-
...از شما تشكر نميكنم،زيرا مبالغه كرديد.اما به هر حال مساله براي من باور كردن يا نكردن است،نه بودن يا نبودن،چون من هميشه بوده ام.در همه ي سفرهايم، پاي پياده،در دل كجاوه ها،روي اسب ها درون اتوموبيل ها،وقتي كه برف و بوران جاده را مسدود مي كرد،يا آن زمتن كه از ميان درختان گل ميگذشتم،در آن غروبي كه به شهر مي رسيديم و به مهمان خانه اش ميرفتيم
يا در سحري كه باران بر سرمان مي ريخت و در خانه ي رعيتي را كوفيتيم تا پناهمان دهد،در صبحي كه تك وتنها به ميدان دهي ميرسيدم و از سر چاه آب بر ميداشتم و مينوشيدم اگر يكي از زنهايم با من بود يا من تنها بودم،هميشه بوده ام.اگر برايتان ثقيل
است جور ديگري بيان ميكنم نميدانم آسمان را قبول كنم يا زمين را،ملكوت را كدام يك را؟ اين جا ديگر كاملا برايم تصادف است
آنه هركدام جاذبه اي به خصوص دارند.من مثل خرده آهني بين اين دو قطب نيرومند و متضاد چرخ ميخورم و گاهي فكر ميكنم كه خدا ديگر شورش را در آورده است.بازيچه اي بيش نيستم و او مرا بيش از حد بازي ميدهد.
ملكوت، بهرام صادقي
-
من میدانم مورخان آینده در مورد ما (انسان امروزی) چه خواهند گفت . یک جمله برای آنها کافی است : " او زنا میکرده و روزنامه می خوانده است "
............................
شهدا باید میان فراموش شدن و یا مورد بهره برداری یا مورد تمسخرقرار گرفتن یکی را انتخاب کنند . اما اینه کسی اندیشه ی حقیقی انها را درک کند ، هرگز
سقوط / آلبر کامو
-
پدر خیال می کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست ، نمی دانست تنهایی را فقط در شلوغی می شود حس کرد [سمفونی مردگان]
-
ما نمیتوانیم بی گناهی هیچ کس را تایید کنیم ، در صورتی که می توانیم به طور قطع مجرمیت همه کس را مسلم بدانیم . هر انسان گواهی است بر جنایت همه ی انسان های دیگر
.............
وای بر شما ، اگر همه از شما خوب بگویند .
سقوط / آلبر کامو
-
برای هر زندانی از بند رسته ای روزی فرا می رسد که وقتی به دوران اسارت خود می نگرد و تجارب اردوگاهی را زیر رو می کند؛ باور نخواهد داشت که چنان روزکار دشواری را تحمل و سپری کرده است. همچنان که روز آزادیش فرا رسید و همه چیز در نظرش چون رویای زیبایی بود؛ روزی هم فرا خواهد رسید که تجربه های اردوگاهی اش چون کابوس رنجش خواهد داد. این تجربه های گران بها برای مردی که بسوی خانه اش گام بر می دارد احساس شگرفی می آفریند، که پس از آن همه رنجی که جان و روانش متحمل شده، دیگر چیزی نبود که او از آن بترسد مگر خدا.
انسان در جستجوی معنی ( دکتر ویکتور فرانکل)
-
... اما در جهان چيزهاي ديگري هم وجود دارد.واين چيزها را فقط به شيطان نسبت ميدهند.وبه اين ترتيب با تردستي اين قسمت دوم جهان را به سكوت ميگذرانند.خدا صانع تمام كائنات را ميپرستند،اما از جانب ديگر از وجود حسهايي كه بر زندگاني آنان قرار گرفته،دم نميزنند و آنها را گناه و عمل شيطاني معرفي ميكنند.اما به نظر من بايد تمام هستي را تكرم كنيم.نه اين كه اين نصف رسميت يافته را.منطقي تر بود كه اضافه بر پرستش خدا پرستش شيطان را هم اقامه كنند!يا اينكه بايد خدايي داشت كه محتوي شيطان هم باشد!...
آنچه دميان به من گفت با فكر خود نسبت به اساطير و عقيده ي من نسبت به دو دنيا مطابقت داشت.نصفي نوراني نصفي تاريك...
دميان،هرمان هسه
-
من به خاطر خواهم داشت که هیچ کس نمی تواند در این جهان انتظار پاداش داشته باشد. جهانی که نه نشانی از شرافت در آن می بینی و نه نشانی از عدالت، جهانی پر از نیش و زهر پنهان ...
جنگ و صلح
-
و حالا که رفته بود ، انگار وزن زمان را با خود برده بود . و بوی عجیبی در مشام آیدین به جا گذاشته بود . بوی نوعی فتنه ، بوی تلخی بیداری بعد از خواب قشنگی که ادم دم صبح می بیند [سمفونی مردگان]
-
انسان مدام باید مشغول کار باشد .سازندگی کند ، وگر نه از درون پوک می شود .و بی کاری بد تر از تنهایی است . آدم بی کار در جمع هم تنهاست [سمفونی مردگان]
-
سال بلوا - عباس معروفی
دنیای کودکیام به سرعت می گریخت و روزها تلخ می گذشت. احساس می کردم دنیا براساس عقل و منطق مردانه می گردد که مردها شوهر زنها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه ای به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی اراده که همه جرئت و شهامتش را می کشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه ی مهمی بود و مرد باید برنده می شد.
...
بچه که بودم خیال میکردم همه چیز مال من است، دنیا را آفریده اند که من سرگرم باشم، آسمان، زمین، پدر، مادر، درختها، اسبها، کالسکهها و حتی آن گنجشکها برای سرگرمی من به وجود آمدهاند. بعدها یکی یکی همه چیز را ازم گرفتند. مایعی در رگهایم جاری بود که می گفت این مال شما نیست، راحت باشید.پسری که عاشق کبوترها و خرگوشها بود، خودش را به درخت دار زد. چرا؟ مادر گفت بماند برای بعد. کاش تولد من هم می ماند برای بعد به کجای دنیا بر میخورد؟