همين فرداي افسون ريز رويايي
همين فردا که راه خواب من بسته است
اي دل
همين فردا که ما را روز ديدار است
همين فردا که ما را روز آغوش و نوازشهاست
سلام خانم magmagf
تو فیلم دلشدگان
من از افتخاری فقط نیلوفرانه رو گوش دادم و میدم
بقیش رو بیخیال
Printable View
همين فرداي افسون ريز رويايي
همين فردا که راه خواب من بسته است
اي دل
همين فردا که ما را روز ديدار است
همين فردا که ما را روز آغوش و نوازشهاست
سلام خانم magmagf
تو فیلم دلشدگان
من از افتخاری فقط نیلوفرانه رو گوش دادم و میدم
بقیش رو بیخیال
تو مي آيي ، مي دانم كه مي آيي ...
تو را ديشب من از لحن عجيب بغض هايم ، خوب فهميدم...
تو را بي وقفه از باران پاك چشم هايم ، سير نوشيدم .
تو مي آيي ، مي دانم كه مي آيي ...
و بر ابهام يك بودن ، نگين آبي احساس مي بندي ،
و از تكرار پوچ لحظه هاي سرد تنهايي ،
مرا بر نبض پر كار شكفتن مي نشاني ...
چه قدر رسمی حرف می زنی محمد
خوبی ؟
ياد آن بوسه كه هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
ياد آن خنده بيرنگ و خموش
كه سراپای وجودم را سوخت
خودت همیشه میگفتی تنوع رو دوست داری.ابجی خانوم؟!؟نه؟
اینم یه تنوع بود
تن تو ظهر تابستونو به يادم مياره
رنگ چشماي تو بارونو به يادم مياره
وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره
قهر تو تلخي زندونو به يادم مي ياره
ماشا ا... به این زبون و حاضر جوابی
چرا نرفتی تاپیک نقد شعر پس ؟
هاي هاي هاي هاي دل تنگ من
پيش دوست پيش دوست شده ننگ من
ره كجاست
جانم ره كجاست
پاي لنگ من
ره كجاست
جانم ره كجاست
پاي لنگ من
لطف شما همیشه شامل حال بنده حقیر بوده!!
سعی میکنم تو کاری که تخصص ندارم زیاد وارد نشم-یه جیزی بگم-اطلاعاتم کافی نباشه-اون وقت یکی ناراحت بشه-خیلی بده-شرمنده میشم)
نوشته عاشق همیشه ، توی بهرغم می مونه!
دل عاشقم نمی شه ، آواز شادی بخونه!
آخه اونکه جون و قلبش توی زندونی اسیره
توی این زندون نباشه طفلکی دلش میگیره
این دل عاشق همیشه واسه یارش بی قراره
واسه برگشتن یارش همیشه چشم انتظار
رفتيم و از اين رفتن بسيار تو را بخشيد
آزادي و قلبتو بر رفتن ما خنديد
آن تازه رسه نو بر گر حالم و پرسيد
گو شکر خدا گفتم و راضي ز صوابت
لعنت به تو و ذات خرابت
در مکتب عشاق گر اينه جوابت
لعنت به تو و عشق تو و ذات خرابت
لعنت به تو و عشق تو و ذات خرابت
فرانک جون ممد بزار من پست بدم-بعد تو بیا!!!
تو روزنهء نوری درخانهء ظلمت پوش
ديباچهء آوازی برمتن شبِ خاموش
چيزی به من از باران چيزی به من از پرواز
چيزی به من از گريه چيزی به من از آواز
می بخشی و می خوابی بر بستری از اعجاز
می مانم و می رويم درسنگرِ يک آغوش
بر متن شب خاموش.
عجب اینه دیگه
اما الان مادر محترم دارن صدام می کنن باید برم
بر می گردم ولی
بگذار سر به سينه من تا که بشنوي
آهنگ اشتياق دلي دردمند را
شايد که بيش از اين نپسندي به کارعشق
آزار اين رميده سردر کمند را
بگذار سر به سينه من تا بگويمت
اندوه چيست عشق کدام است غم کجاست
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمريست در هواي تو از آشيان جداست
بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت اي چشمه شراب
بيمار خنده هاي توام بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني گرمتر بتاب
دلتنگم آنچنانکه اگر بينمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شايد که جاودانه بماني کنار من
اي نازنين که هيچ وفا نيست با منت
شعر قبلی هرو خیلی دوست دارم(فردمنش خونده)الهی شکر یعتی 2 دقیقه timeout
تا صبح محشر از شرم چون شب برون نيايد
خورشيد اگر ببيند يك روز ماه من را
واله اصفهاني
محمد ولي افتخاري تا كاست شبان عاشق قشنگ مي خونه هاااااااااااا(از اون به بعد رو قبول دارم با سبك خودش فاصله گرفت)