تنهایی بیماریی است که تنها در صورتی از آن شفا می یابیم که بگذاریم هر آنچه می خواهد بکند و به خصوص در پی علاج آن برنیاییم، در هیچ کجا.
از کتاب: فرسودگی ، کریستین بوبن
Printable View
تنهایی بیماریی است که تنها در صورتی از آن شفا می یابیم که بگذاریم هر آنچه می خواهد بکند و به خصوص در پی علاج آن برنیاییم، در هیچ کجا.
از کتاب: فرسودگی ، کریستین بوبن
احوال پس از عشق بزرگ به مانند احوال پس از مرگ است برای کسانی که از آن جان به در می برند: از مجالی که باقی مانده حیرت می کنیم. دیگر نمی خواهیم آن را صرف کاری کنیم ، این مجال را.
از کتاب: فرسودگی ، کریستین بوبن
این شیوه من است برای آنکه عشق را بدون خطا باز شناسم: عشق هنگامی است که کسی شما را به خانه باز می آورد، آنگاه که روح به تن باز می آید، در حالی که از فرط سالها غیبت فرسوده شده است.
از کتاب: فرسودگی ، کریستین بوبن
زیستن یعنی آنکه هنوز درباره معنای زندگی خویش تصمیم نگرفته باشیم، بدان سان که درباره صورت پایان یافته یک جمله تصمیم می گیریم، بیازماییم، خطر کنیم، از سر بگیریم، خط بزنیم، اینجا و در عین حال آنجا رویم.
از کتاب فرسودگی نویسنده: کریستین بوبن
این جملات رو توی انجمن علمی دانشجویان خوندم ، متحیرم کرد این تفکر ، گفتم شما بی نصیب نمونید !
كتاب " بهشت خاكستري " سيد عطا الله مهاجراني
" ديده ايد انسان هاي بي سواد چه ايمان زلال و و آرامش غبطه برانگيزي دارند ؟!! مقصود و مراد
همين است وقتي انسان مي تواند با بال ايمان بر قله ي كوه بنشيند چه ضرورتي دارد با پاي سوال
خود را آواره ي سنگ ها و صخره ها و بيراهه ها كند ؟!!! "
" يك سطل پر از زباله بهتر از يك ذهن پر از سوال است . زباله صورت چندش آور و تنفر انگيزي دارد
جسم انسان به شكل طبيعي و غريزي از آن فاصله مي گيرد . اما سوال كشش دارد جان آدم به
طرف سوال گرايش پيدا مي كند دل انسان پر مي كشد كه جواب سوال را بداند . چرا شورش اتفاق
مي افتد ؟ براي اينكه سوال زاد ولد مي كند يك دفعه مي بينيد تمام شهر و كشور از سوال پر شده
است ! "
" مردمي كه قرار است در جامعه اي بهشتي زندگي كنند نبايد در ذهنشان ترديد و سوال پيش
بيايد بايد دولت را مقدس بدانند حرف دولت حرف خداوند است ! و شايسته نيست كسي در برابر
حرف خدا چون و چرا كند امروز مطلبي را ديدم سرشار از شادماني و رضايت شدم نوشته بود :
اگر دولت بگويد سفيد سياه است به خدا قسم ما سفيد را سياه مي بينيم !! "
"_سوال ها مثل گردبادي ذهن شما را مشوش مي كند نمي خواهيد ذهن شما آرام و بدون دغدغه
و آسوده باشد ؟!!
_ مثل مرداب ؟!! مثل گورستان ؟!!! "
" بالاخره آدم در زندگي اش بايد با يك چيزي موافقت يا مخالفت كند طرفدار چيزي يا كسي باشد
نبايد مثل خاكشير بود بي رنگ و بي جهت "
من تو یک قسمت از مقدمه کتاب یکی بود یکی نبود آقای جمال زاده خوندم
میگفت تو ایران ما فکر میکنم هر چه متنی رو دشوار تز بنویسیم هنر کردیم این درحالیه که در دنیا سعی میشه مطالب علمی رو هم بصورت رمان و زبان عامیانه ارائه داد این حرفش خیلی زیباست
چند جمله هم از کتاب لطفا گوسفند نباشید !
بشریت رشد خود را مدیون گروهی انگشت شمار است و نه گروه های بی شمار مردم
زیربنای عشق آزادی است . اجبار عشق را پژمرده می کند !
هر چیزی را که در این جهان از دست بدهی ، معادل یا بهترش را به تو خواهند داد !
به زندگی پس از مرگ کاری نداشته باش ، دغدغه ات باید حیات پیش از مرگ تو باشد !
شرمنده کتابشو یادم نیست.........من جمله هایی که خوشم بیاد تو گوشیم مینویسم......احتمالا باید برای داستایوفسکی باشه...چون از اون بیشتر کتاب خوندم.....
اگر امروز چیزی از خودم باقی نگذارم..چه کسی در آینده از وجود من در گذشته باخبر خواهد شد؟؟
نمیخوام عضو خنثای تاریخ بشریت باشم.....(البته با یکم تغییر توسط خودم.....)
آدمی که مشهور نیست وجود نداره. یعنی وجود دارد اما فقط برای خودش نه دیگران...وکسی که فقط برای خودش وجود داشته باشد تنهاست....و من..تنهام
اون قرمزه باز تغییرات خودمه...
اینو واقعا نمیدونم کجا خوندم.....ولی چون خیلی باحاش حال میکنم حیفه نگم.....
....صحبت از درد ...با مردم بی درد ...ندانی چه دردی دارد...