جنین فریاد خواهد کرد:
که ای مادر
به من فرصت بده آخر
ببینم رنگ دنیا را
و عشق و آرزوها را
...
حیات من به دست توست
Printable View
جنین فریاد خواهد کرد:
که ای مادر
به من فرصت بده آخر
ببینم رنگ دنیا را
و عشق و آرزوها را
...
حیات من به دست توست
تا گنج غمت در دل ديوانه مقيم است
همواره مرا كنج خرابات مفام است
حافظ
تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
یادم رفت "تا" را بنویسم!!!
اقا جلال شما چرا ؟
"ت" بايد جواب ميداديد نه" چ "
اصلاح شد وحید اقا
نقل قول:
تا آستین به قصد تو بالا زدیم ، شد
شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون
باید امید هرچه فرج را به گوربرد
بیهوده می بری دل ما را ستون...ستون
این شعر ، هم ردیف غزل های چشم توست
زخمی نزن که قافیه افتد به خاک و خون
اواتار نو مبارک
نذر كردم گر از اين غم به در آيم روزي
تا در ميكده شادان و غزلخوان بروم
مشکل از گیر تو جان در برم ای ناصح عاقل
که تو در حلقهی زنجیر جنون گیر نکردی
عشق همدست به تقدیر شد و کار مرا ساخت
برو ای عقل که کاری تو به تدبیر نکردی
خوشتر از نقش نگارین من ای کلک تصور
الحق انصاف توان داد که تصویر نکردی
شهریار
ممنون فرانک
ياري اندر كس نميبينم ياران را چه شد
دوستي كي آخر آمد دوست داران را چه شد
مشاعره مي كنيم!!
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
\
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند