باحال بود! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منم همینو میفکرم!! :31:نقل قول:
Printable View
باحال بود! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منم همینو میفکرم!! :31:نقل قول:
دیروز با چند تا از بچه هایمحله رفته بودیم برای حلیم خریدن یکی از بچه ها گفت آقا لحیم دارین اونجا همگی زدیم زیر خنده خودش هم داشت میخندید:15:
یه روز دیگه اقوام آمده بودند خانه ی ما من داشتم مجله ی کلیک می خوندم یهو یکی از اقوام پرسید اسم روزنامه ات چیست ؟ من که تازه با این مجله آشنا شده بودم گفتم کلنگ!!!! وقتی اسمشو دیدم به خودم حسابی خندیدم به بقیه هم گفتم آنها هم تا جا داشتند خندیدند!!!:39:
سلام
همین نیم ساعت پیش یه سوتی دادم کلی ضایع شدم
رفتم وارد یه باشگاه بدنسازی بشم دیدم همون دم در نوشته با کفش وارد نشوید من دو دل بودم چه کنم گفتم بزار در بیارم که ضایع نشم
تا رسیدم پایین دیدم همه تو اون قسمت دارند با کفش راه میرند از اونجا به بعد رو باید کفش در میاوردیم
بعد داشتم با یارو که پشت میز بود حرف میزدم که آخرش بهش گفتم اینجا نباید کفش رو در میاوردم نه؟ گفت حالا بپوش موردی نداره
خلاصه کلی ضایع شدم و صحنه رو ترک کردم دیگه هم اونجا نمیرم چون کاری ندارم:دی
جالب نبود فقط من ضایع شدم
یکی از اقوام ما حدود 1 ماه بوده که باردار بوده و من از طریق کلاغ ها خبر دار شدم
تو مهمونی بودیم یهو جو گرفت تبریک بگم
گفتم فلانی قدم نو رسیده مبارک
یهویی زرد و سبز و سرخ و هفت رنگ شد ..
شوهرشو یکی باید جمع می کرد..... داشت غش می کرد
یهو یکی گفت فلانی جریان چیه؟( غیر از من و 2 نفر دیگه هیچکس خبر نداشتن)
اونم کامل توضیح داد
مثلا قرار بود قضیه سکرت باشه
اگه بی ادبی بود به با ادبی خودتون ببشخید
احیانا بچه آبادان نیستی؟ :دینقل قول:
ما که کل عمرمون رو حبس بودیم هفته ای یه بار میایم بیرون ببینیم دنیا دست کیه!
نه خوشبختانه من بچه اصفهانمنقل قول:
این دیالوگ هم توی سریال پاورچین (مهران مدیری) اون قسمت که داداش فرهاد یعنی ببری خان از زندان آزاد شده بود ببری خان گفت این جمله رو
موفق باشید
بعدش چی شد :31:نقل قول:
جالب بود :27:
من عادت دارم هروقت سوار تاكسي ميشم سلام ميكنم
چند روز پيش سوار شدم وسط راه يكي ميخواست پياده بشه منم تو حال خودم بودم من پياده شدم اون پاده شه وقتي باز خواستم سوار شم گفتم سلام ديدم همه اينطوري شدن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فهميدم چكاركردم اينطوري شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ميدونم بد بود به بزرگي خودتون ببخشيد
اتفاقا منم یبار همچین سوتی دادم
تو جال خودم بودم همینجور پیاده شدم یه خانمی میخواست سوار بشه
دوباره که سوار شدم....:31:
دیروز خواستم سوار اتوبوس بشم...خواستم بپرسم که
«پولیه یا بیلیطی؟؟؟»
گفتم:
«بلیطیه یا اتوبوسی؟؟؟»
:2::2::2::2::2::2::2:نقل قول:
نقل قول:نقل قول:نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:31::27::27::27:نقل قول:
سوار اتوبوس بودم یه پیر مردی خواست سوار بشه ، فک کنم به دنیا اومد ناصرالدین شاه رو هم دیده بود . گفت آقای راننده کمونیستیه یا سرمایه داری ؟ راننده موند توش ، گفت : ها ؟ بلیطیه بلیطی .نقل قول:
دیگه شرمنده بی مزه بود..ولی خوب اون لحظه ادم خیلی خندش میگیره:دینقل قول:
rezaete;3046091]سوار اتوبوس بودم یه پیر مردی خواست سوار بشه ، فک کنم به دنیا اومد ناصرالدین شاه رو هم دیده بود . گفت آقای راننده کمونیستیه یا سرمایه داری ؟ راننده موند توش ، گفت : ها ؟ بلیطیه بلیطی .[/quote]
عجب!!!:27::27:
نقل قول:
:16:
بسی جالب بود !
