یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان «««»»» بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
البته من فرانک نیستم !!
Printable View
یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان «««»»» بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
البته من فرانک نیستم !!
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز روشن خواهد شد آشکارا
بر منکرش لعنت!!!!
اجرها باشدت ای خسرو شيرين دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فيض پذيرد هيهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
اشکال نداره
بازم ی میزاریم
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان
ای نور چشم مستان در عین انتظارم
چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان
مرغابی را از آب میترسونی ممد
نميشه غصه ما رو يه لحظه تنها بذاره
نميشه اين غافله ما رو تو خواب جا بذاره
دلم از اون دلاي قديميه از اون دلاست
كه مي خواد عاشق كه شد پا روي دنيا بذاره
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز ««««»»»» نقشش به حرام ار خود، صورتگر چین باشد
در راه عشق اگر سر، بر جاي پا نهاديم
بر ما مگير نكته، ما را ز دست مگرار
در فال ما نيايد جز عاشقي و مستي
در كار ما بهائي كرد استخاره صد بار
شیخ بهایی
روزی که چرخ از گِلِ ما کوزه ها کند »»»»«««« زنهار کاسه سر ما پر شراب کن
یا حق
نذر و فتوح صومعه در وجه مینهیم
دلق ریا به آب خرابات برکشیم
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند
غلمان ز روضه حور ز جنت به درکشیم
ملک در سجده آدم زمين بوس تو نيت کرد
که در حسن تو لطفي ديد بيش از حد انساني
چراغ افروز چشم ما نسيم زلف جانان است
مباد اين جمع را يا رب غم از باد پريشاني