؟ برای اینکه نمره هر خصوصیت را در خودتان بالاتر ببرید، چه باید بکنید؟ بالاترین نمره ای که می توانید به دست آورید ۱۶۰ است. شما چقدر به این عدد نزدیک هستید؟
۱) فرد خودساخته درک کارامدتری از واقعیت دارد و با آن احساس راحتی بیشتری می کند. او قادر است خوب و بد و بالا و پایین ها را بپذیرد و تفاوت آنرا تشخیص دهد.
۲) پذیرش خود، دیگران و طبیعت. فرد خودساخته واقعیت را همانطور که هست می بیند و مسئولیت آنرا نیز به گردن می گیرد.
۳) فرد خودساخته در کارهای خود سادگی، طبیعیت و فوریت دارد. به عبارت دیگر، این افراد آنطور که دیگران تصور می کنند، معلق نیستند. او قادر است هر کاری را که به نظرش خوب و طبیعی می رسد انجام دهد و دلیلش هم خیلی ساده است: چون احساس خوبی نسبت به آن کار دارد. سعی نمی کند دیگران را آزار دهد، و برای خوبی ها ارزش و احترام قائل است.
۴) مشکل محوری. فرد خودساخته کسی است که شدیداً روی مشکلات خارج از خودش تمرکز می کند. او درگیر مشکلات دیگران و مشکات جامعه است و برای تسهیل آن مشکلات تلاش می کند.
۵) جدایی و نیاز به حریم خصوصی. با وجود همه دغدغه های او برای جامعه، فرد خودساخته نیاز دارد با خود تنها باشد. او از زمان هایی که به تنهایی غرق در تفکر و تعمق می شود، لذت می برد و دوست ندارد همیشه مردم در اطرافش باشند. فقط با چند نفر از نزدیکان است و لزومی هم نمی بیند که همیشه با آنها در ارتباط باشد. حضور آنها به تنهایی کافی است.
۶) خودمختاری، استقلال از فرهنگ و محیط. فرد خودساخته قادر است به تنهایی تصمیم بگیرد و به تنهایی کارهایش را انجام دهد. او به خودش اطمینان و اعتماد کامل دارد.
۷) طراوت همیشگی. فرد خودساخته از ساده ترین و طبیعی ترین چیزها احساس لذت می کند. غروب آفتاب همیشه برای او زیباست به همین خاطر همیشه به تماشای آن می رود. هنوز هم از انجام بازی های دوران کودکی خود لذت می برد.
۸) تجربه عارفانه، عالی ترین تجربه. فرد خودساخته همیشه تجربیاتی دارد که باعث می شود احساس شناور بودن به آنها دست دهد. خود را هماهنگ با دنیای اطرافشان می بینند و تصور می کنند که در یک برهه از زمان بخشی از واقعیتی متفاوت هستند.
۹) حس همبستگی. فرد خودساخته نسبت به همه مردم احساس دارد. از آدم هایی که در اطرافشان وجود دارد آگاهند و نسبت به آنها حساسند.
۱۰) ارتباطات میان فردی. فرد خود ساخته ارتباطات میان فردی عمیق تر و شدیدتری نسبت به سایر افراد بزرگسال دارند. آنها توانایی عشق ورزیدن و دوست داشتنی دارند که برای بقیه افراد به نظر غیرممکن است. معمولاً دوستان کمی دارند اما همین ارتباطات کم بسیار عمیق و پرمفهوم هستند.
۱۱) ساختار شخصیتی دموکراتیک. فرد خودساخته به برابری انسانها معتقدند، اینکه هر انسان حق حرف زدن دارد و هر انسان نقاط قوت و نقاط ضعف خاص خود را دارد.
۱۲) تشخیص بین راه و هدف، خوب و بد. فرد خودساخته تفاوت بین راه و هدف، خوب و بد را می دانند و آنها را طوری با هم اشتباه نمی گیرند که باعث لطمه خوردن به خودشان یا دیگران شود.
۱۳) حس شوخ طبعی فلسفی یا غیرخصومت آمیز. فرد خودساخته از شوخی لذت می برند. دوست دارند بخندند و لطیفه تعریف کنند اما نه به قیمت دیگران. آنها با اینکه می توانند خیلی جدی باشند، اما افرادی خوش طینت به نظر می رسند.