تا حالا هزار دفعه از این نوع سوتی دادم و دیدم:31::31::31::31:نقل قول:
آقا خیلی باحال بود. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
من عادت دارم هروقت سوار تاكسي ميشم سلام ميكنم
چند روز پيش سوار شدم وسط راه يكي ميخواست پياده بشه منم تو حال خودم بودم من پياده شدم اون پاده شه وقتي باز خواستم سوار شم گفتم سلام ديدم همه اينطوري شدن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فهميدم چكاركردم اينطوري شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ميدونم بد بود به بزرگي خودتون ببخشيد
کلی خندیدیم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز تو یه جمعی صحبت از اعدام یه نفر شد. یکی از دوستان گفت حالا خوبه اعدامش کردن نکشتنش :18:
دیروز زنگ عربی دیدیم انگار خیلی سخته. همه داشتن غر میزدن. من یهو گفتم: خانوم کی این زبان عربی رو ساخته؟ داشتم میگفتم میخوام خفش کنم که یهو گفت: حضرت علی!!! کلاس رفت رو هوا بعد من گفتم: استغفرالله! دوباره کلاس رفت رو هوا.
هندسه هم داشتیم. داشت این نقض قضیه رو میدرسید که گفت: خب. یکی بگه چطوری برعکس این قضیه (که دو مثلث اگه 3 ضلع مساوی داشته باشن زاویه هاشونم برابره)رو نقض کنیم؟ من گفتم: خب یه مثلث بزرگ میکشیم یه مثلث خیلی خیلی بزرگتر هم میکشیم که زاویه های متناظرشون برابر باشه! کلاس رفت رو هوا!
توضیح: نمیشد بگم یه مثلث میکشیم با یه مثلث بزرگتر! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا هر وقت یه چرت و پرت میگم دوستام میگن: گنده بود یا خیلی گنده؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز دین و زندگی داشتیم. آخر زنگ که درس رو نصفه داد یکی از بچه ها گفت: تا کجا بخونیم؟ خانوم گفت: تا زیر زنبور عسل! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (منظورش متن در مورد زنبود عسل بود!)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
استغفرالله!
دومی یا سوم؟ :دینقل قول:
دیروز زنگ عربی دیدیم انگار خیلی سخته. همه داشتن غر میزدن. من یهو گفتم: خانوم کی این زبان عربی رو ساخته؟ داشتم میگفتم میخوام خفش کنم که یهو گفت: حضرت علی!!! کلاس رفت رو هوا بعد من گفتم: استغفرالله! دوباره کلاس رفت رو هوا.
هندسه هم داشتیم. داشت این نقض قضیه رو میدرسید که گفت: خب. یکی بگه چطوری برعکس این قضیه (که دو مثلث اگه 3 ضلع مساوی داشته باشن زاویه هاشونم برابره)رو نقض کنیم؟ من گفتم: خب یه مثلث بزرگ میکشیم یه مثلث خیلی خیلی بزرگتر هم میکشیم که زاویه های متناظرشون برابر باشه! کلاس رفت رو هوا!
توضیح: نمیشد بگم یه مثلث میکشیم با یه مثلث بزرگتر!
حالا هر وقت یه چرت و پرت میگم دوستام میگن: گنده بود یا خیلی گنده؟
امروز دین و زندگی داشتیم. آخر زنگ که درس رو نصفه داد یکی از بچه ها گفت: تا کجا بخونیم؟ خانوم گفت: تا زیر زنبور عسل! (منظورش متن در مورد زنبود عسل بود!)
ما الآن واسه خودمون پیر مردی هستیما!!!
یه زمانی هر جا می رفتم از همه نی نی تر بودم
فک کنم تا آخر سال میشه از سوتیای تو یه طومار در آورد!!:31:نقل قول:
ولی همون دین و زندگی از همه با حال تر بود!:27:
ممنان!!!:31:
ما هم ازین کلاسا زیاد داشتیم:
سر کلاس عربی نشسته بودیم:2:معلممون هم یه کم :34: تشریف داشت.ما هم که همیشه سر کلاسش جنگولک بازی در میاوردیم یه دفعه نمیدونم چی شد که حس بچه + بهم رو کرد معلم یه سوال پرسید(از همه)منم پریدم جواب بدم که بگم «نکره»گفتم «نر که»:32:.آقا معلمو می دیدی شد مثل یه هویچ:33:.
