ممنون از زنده كردن خاطرات.نقل قول:
راستي ميدونستين اهنگ تيتراژ ابتدايي آنت ، اصلش چيز ديگست و اين اهنگي رو كه تلوزيون ايران روش گذاشته يكي از اهنگ هاي زيباي مجيد انتظامي. واسه خودم كه خيلي جالب بود.
ممنون از زنده كردن خاطرات.نقل قول:
راستي ميدونستين اهنگ تيتراژ ابتدايي آنت ، اصلش چيز ديگست و اين اهنگي رو كه تلوزيون ايران روش گذاشته يكي از اهنگ هاي زيباي مجيد انتظامي. واسه خودم كه خيلي جالب بود.
کسی می دونه آخر سرندیپیتی چی میشه؟ این یکی از معماهای حل نشده زندگی منه:31:
نقل قول:
سپاس فروان اقا ما مردیم تا اسم اینو در اوردن برامون:10:
نقل قول:
اخرش کانا رو میبرن به همون جایی که زندگی میکنه
کانا هم عهد میکنه که د رمودر جزیزه به کسی چیزی نگه
سلام خدمت دوستان عزیز
اگه تکراری بود عذر خواهی منو بپذیرد.
دهکده حیوانات
ژاپن- انیمیشن دهه 70
عنوان اصلی: こぐまのミーシャ
لاتینی شده: Koguma no Misha
عنوان به انگلیسی: Misha the bearcub
عنوان در ایران: دهکده حیوانات
کشور: ژاپن
تهیه کننده: Nippon Animation
سال: 1979
تعداد قسمت ها: 26
شخصیت (ها):Pondo، Nekosuki، Kongo، Nyago، میشا (Misha)، کدخدا (Village Headman)، دراگون (Dragon)، ناتاشا (Natasha)، تودو (Officer Todo)، میرومیرو (Mirumiru)، پدر دراگون (Tiger)،
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این کارتون توسط کمپانی نیپون ژاپن در ٢۶ قسمت و به مناسبت المپیک ١٩٨٠ مسکو ساخته شده است. بین سریهای کارتونی که تلویزیون پخش میکرد، «دهکدة حیوانات» و «پسر شجاع» شباهتهای زیادی به هم داشتند. ساکنین دهکده در هر دو داستان، حیوانهای مختلفی بودند شبیه انسان. از طرز زندگیشان گرفته تا لباس پوشیدن و راه رفتنشان مثل آدمحسابیها بود. جدا از فرم قصهها، شخصیتهای دو قصه هم شباهتهای زیادی داشتند. بچهها دو دسته میشدند: خوبها (که خوب بودنشان بینهایت روی اعصاب بود) و بدها (که ما با آنها حال میکردیم!). خودمانایم، میشد از جذابیت غیرقابل انکار تیم خلاف دراگو، گربه (تمام خانوادة گربه زندانی بودند به خاطر خلاف!) و روباه گذشت و مثلا میشا و ناتاشا و میلا را که کفر آدم را درمیآوردند، دوست داشت؟ یا یک تار موی شیپورچی عزیز و دوستداشتنی را با صدتا مثل پسر شجاع با آن سارافون یكبندیاش که هنوز هم معطل ماندهایم كه چرا نمیاُفتاد، عوض کرد؟ شباهتهای دو کارتون، باز هم بیشتر از این حرفها است. هر دو کاراکتر خوبِ نقشِ اصلی، پدرهای فیلسوف و دنیا دیدهای داشتند و جالب است که هر دو هم پیپ میکشیدند. باز هم بگویم؟ دوبلور جفت پدرهای پسرشجاع و میشا، پرویز ربیعی بود! عمدة تفاوت دو کارتون، این بود که منفی بودن بچهبدها در «دهکدة حیوانات»، ریشه در خانوادههایشان داشت و مثل دار و دستة شیپورچی از بُته به عمل نیامده بودند. پدر دراگو و پدر و مادر روباه به بچههایشان خط مشی میدادند و کل خانوادة گربه که اصلا مهمان همیشگی زندانبان فلکزدة دهکده بودند. ماجرا اینطور شروع میشود که روزی خانوادة میشا با قطار به دهکده میآیند. سالها است هیچکس به آن منطقه نیامده و همه از روی کنجکاوی به ایستگاه میآیند. پدر میشا فکر میکند همه برای خوشامدگویی به آنها آمدهاند. از مردم آنجا خوشش میآید و تصمیم میگیرد در دهکده بماند. کارتون «دهکدة حیوانات» توسط کمپانی نیپون در 26 قسمت (هر قسمت 26 دقیقه) تهیه شده. اما میشا جور دیگری هم مشهور است. سال 1980 نشان المپیک مسکو بوده و طراحی به نام ویکتور چیژیکف که برای کتابهای کودکان نقاشی میکرده، طرح این سمبل ورزشی را داده است. «میشا خرسه» یکی از اولین نشانههای ورزشی روسی است که موفق شد روی بسیاری از کالاهای تجاری قرار بگیرد و عامل فروش آنها بشود.