۱۴) خلاقیت. فرد خودساخته می توانند شدیداً خلاق باشند. خلاقیت خود را می توانند در ابعاد مختلف با نوشتن، نواختن موسیقی، خیالپردازی و هر چیز دیگری نشان دهند.
۱۵) مقاومت دربرابر فرهنگ پرستی، برتری هر فرهنگ خاص. هر انسانی به طریقی فراتر از فرهنگ خود قرار دارد، یعنی فردیتی عمیق دارد و می تواند فرهنگ را منتقدانه ارزیابی کند طوریکه خودش تصمیم بگیرد که چه چیز برایش بهتر است.
۱۶) نواقص فرد خودساخته. افراد خودساخته، افرادی هستند که از این واقعیت آگاهی دارند که کامل نیستند و آنها هم مثل فردی که در کنارشان قرار گرفته، کمی و کاستی هایی دارند و همیشه چیزهای تازه ای برای یادگرفتن و راه های تازه ای برای رشد وجود دارد. فرد خودساخته بااینکه با خود خیلی راحت است اما هیچوقت دست از تلاش برنمی دارد.
رنگ ها و تاثیرآن بر سلامت روح و جسم
رنگ همچون کلامی گویاست برای بازگو کردن خلق و خوی مردم رنگ ها جایگاه ویژه ای در زندگی انسان دارند. هرروز مارا احاطه می کنند و چنان با محیط اطراف ما عجین شده اند که تنها زمانی پی به وجودشان می بریم که یکباره خود را نشان دهند برای مثال موقع خرید پیراهن ، موقع انتخاب کاغذ دیواری ، پشت چراغ های راهنمایی ، موقع تماشای گل های چمنزار در تابستان ، برگ درختان در پاییز، طبیعی است که ما هرکدام رنگی دلخواه داریم و همین طور رنگ هایی که زیاد نمی پسندیم . معلوم است که رنگ پیراهن و زینت آلات ، خانه و اتومبیل را از رنگ های مورد علاقه مان انتخاب می کنیم. این موضوع نشان می دهد که هر رنگ احساس خاصی را در ما به وجود میآورد . رنگ، نیرویی را در اختیار ما می گذارد که طبیعی و شفابخش است . در ابتدا شاید این امر غیر عادی به نظر رسد ولی واقعیت دارد .
رنگ می تواند روح و روان انسان را شفا دهد و نشاط آور باشد . البته در صورتی که یاد بگیریم دیدی آگاهانه نسبت به رنگ داشته باشیم و تا ثیر آنها را درک کنیم. گوناگونی رنگ ها به اندازه روزهایی است که از عمر زمین می گذرد . رنگ بیانگر و بازتاب احساسات ماست به همان اندازه هم سمبلی معتبر و ارتباط محسوسی با زندگی ما دارد .
رنگ چون طول موج دارد در حیطه علم نیز بررسی می شود با این حال مانند روان انسان غیر ملموس است. نیوتن اولین کسی بود که درباره ویژگی ماهیت نور تحقیقاتی کرد و آزمایش های گوناگونی را انجام داد تا توانست نور سفید مثلا نور خورشید را با عبور از یک منشور به رنگ های دیگر تجزیه کند . موفقیت دیگر نیوتن این بود که <ثابت کرد هرکدام از رنگ ها طول موج مخصوصی دارند و نور خود را در سطح انرژی متفاوتی ساطع می کنند>، برای درک بهتر این موضوع می توان امواج دریا را پیش خود تصور کنید. موج های بلند تر نیروی فوق العاده زیادی دارند یعنی امواج بلندتر انرژی جنبشی بیشتری نسبت به موج های کوچکتر دارند .
طبق این الگو سطح انرژی هر رنگ با رنگ دیگر فرق می کند . این کشف نیوتن سرآغاز پژوهش هایی درباره ماهیت رنگ ها ، چگونگی انتشار انرژی جنبشی و علت درخشندگی خیره کننده آنها بود . شاید در کودکی ساعت ها غرق نقاشی کردن می شدیم . دنیای اطراف را فراموش می کردیم و از رنگ کردن لذت می بردیم . نقاشی کردن در کودکی اولین تلاش ناخود آگاه ما برای استفاده از نیروی درمانی رنگ ها بوده است . رنگ ها بیانگر ناراحتی های روحی و ذهنی هستند، حالت هایی که جرات بیان آن را به دیگران نداریم، رنگ ها به ما تعادل روحی می دهند و این چیزی جز سلامت روانی نیست .
▪ رنگ های اصلی و فرعی : زرد ، آبی و قرمز رنگ های اصلی هستند .
▪ رنگ های فرعی : سبز ، بنفش ، نارنجی ، زرد، مایل به سبز ، سبز مایل به آبی ، آبی مایل به بنفش، بنفش مایل به قرمز ، قرمز مایل به نارنجی ونارجی مایل زرد هستند که از ترکیب رنگ های اصلی به وجود می آیند.
رنگ های گرم و سرد : در چرخ رنگ اگر از زرد به بنفش خطی بکشیم رنگ هایی که در طرف دست چپ این خط قرار دارند سرد هستند و در ساختن آنها آبی بکار برده شده است. رنگ هایی که در طرف راست این خط قرار دارند گرم هستند و در ساختن آنها قرمز بکار برده شده است . رنگ های گرم محرک هستند و باعث می شوند که اجسام جلو آمده و بزرگتر بنظر برسند. رنگ های سرد باعث می شوند که اجسام عقب بروند و کوچک تر بنظر بیایند . این حرکت رنگ ها بسیار مهم است .
مثلا برای بزرگ نشان دادن حیاطی می توانیم گل هایی را که رنگ های سرد دارند عقب و گل هایی را که رنگ های گرم دارند جلو بکاریم . رنگ های سرد عقب می روند و رنگ های گرم جلو می آیند و این حرکت حیاط را بزرگتر نشان می دهد. رنگ های سرد باعث می شوند که اجسام عقب بروند و کوچک تر بنظر بیایند . این حرکت رنگ ها بسیار مهم است . رنگ های متضاد (مکمل) رنگ هایی هستند که در چرخ رنگ روبروی یکدیگر قرار دارند مانند زرد و بنفش ، یا قرمز و سبز یا آبی و نارنجی. ۲ رنگ متضاد اگر پهلوی هم قرار بگیرند ایجاد درخشندگی می کنند و شدت رنگی همدیگر را زیادتر می کنند .
● تمرکز بر دایره رنگ ها
بهترین حالت انجام دادن این تمرین قرار گرفتن با چشم بسته مقابل یک منبع نور قوی ، مثل یک نقطه نورانی است . در هوا آزاد تا جایی که برای چشم ها ضرر ندارد در کمال آرامش مقابل منبع نوری قراربگیرید، نور براحتی از بین پلک ها وارد چشم می شود . بعد از مدتی جلوی چشم نور قرمز خیره کننده ای می بینید . سعی کنید با اراده ، رنگ قرمز جلوی چشم را به رنگ های زرد ، سبز یا آبی تغییر دهید یا برعکس ، قرمز را به بنفش ، آبی ، سبز و زرد تغییر دهید . وقتی بر روی رنگ های گرمی چون قرمز ، نارنجی و زرد تمرکز کرده باشید ، پلک ها به راحتی از هم باز می شوند .
اما با رنگ های سردی چون فیروزه ای ، آبی و بنفش احساس می کنید پلک ها سنگین شده اند .
این تمرین را با رنگ های دلخواه خود انجام دهید . رنگ هایی که بر آنها تمرکز می کنید باید خالص و شفاف باشند تا تاثیر شان بیشتر شود و از رنگ هایی که سیاه و سفید در آنها باشد استفاده نکنید . در موقع انجام دادن تمرین، راحت و منظم نفس بکشید و خیلی طبیعی باشید، اگر تمرین تمرکز روی دایره رنگ را تنها ۲ بار در هفته و هر بار به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه انجام دهید ، خیلی زود بر افکارتان مسلط خواهید شد . به علاوه این تمرین کمکی است تا شما به سلامت روحی ، روانی و جسمی پایدار برسید .