میدونم یه کم :2::2:هست.دیگه حالا شما ببخشید.اگه اون جمله ی نرکه رو دوستان متوجه نشدن بهم پ.خ بدن تا توضیح بدم ولی مطمئنم تقریبا همه میدوونن!!:31:
سلام
چند تا سوتی قدیمی
من روی یکی از دوستام خیلی تعصب داشتم یه بار این دوستم زده بود دماغ یکی رو خونی کرده بود نمیدونم سر چی بعد اون میخواست تلافی کنه من هم هواسم بهش بود بعد اونی که دماغش خونی شده بود بیرون از کلاس بود ما هم تو کلاس نشسته بودیم که یکو در رو باز کرد حمله کرد تو که دوستمو بزنه من هم قاطی کردم و وارد عمل شدم یکم زدیم و دو تا هم خوردیم یهو معلم اومد گفت مرتیکه به تو چه دخالت میکنی؟
گفتم خوب مرتیکه دیدم شما هیچ قلطی نمیکنید خودم وارد عمل شدم . بعد از کلاس انداختم بیرون
من یه مدت یه عادت بدی پیدا کرده بودم که همینطوری بی دلیل میخندیدم مثل این دیوونه ها اصلا هم نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم یه بار سر کلاس عربی معلم خواست ازم درس بپرسه بلند شدم تا سوال رو پرسید من زدم زیر خنده چند بار تذکر داد من هم جواب رو نمیدونستم و هی میخندیدم تا اینکه انداختم بیرون قضیه رو هم به مدیر گفت مدیر هم که از دست کارهای این چند وقته من شاکی بود گفت اخراجی آقا اون هی میگفت اخراج من هم هی میخندیدم و میگفتم بیخیال بابا خلاصه با کلی التماس و اینا دیگه داشت خندم به گریه تبدیل میشد که دیگه قبول کرد و تعهد و از این حرفا از اون روز به بعد اون عادت خنده دیگه ترک شد خدا رو شکر
یه دوست داشتیم خیلی مسخره بازی سر کلاس در میاورد خیلی غیر قابل کنترل بود و معلما همه از دستش شاکی بودند یه بار سر کلاس خیلی دلقک بازی در میاورد که معلمه کلی بهش توهین کرد ببینه کم میاره یا نه که کم نیاورد گفت خوب انگار خیلی دوست داری دلقک باشی گفت بیا پا تخته اینقدر دلقک بازی در بیار تا بهت بخندند اونم از رو نرف و اومد پای تخته رو کرد به بچه ها گفت: شبها که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره... خلاصه آخرش معلمه کم آورد خودم داشت میخندید کلاس که معمولا از خنده میره رو هوا
یه بار برای اولین بار رفتیم خونه دومادمون (بعد از اینکه اومده بودند خواستگاری و به نتیجه رسیده بودیم) من برای اولین بار بود که این دومادمون رو میدیدم خلاصه رفتیم تو خونه و بعد پسره اومد پیش من نشست که حالا مثلا با هم رفیق شیم بعد من هم بی هوا گفتم راستش رو بگو چند تا دوست دختر داری؟ یارو چشماش گرد شد و خلاصه دیگه مونده بود چی بگه خندیدو پاشد رفت
ببخشید اگه بی مزه بود
نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من نرکه رو متوجه نشدم....نقل قول:
توسط پ خ توضیح بدهید بهم:دی
بابا دمت گرم مردم از خنده!!:16::24:نقل قول:
حالا نمی شه بدون پیام خصوصی سر و تهش رو هم بیاری ؟ :31:نقل قول:
اگه میشه و بن نمی شی یه توضیح مختصری بده .
نمی دونم چرا نگرفتم .:19: (نرکه )
اگه نشد که پ.خ بده
شما این کلمه رو جدا بگید.[نر].[که]یا به جای [که] بگید [کی].
پیش به سوی بن شدن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:31:
خوب ما هم خلاصه سوتی دادیم :31:
امروز سره کلاس دین و زندگی کتابم رو پست سریم میخواست منم داشتم سوال مینوشتم که هی چسب کرد بده بده :19: بعد یه چند ثانیه ول کرد دوباره دیدم داره گیر میده کتابم رو از دستم کشید که برگشتم با زانو زدم به پاش :2:
ولی نگو این یکی معلم بود :18: :19: بعد رفت عقب رفتش یه حالت بدی بگیره که بحث رو عوض کردم :31:
-------------------------
ساله پیش سره کلاس زیاد حرف زدم یعنی علوم تجربی بود که بردن منو جلو واسه پرسش بعد معلم یه سوال کرد کله کتاب رو براش کنفرانس دادم :31: بعدش آخره اینقدر حرف زدم هرچی میگفتم به جای بعضی کلمات - شه میومد :18::2: :31:
تحقیقی که در مورد آسمان کردم رو مثلا گفتم تحشیشی که در مورد آشمان کردم :19::18: بعدش هم معلم و بچه همه یه جوری شدند و گفتن بر بشین کاملا متوجه شدیم :31::5:
من با این یکی خیلی حال کردمنقل قول:
:16:
نشسته بودیم تو خونه که ناگهان یک اس ام اس از طرف یکی از دوستام واسم اومد:27:
هرچی فکر کردم متوجه نشدم منظورش چیه:19:
فقط فهمیدم جک هست ولی اصلا نگرفتم که چی شد:19:
بابا و مامانمم داشتن با هم صحبت میکردن
که من پریدم وسط حرفشون گفتم بابایی؟
یه اس ام اس اومده من نمیفهمم یعنی چی:19:
بعد اس ام اسو واسش خوندم و پرسیدم خب این یعنی چی؟:5:
دیدم مامانم داره از اون ور چشم و ابرو میاد و هی میگه هیس:18::13:
منم که فکرشو نمیکردم این اس ام اس +18 باشه هی میپرسیدم خب یعنی چی؟:19:
بابامم رو خودش نمیذاشت:27:
مامانم دید چاره ی من نمیشه گفت ریحانه جون بیا کارت دارم:27:
وای وقتی مامانم بهم گفت این چی بوده من داشتم از خجالت میمردم:41::41::41:
تا چند هفته هم جلو بابام افتابی نمیشدم:41::41:
وای من بهت حق میدم !:41:نقل قول:
خیلی بده :13: خودم تجربه کردم :19:
........................................