كجا گفته مال انتظاميه؟نقل قول:
_______________________________________________
گردوي دانش / سخت است و محكم / اما نباشد / ما را از آن غم
زيرا توانيم / آنرا شكستن / با نيروي: ميخواهم بدانم.
اين شعرو يه پسر بچه كارتوني اول يه برنامه ميخوند و با چكش يه گردوي بزرگ ( گردوي دانش) رو ميشكست.
_______________________________________________
بعضي از اين ميني كار ها فنربندي هم داشتند. آس من يه هاچ بك مشكي بود كه فنربندي هم داشت.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم تو نت خوندم. یه مدتی جزء لینکهای "بالاترین" بود.نقل قول:
سلام
من دنبال قاب يا كاور اين كارتون هاي قديمي هستم
لطفا اگه كسي داره يا لينكي ازشون سراغ داره معرفي كنه
ماركوپولو
خانواده دكتر ارنس
جيمبو
نل
سندباد
هاكل بري فين
ممنون ميشم
خب اينكار اصلا ايراني بنظر نمياد براي همين تعجب كردم .مقايسه كنيد با از كرخه تا راين..نقل قول:
پيرو اين خبر بد نيست بدونيد كه برنامه ي عتيقه چند هفته اي هست كه جمعه ها با عنوان نقره و از شبكه يك بعد از اذان (12.5 تقريبا) پخش ميشه و ديدنش خالي از لطف نيست .نقل قول:
" برنامه تلويزيوني "نقره" طي 26هفته قصد دارد به مجموعهها و انيميشنهاي خاطرهانگيز دهه 60 بپردازد که اکنون پس از 25 سال (ربع قرن) عوامل توليد کننده آن کجايند و چه ميکنند. "
تو اين چند هفته هم با حضور ميهماناني مثل ناصر طهماسب و مرتضي احمدي و ... يه سري تصاوير و خاطرات آرشيوي پخش شده و كماكان ادامه داره و از قرار فعلا 26 قسمتي هست ، از دستش نديد .
ظهر جمعه ها ، شبكه يك ، بعد از اخبار ساعت 2 ... اوايل دهه 70
يه پسر با سبيل پرفسوري ؛
" ساكت ساكت
خبر رسيده كه آقاي معلم توي راه موندن "
...
برپا
بفرماييد بچه ها
...
مبصر چار ساله ي كلاس بگو ببينم هر آدمي چند تا انگشت تو دستاش داره ؟
يازده تا!
آخه چطور ممكنه مبصر چار ساله ؟
آقا اجازه جواب میدم ، زود تند سریع جواب میدم
آقا اجازه حولم نكن ، زود تند سريع جواب ميدم
هر آدمي تو دستاش يازده تا انگشت داره ؛
يك و دو و سه
چار و پنج و شيش
با پنچ تا ميشه يازده تا !! *
عجب ! آخه چطور ممكنه ؟!!
پ.ن : دورانابتدايي از اين مبصرهاي چند ساله داشتيم ، الان ديگه نسل دانش آموزاي رفوزه منقرض شده :دي
پ.ن 2 : اين ديالوگهاش رو از حفظ نوشتم ، اگر دقيقتر خاطرتون هست بگيد .
+
* پ.ن 3 : خب ديالوگ مبصر چار ساله به صورت زير صحيح هست (با تشكر از همه دوستان بابت يادآوري) :
آقا اجازه جواب میدم ، زود تند سریع جواب میدم
آقا اجازه حولم نكن ، دست و پاهامو گم نكن
هر آدمي تو دستاش يازده تا انگشت داره ؛
ده و نه و هشت و هفت و شيش
با پنچ تا ميشه يازده تا !!