● چگونگی انتخاب رنگ لباس و تاثیرآن بر روند درمان
تمرکز بررنگ ها ، به ویژه در هنگام ابتلا به بیماری، یا وقتی که قصد دارید عضوی از بدن را تقویت کنید، توصیه می شود ، به عنوان مثال برای درمان افسردگی و احساس تنهایی ، تمرکز بر رنگ های گرم ، نشاط آور خواهد بود . نارنجی به عنوان نقطه عطف گرمای طیف نور ، احساس گرمای شدیدی را در انسان پدید می آورد. وقتی تصمیم می گیرید رنگ درمانی را انتخاب کنید، باید به این نکته توجه داشته باشید که <تطابق رنگ انتخابی با رنگ لباستان بر روند درمان تاثیر می گذارد.> رنگ لباس بخصوص لباس های زیر تاثیر بسیار زیادی بر درمان دارد ، چون بدن در مقابل امواج رنگ ها مقاومت می کند و مدتی طولانی طول می کشد تا با آنها ارتباط برقرار کنیم ، پس پوشیدن لباس همرنگ با رنگ مورد آزمایش در تسریع ایجاد ارتباط موثر است. رنگ هایی که برای لباس رو انتخاب می کنید ، به طور مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار شما تاثیر می گذارد . از یک طرف بر رفتار شما و از طرف دیگر بر رفتار افرادی که با آنها برخورد می کنید .
آنها مطابق با رنگی که لباستان دارد ، واکنش نشان می دهند . مثلا همه می دانیم رنگ سیاه ناخواسته انسان را از محیط اطراف جدا می کند، چون درخشش رنگ سیاه حاکی از انزوای مطلق است . سیاه نمایانگر مرز مطلقی است که در فراسوی آن زندگی متوقف می شود . به کسانی که در برقرار کردن ارتباط با دیگران مشکل دارند ، توصیه می کنیم تون های رنگ زرد را در لباس هایشان انتخاب کنند. بی دلیل نیست که رنگ زرد نماد اداره پست ، بزرگترین وسیله ارتباطی جامعه می باشدکسی که با لباس زرد از خانه خارج می شود همین رنگ زرد لباس امکان مصاحبت با دیگران را به او می دهد، رنگ هایی که در محیط زندگی و کار ما هستند نه فقط از راه دیدن بلکه به واسطه امواجی که از خود ساطع می کنند برما اثر می گذارد . این که صبح ها و شب ها اولین و آخرین نگاهمان به چه رنگی می افتد ، بسیار مهم است مثلا اگر موقع خواب به رنگ آبی نگاه کنیم امواج رنگ آبی اثر آرام بخشی برما می گذارد
● آبی نماد روان
رنگ آبی احساس سرما را در ما بوجود می آورد . از نظر پزشکی این رنگ به مفهوم انقباض است ، بنا براین برای درمان تب موثر است و اغلب در درمان التهاب های پوستی به کار می رود . فشارخون را می توان به کمک رنگ آبی پایین آورد . هنگام بیماری و خستگی نیاز به این رنگ بیشتر می شود. اگر گردش خونتان منظم است و قلبتان هم ضعیف نیست می توانید در موقع سرما خوردگی با ملحفه ای آبی رنگ خود را بپوشانید همین طور پوشیدن لباس خواب آبی رنگ در پایین آوردن تب مفید است .
با این حال اگر بیشتر رنگ به کار رفته در نقاشی آبی باشد توصیه می شود اتاق خواب کسانی که دچار اختلالات خواب هستند به رنگ آبی باشد ، نور آبی روشن انسان را به خوابیدن ترغیب می کند و سیستم عصب را عمیقا آرام می نماید، این رنگ آمادگی مبارزه با سموم بدن را در ما بر می انگیزد . با کمک رنگ لاجوردی می توانید گرفتگی های ناگهانی عضله و اضظراب را برطرف کنید . نور آبی برای درمان رماتیسم (خاصیت خشک کردن) و سردرد (آرامش بخش بودن)، ناراحتی های دوران بلوغ ، التهاب های پوستی و گرفتگی عضله موثر است . آبی رنگی است که احساس رضایت را در انسان به وجود می آورد ونشانه آن است که نقاش در حسرت داشتن آرامش و زیر فشار عصبی است . اگر در نقاشی تعادلی از رنگ های زرد و آبی باشد نشان از تعادل روحی و روانی نقاش دارد .