ما سوتی نمیدیم ولی سوتیست ها رو دوست داریم :27:
سوتیستها هم شما رو دوست دارن : دینقل قول:
ما سوتی نمیدیم ولی سوتیست ها رو دوست داریم
امروز معلممون داشت پای تخته چی مینوشت بعد هرچی ماژیک رو فشار میداد نمینوشت بعد گفت ای بابا چرا نمینویسه بعد خیلی زور زد سر ماژیک صاف شد !!! بهد ماژیکو یکم پر داد نوشت گفت Ow :16:
دیروز هی بابام گفت این ماهواره رو بزار ببینم چی چی میزاره توش و از این حرفا همه خونواده هم جمع بودن
خوب ینم بگم برای اولین بار هم بود
ما هم که مطمئن بودیم تموم کانالهای بدش قفله با دل درست نشسته بودیم پاش
خلاصه همون موقع هم یکی از کانال های فارسی از گلپا داشت آهنگ پخش میکرد و بابا م که عاشق ایناس خیلی کیف کرده بود
یهو این بچه کوچیکه دامادمو توی این حاگیر واگیر کنترل رو از دست ما قاپید و زد رو یه کانال دیگه یه مرتبه دیدیم یه خانم لخت داره ..
حالا مارو میگی مثل این برق گرفته ها ! در جا خشکمون زد
نگو این کانالهای فروش عتیقه ایتالیا هر موقه تبلیغ ندارن از این چیز تلفونی یا میزارن !! ای گندشون بزنن
خلاصه دیشب تاحالا هی این سوراخ اون سوراخ میکنم بابام نبینتم
آقا امروز من کلاس زبان یه سوتی بدی دادم
معلم ازم داشت درس میپرسید :
Where were you at two o'clock this morning یعنی دیروز ساعت 2 صبح ( بامداد ) کجا بودی؟
چون اکثر بچه های کلاسمون جواب میدادن من تو خونه بودم برای اینکه تکراری نشه من گفتم
I was at my freind's house یعنی من خونه ی دوستم بودم بعد دیدم معلمم اینجوری نگام میکنه :18:
برای پنج ثانیه کلاس ساکت شد بعد یه دفعه همه زدن زیر خنده معلمم گفت پارتی تشریف داشتید ؟ :31: بچه ها هم میگفتن
2 نصفه شب خونه ی دوستت چیکار میکردی ؟! :31:
شما اینجا هم که سوتی دادی :31:نقل قول:
فکر میکنم اینی که شما نوشتی میشه طناب یا زنجیر :31:
معلممون داشت درس سوال میکرد که یکی جواب نداد و گفت شما که جواب ندادی پس برو بشین بعد خودش گفت که بله این مرحله که دوست عزیزتون نگفت میشه مرحله چهارم منم گفتم :18:
ببخشید این مرحله پنجم هست معلمه هم شد رقص نور :31:
یکی از معلم هامون هم داشت جزوه میگفت بنویسیم بعد همین طور که داشت میگفت از کلاس رفت بیرون همین طور داشت داد میزد و میگفت :18::18: :16:
من کلا زیاد سوتی میدم :31:نقل قول:
پستم رو ویرایش کردم
من سومم. :31:نقل قول:
:31:نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
خیلی هم با مزه بود! استفهام انکاری استفاده کردی؟ : دی:31:نقل قول:
ببخشید اگه بی مزه بود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :41: منم یه بار یه سوتی تو همین مایه ها دادم! :31:نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چه پاکار بوده اون.نقل قول:
پارسال معلم زبان فارسیمون همش موبایلش گردنش بود. وقتی انگار زنگ میزد بدون اینکه چیزی بگه از کلاس میرفت بیرون!!!:18: