نردباني بلند بر مي دارم
پاي پنجره ي پرسه هاي پسين پروانه مي گذارم
و به سكوت سلام آن روزها سرك مي كشم
شاعر كه شدم
مي آيم كنار كوچه ي كبوترها
تاريخ يادگاري ديوار را پررنگ مي كنم
و مي روم
Printable View
نردباني بلند بر مي دارم
پاي پنجره ي پرسه هاي پسين پروانه مي گذارم
و به سكوت سلام آن روزها سرك مي كشم
شاعر كه شدم
مي آيم كنار كوچه ي كبوترها
تاريخ يادگاري ديوار را پررنگ مي كنم
و مي روم
مادرم مرا به وصف تو هیچ راه نیست
. کس چو خدا به وصف تو اگاه نیست
. بهشت به پای وصف تو مادر کم است
. کسی غیر تو پیش خدا بدین جاه نیست
مفهوم مرگ من
در راه سر افرازی تو در کنار تو
مفهوم زندگی ست
معنای عشق نیز
در رنوشت من
با تو همیشه با تو برای و زیستن
نه ... دگر هرگز نمی اید بدیدارم
پیکری گم میشود در ظلمت دهلیز
باد در را با صدایی خشک میبندد
مرده ای گویی درون حفره ی گوری
بر امیدی سست و بی بنیاد میخندد
دل جدا دیده جدا سوی تو پرواز کند
گرچه من در قفسم بال و پرم بسیار است
...
تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجي به قدر کوچ کنونم کشيد و رفت
بچه ها کانال1 داره روستای مارو نشون میده
تو از خورشید ها آمده ای، از سپیده دم ها آمده ای
تو از اینه ها و ابریشم ها آمده ای.
در خلئی که نه خدا بود و نه آتش
نگاه و اعتماد ترا به دعائی نومیدوار طلب کرده بودم.
....
مرداب اتاقم كدر شده بود
و من زمزمه خون را در رگهايم مي شنيدم .
زندگي ام در تاريكي ژرفي مي گذشت .
اين تاريكي، طرح وجودم را روشن مي كرد .
دريغا عيش شبگيري که در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل مگر وقتي که درماني
فرانک بزن کانال 1
یه روزی دل مال من بود پراز غرور
یه دنیا آرزو ..شادی ... پراز سرور
اما چی اومد به سرش چی شد یهو تنها شدی؟
اسیر دست غول شدی با خود غول تنها شدی؟
نصفه شبی برم پای تلویزیون همه بیدار می شن