آبی رنگ محافظه کاری ، موفقیت ، فداکاری ، تفکر و درون نگری است ، بنابراین آبی مشخصه افرادی است که با تلاش و کوشش به موفقیت می رسند ، با دیگران روابط مناسبی دارند و به ندرت کاری را براساس تمایلات آنی خود انجام می دهند اما با دقت و مهارت آن را کنترل می کنند، این افراد می توانند مدیران و ورزشکاران توانایی باشند. علاقه مندان رنگ آبی افراد معقولی هستند و زندگی خود را نمونه می دانند، هرچند ممکن است این فرض درست نباشد . تیپ های آبی افراد محتاط و با ثبات و غالبا قابل تحسین هستند و همه آنها به این خصایص خود کاملا آگاهند. عدم علاقه به رنگ آبی نشانه شورش ، احساس گناه و شکست و ناراحتی از پیشرفت های کسانی است که احتمالا به اندازه آنها تلاش نکرده اند.در حقیقت دوست نداشتن رنگ آبی باعث تاسف است ، چراکه ممکن است نتیجه روان رنجوری یا حداقل غمی بزرگ باشد. در صورت به کار بردن رنگ آبی با مکلمش، نارنجی ، نشاطی آرامش بخش در فرد ایجاد می شود .
● رنگ قرمز در روانشناسی
در روانشناسی رنگ قرمز به مفهوم اعتماد بنفس است ، از این رو در درمان ترس از این رنگ بهره می گیرند . در رنگ درمانی برای به جریان انداختن مجدد انرژی ذخیره شده بدن و افزایش گرمای آن از رنگ قرمز استفاده می کنند . رنگ قرمز به ویژه زمانی که با زرد مخلوط می شود ، بدن را گرم می کند و انرژی آن را بالا می برد. توجه داشته باشید رنگ قرمز بیش از هر چیز باعث تحریک سرخرگ ها می شود که سلامت و نشاط فراوانی به دنبال دارد و در درمان سستی ، بی حالی و افسردگی بسیار موثر است .
با اینکه رنگ قرمز نشاط آور است ، اما افراد با نشاط و سرزنده از رنگ قرمز بیزارند. رنگ قرمز در درمان بیماری های خونی بسیار موثر است . مثلا در درمان مسمومیت های خونی ، لباس های زیر بیمار باید برای مدت طولانی تقریبا ۲ تا ۳ ماه رنگ قرمز خالص باشد و روزانه ۱۵ تا ۲۰ دقیقه غرق تماشای رنگ قرمز خالص شود ، یا فکرش را روی رنگ قرمز متمرکز کند . "رونالد هانت" در کتابش به نامه "هفت کلید رنگ درمانی" این پرتو را انرژی ساز و پدر سر زندگی و نشاط قلمداد می کند . گلبول های قرمز خون آهن را جذب می کند و نمک از راه کلیه و پوست دفع می شود ، از این رو قرمز مناسب ترین رنگ برای درمان کم خونی و کمبود آهن بدن است . در موقعی که احساس کردید بدنتان کمبود انرژی دارد و یا ضعف جسمی دارید ، رنگ قرمز را در ذهنتان تصور کنید . بنا برعقیده وی رنگ قرمز کریستال های نمک فریک را به آهن و نمک تجزیه می کند به علاوه اگر تحت درمان بیماری خونی هستید تا آنجا که امکان دارد از مواد غذایی قرمز رنگ مثل تربچه ، آلبالو ، کلم قرمز ، لبو ، توت فرنگی یا تمشک استفاده کنید . رنگ قرمزبه جابجایی مواد و هضم آنها کمک می کند از این رو درمان یبوست موثراست .
در خونریزی های شدید یا جراحت های خارجی همراه با خونریزی و کم خونی در زنان ، درمان بارنگ قرمز، آهن خون را زیاد می کند علاوه بر آن در به تاخیر افتادن اختلالات گردش خون، درمان بارنگ قرمز توصیه می شود .
● رنگ زرد در روانشناسی
رنگ زرد بیشتر با روح و روان سر و کار دارد ، هم افراد عاقل و با هوش آن را انتخاب می کنند ، هم افراد عقب مانده ذهنی . سر و کار داشتن بارنگ زرد به ما کمک می کند تا به مجهولات و اختلالات وجودمان پی بریم . نیروی شفابخش رنگ زرد ، بیانگر حالات زنانه این رنگ است . رنگ زرد می تواند حالات زنانه را در ما تقویت کند. تیپ زرد به نوآوری ، خلاقیت و حکمت علاقه مند است . این تیپ معمولا درون نگر ، باریک بین و در برابر دنیا و افراد با استعداد آن ، معتقد به اصول است . زرد در درمان افسردگی های عصبی به خوبی کارساز است و به عنوان درمان ضد افسردگی شناخته شده است .
