تا بر دلش از غصه غباري ننشيند
اي سيل سرشك از عقب نامه روان باش
حافظ
Printable View
تا بر دلش از غصه غباري ننشيند
اي سيل سرشك از عقب نامه روان باش
حافظ
شعر من رنگ چشم هاته رنگ پاک بی ریایی
بهترین رنگی که دیدم رنگ زرد کهربایی
من و گنجشک های خونه دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو پر میگیریم از توی لونه !
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
حافظ
در اين سکوت بی منتها
بر سر خودم فرياد می زنم
و در اين هياهوی پوچ
در دل آرام می گيرم
ٍسلام دوستان
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
تا به غایت ره میخانه نمیدانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
فعلا
دارم از چشم سياهش گله چندان كه مپرس
كه چنان زو شده ام بي سرو سامان كه مپرس
سر عاشق که نه خاک در معشوق بود
کی خلاصش بود از محنت سرگردانی
ای نسيم سحری خاک در يار بيار
که کند حافظ از او ديده دل نورانی
دوستان ما رفتیم برا امتحان
دعا یادتون نره
يادم آيد كه: دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم.
نگسستم، نرميدم.
سلام به همه اونای که اومدن
خداحافظ همه کسایی که رفتن
واروز موفقیت واسه کنکوری عزیزمون
من واقعا نمی دانم
. چقدر باید به انتظار بنشینم.
. بی آنکه بدانم ....
. کی از قله ها به قعر دره های تیره
. نورخواهی شد؟....
.
mohammad99 موفق باشي
.
در قید غمم خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم قوت فریاد کجایی؟
کو همنفسی تا نفسی شاد برارم؟
مجنون تو کجا رفتی و فرهاد کجایی؟
ای ناوک تاثیر که کردی سفر از دل
میخواست تو را ناله به امداد کجایی؟
با ان که ز ما یچ زمان یاد نکردی
ای انکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
میخواستی آزرده ببینی دل ما را
اکنونکه غمت داد ستم داد کجایی؟