دل باد از هوا خالی است
برای باد دشمن بودن و دلبستگی
سهل است ، پوشالی است
من از زیبایی و زشتی چه می دانم
نه در خشکی نه در دریا ، نمی مانم
Printable View
دل باد از هوا خالی است
برای باد دشمن بودن و دلبستگی
سهل است ، پوشالی است
من از زیبایی و زشتی چه می دانم
نه در خشکی نه در دریا ، نمی مانم
من که تو سیاهیا.. از همه رو سیاه ترم
میون اون کبوترات.. با چه رویی بپرم
مرا روز ازل كاري بجز رندي نفرمودند
هران قسمت كه آنجا رفت ازان افزون نخواهد شد
حافظ
در زیر پاشنه هر در
در پشت هر مغز
من له له سگان مفتش را
پی جوی و هرزه پوی
احساس می کنم
حتی
از هر بلور واژه که جان می دهد به خلق
نان و گل و سلامت و آزادی
می بینم آشکار
راستی آيا رفتی با باد ؟
با توام ، آيا کجا رفتی آی ،
راستی آيا جايی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی جايی ، در اجاقی ؟
طمع شعله نمی بندم
خردک شوری هست هنوز ؟
زیبا من چیا بگم عاشقی باورت می شه ؟
تو که خیلی بهتر از ما این چیزا سرت می شه
من بگم دوست دارم با چه رقم یا عددی
تو که بینهایتو قشنگ تر از من بلدی
يا رب امان ده تا باز بيند
چشم محبان روي حبيبان
حافظ
تو در سراب آیینه.. شبانه خنده می کنی
من شکست داده را.. خودت برنده می کنی
نیامدی و سالها........نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من... چه عاشقانه سوختم
مرگم زتو دور افگند اندیشهام اینست
اندیشهی این جان گرفتار ندارم
خون شد دل خسرو ز نگهداشتن راز
چون هیچ کسی محرم اسرار ندارم
من كه شبها ره تقوا زده ام با دف و چنگ
اين زمان سر به ره آرم چه حكايت باشد