در درمان افسردگی با رنگ زرد معمولا بدن واکنش های دفاعی چون سوزش چشم از خود بروز می دهد ، اما درست با همین تحریک چشم ، سیستم عصبی نیز تحریک می شود و به این طریق تمام بدن نیرویش را برای مقابله با افسردگی فرا می خواند ، چون رنگ زرد سیستم عصبی را نیز تحریک می کند ، این رنگ را "خوراک اعصاب " نامیده اند . افراد پر جنب و جوش و عصبی که غده تیروئیدی پرکاری دارند و دچار حمله های عصبی می شوند نباید به مدت طولانی در معرض رنگ زرد باشند . رنگ زرد در کارهایی که تفکر و خلاقیت در آنها نقش دارد ، سودمند است ، از این رو توصیه می شود به میز تحریرتان رنگ زرد بزنید . رنگ زرد فشار خون را بالا می برد و ضعف معده و کلیه را بهبود می بخشد . اگر معده ای کم کار دارید برای تحریک آن می توانید بین پنجمین و ششمین دنده های قفسه سینه نور زرد بتابانید یا در موضع ، سنگ زرد بگذارید . رنگ زرد در درمان بیماری های پوستی و شفاف کردن پوست نیز موثر است .
● مبانی روانشناسی و جمع بندی کلی از خصوصیات بعضی رنگ ها
▪ خاکستری : گوشه گیری ، عدم فعالیت و بی تفاوتی .
▪ آبی : نیاز به آرامش کامل و خشنودی خاطر و علاقه مند زیاد به دوستان و نزدیکان .
▪ سبز : پشت کار و استقامت ، قدرت اراده ، غرور و بلند پروازی.
▪ قرمز : داشتن آرزوهای بسیار ، شور و شوق زندگی ، تهور و قدرت اراده .
▪ زرد : پیشرفت بلامانع ، امید به حل مشکلات زندگی .
▪ بنفش : روحیه شاعرانه و رومانتیک ، دوستدار هنر و زیبایی ، متکی بودن بر دیگران.
▪ قهوه ای : نیاز شدید به آسایش جسمی و روحی ، فعال ، علاقه بسیار زیاد به خانواده.
▪ سیاه : بی علاقگی به زندگی ، نفی هرچیز ، بدبینی و ناباروری و لجاجت.
▪ آبی تیره (سرمه ای: ) اندیشیدن درباره این رنگ از یک تاثیر آرامبخش در سیستم اعصاب مرکزی برخوردار است ، آبی تیره از عمق و کمال چشمگیری برخوردار است ، به ویژه مطلوب افرادی است که اضافه وزن دارند و نشانگر خشنودی و کامیابی است.
دیدگاه های مربوط به ماهیت رنگ ها را دانستیم ولی مهم ترین دیدگاه این است که <رنگ با دیگر پدیده های طبیعی تفاوت دارد> و این جمله نشانگر پیچیدگی مفهوم رنگ است که هرکس بارنگ سرو کار دارد باید برای فهمیدن آن پا به دنیای رنگ ها بگذارد . با عقل نمی توان آن را حس کرد . هر چقدر هم که سعی کنید ، پیدا کردن جوابی روشن برای این سوال که رنگ چیست؟ مشکل خواهد بود
از رازهای نهفته در ذهن انسان چه میدانید ؟
1) خوابیدن
در اینجا می خواهیم درباره چیزی صحبت کنیم که بیش از یک چهارم عمر هر انسان صرف آن می شود. هنوز دلیل به خواب رفتن هم به صورت معما باقی مانده است. چیزی که دانشمندان می دانند این است که: خوابیدن برای بقای پستانداران جنبه حیاتی دارد. بی خوابی فزاینده می تواند به تغییر خلق و خو، توهّم زدگی و در حالت های خاص، حتی به مرگ منجر شود. خواب دارای دو وضعیت است: حرکات غیرسریع چشم (NREM) که در خلال آن، مغز فعالیت کم سوخت و سازی انجام می دهد و حرکات سریع چشم (REM) که در خلال آن، مغز بسیار فعّال است. برخی دانشمندان فکر می کنند که خواب NREM به بدن استراحت می دهد و شبیه خواب زمستانی باعث ذخیره انرژی می گردد و خواب REM می تواند به سازماندهی خاطرات کمک کند. البته این ایده هنوز اثبات نشده است و رویاهایی که در خلال خواب REM به وقوع می پیوندد همیشه ارتباطی به خاطرات ندارد.
۲) خواب دیدن
اگر از ۱۰ نفر بپرسید که خواب ها و رویاهای انسان از چه تشکیل شده اند، احتمالاً ۱۰ پاسخ متفاوت دریافت می کنید. علتش این است که دانشمندان هنوز سرگرم کشف این معما هستند. یک احتمال: خواب دیدن از طریق تحریک حرکت سناپس ها بین سلول های مغز، به تمرین دادن مغز می پردازد. یک نظریه دیگر این است که خواب های افراد درباره وظایف و هیجاناتی است که در طول روز به آن پرداخته و این فرایند می تواند به استحکام افکار و خاطرات کمک کند. بطور کلّی، دانشمندان در این نکته توافق دارند که خواب دیدن در خلال عمیق ترین بخش خواب که حرکات سریع چشم (REM) خوانده می شود اتفاق می افتد.
۳) احساسات خیالی
تخمیمن زده می شود که در حدود ۸۰ درصد حس هایی که در ناحیه اندام های قطع شده بدن وجود دارد مانند گرما، خارش، فشار و درد، برآمده از “اندام های گمشده” هستند. افرادی که این پدیده “اندام خیالی” را تجربه می کنند، حسی که دارند درست مانند این است که آن اندام جزئی از بدن آن هاست. یک توضیحی که در این مورد وجود دارد این است که عصب های ناحیه عضو قطع شده، ارتباط جدیدی با نخاع برقرار می کنند و به فرستادن علائم (سیگنال) به مغز ادامه می دهند، درست مانند هنگامی که عضو قطع شده سرجایش وجود داشت. احتمال دیگری که داده می شود این است که مغز طوری برنامه ریزی شده است که با بدن کامل کار کند. به عبارت دیگر، احتمال داده می شود که مغز، الگویی از یک بدن کامل با تمام اجزاء و اندام ها را در خود نگهداری می کند.
۴) کنترل مأموریت
ساعت بیولوژیک بدن که در هیپوتالاموس مغز قرار دارد، برنامه ریزی فعالیت های بدن برای یک ریتم ۲۴ ساعته را بر عهده دارد. واضح ترین اثر این ریتم، چرخه خواب و بیداری است امّا ساعت بیولوژیک بر روی دستگاه گوارش، دمای بدن، فشار خون و تولید هورمون ها نیز تأثیر دارد. پژوهشگران دریافته اند که شدّت نور می تواند از طریق تنظیم هورمون ملاتونین، این ساعت را عقب یا جلو ببرد. تحقیقات بر روی این مسئله که آیا مکمل های غذایی حاوی ملاتونین می توانند از خستگی پرواز ناشی از اختلاف ساعت جلوگیری کنند یا نه همچنان ادامه دارد.
۵) خاطرات
انسان ها معمولاً برخی اتفاقات را به سختی فراموش می کنند، مثل اولین روز مدرسه یا نخستین ملاقات با همسر. سوال این است که این فیلم های سینمایی چگونه در ذهن انسان نگهداری می شود؟ دانشمندان با استفاده از تکنیک های تصویربرداری از مغز در حال کشف سازو کار مسئول ایجاد و ذخیره سازی خاطرات هستند. یافته های کنونی نشان می دهد که ناحیه هیپوکامپوس که درون غشاء خاکستری مغز قرار دارد می تواند به صورت جعبه خاطرات عمل کند.
۶) معما
خنده یکی از رفتارهای انسان است که درک بسیار اندکی از آن وجود دارد. دانشمندان دریافته اند که در خلال یک خنده از ته دل، سه قسمت از مغز فعّال می شود: بخش تفکّر که به شما کمک می کند معنی شوخی یا جوک را درک کنید، بخش حرکت که به عضلاتتان دستور حرکت می دهد، و ناحیه هیجانات که حس “شادی” را بیرون می کشد. امّا چیزی که هنوز ناشناخته مانده این است که چرا یک نفر به یک جوک احمقانه می خندد در حالی که فرد دیگری موقع تماشای یک فیلم ترسناک خنده اش می گیرد. به گفته یکی از پژوهشگران، خنده واکنشی است به ناهمخوانی و ناسازگاری (داستان هایی که از انتظارات متعارف پیروی نمی کنند). تنها چیزی که مشخص است این است که خنده حال ما را بهتر می کند که همین مسئله حالت معمایی این مسئله را از بین می برد.
۷) طبیعت درمقابل تربیت
در جدال دیرپای مربوط به این که آیا افکار و شخصیت، توسط ژن ها کنترل می شود یا محیط، دانشمندان به شواهدی دست یافته اند که نشان می دهد پاسخ این سوال یکی یا هر دوی آن هاست! قابلیت مطالعه ژن های یک فرد، بسیاری از خصوصیات و ویژگی های انسان را نشان داده است که ما کنترل اندکی بر روی آن ها داریم و در عین حال، در بسیاری از زمینه ها، نشان داده شده است که تربیت، تأثیری قوی بر این که ما که هستیم و چه می کنیم داشته است.
۸) میرائی
براستی سوال این است که چرا انسان پیر می شود؟ همه ما با یک جعبه ابزار عالی به دنیا می آئیم که پر است از سازوکارهای مقابله با بیماری ها، به نحوی که ممکن است فکر کنیم می تواند ما را در مقابل انواع بیماری ها محافظت کند. امّا با افزایش سن، سازوکار ترمیمی بدن از فرم خارج می شود. در واقع، مقاومت ما در برابر صدمات جسمی و استرس کاهش می یابد. نظریه هایی که در مورد علّت سالخوردگی انسان وجود دارد را می توان به دو دسته تقسیم کرد: اول اینکه پا به سن گذاشتن مانند سایر ویژگی های انسان، ممکن است بخشی از ژنتیک انسان باشد که طبق برنامه ریزی خاصی اتفاق می افتد و دوم اینکه در یک دیدگاه کمتر خوش بینانه، پا به سن گذاشتن، علّت خاصی ندارد و در نتیجه صدمات سلّولی که در طول زندگی به وقوع می پیوندد، پیش می آید. تعداد زیادی از دانشمندان فکر می کنند که علم نهایتاً پا به سن گذاشتن را به تأخیر خواهد انداخت و حداقل طول عمر را به دو برابر طول عمر فعلی خواهد رساند.
۹) انجماد
زندگی جاوید ممکن است واقعیت نداشته باشد امّا یک رشته جدید به نام کرایونیکس (Ceyonics) می تواند به برخی از انسان ها دو بار حیات اعطاء کند. در مراکز کرایونیکس، بدن انسان ها را پس از مرگ در خمره هایی پر از نیتروژن مایع در دمای منهای ۷۸ درجه سانتیگراد قرار می دهند. ایده ای که وجود دارد این است که فردی که بر اثر یک بیماری که فعلاً لاعلاج است فوت شده می تواند در آینده هنگامی که درمان آن بیماری کشف شد، یخ گشایی و احیاء شود. هم اکنون بدن تد ویلیامز، بازیکن شاخص و معروف بیس بال در یکی از مراکز کرایونیکس در آریزونا منجمد شده است. البته فعلاً هیچیک از بدن هایی که بدین ترتیب منجمد شده اند احیاء نشده اند زیرا این فناوری هنوز به وجود نیامده است ولی دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند امیدوارند در آینده به این فناوری دست یابند.
۱۰) هشیاری و آگاهی
هنگامی که صبح از خواب برمی خیزید، متوجه می شوید که خورشید طلوع کرده است، صدای پرندگان را می شنوید و هوای تازه را بر روی پوست صورت خود حس می کنید. به عبارت دیگر، هوشیار هستید. این موضوع پیچیده از دیرباز در جوامع علمی مطرح بوده است. اخیراً دانشمندان علم اعصاب، هشیاری را به عنوان یک موضوع پژوهشی واقعی مورد توجه قرار داده اند. بزرگترین معما در این حوزه توضیح این مسأله بوده است که چگونه فرایندها در مغز به تجربیات ذهنی می انجامند. تاکنون دانشمندان توانسته اند لیست بالا بلندی از سؤالات را تهیه کنند.
منبع: آفتاب