اون موقع کوچیک بودی:دی الان بزرگ شدی همه دوست داریم:11:نقل قول:
+
Mourinho to stay quiet - forever?
ظاهرا مورینیو گفته تا وقتی معلوم نشه دقیقا اون 5 جلسه محرومیت واسه چی بوده، نمیخواد تو کنفرانس مطبوعاتی شرکت کنه (همه کنفرانس ها، تو هر رقابتی)
اون موقع کوچیک بودی:دی الان بزرگ شدی همه دوست داریم:11:نقل قول:
+
Mourinho to stay quiet - forever?
ظاهرا مورینیو گفته تا وقتی معلوم نشه دقیقا اون 5 جلسه محرومیت واسه چی بوده، نمیخواد تو کنفرانس مطبوعاتی شرکت کنه (همه کنفرانس ها، تو هر رقابتی)
خوب اوایل جبهه میگرفتیم مقابل نظریات مخالف :دی الان دیگه اون انرژی رو ندارم :دینقل قول:
یعنی باورت میشه مورینیو حرف نزنه دیگه؟ یکم سخته مثل این میمونه که دکتر صدر تو حرف زدن دستش رو تکون نده :دی مورینیو هم بدون مصاحبه اکسیژن لازم رو برای ادامه زندگی از دست میده :دی
فكر ميكنم طبيعي باشه كه در هر بازي طبق وضعيت بازي و براساس نتيجه اي كه ميخوايم بازي كنيمنقل قول:
اينكه بارسا در ديدار رفت سي ال در دفاع پاسكاري ميكرد بر اساس خواسته هاي منطقي گوارديولا بود
سروش جان فكر نميكني بر اساس تعريف خودت از پلن بي همين حركت بارسا توپ رو در يك سوم خودي نگه داشتن خودش پلن بي باشه
حتما كه نبايد توي زمين خودش بياد و مالكيت رو به تيم حريف بده
من بايد طبق داشته هام عمل كنم
وقتي من از داشته هام و توان ابزارم خبر دارم و ميدونم مدافعينم ميتونن حفظ توپ كنن به جاي دادن مالكيت سعي ميكنم توپ رو در يك سوم خودم حفظ كنم
اگر واقعا قبول كنيم كه گوارديولا هم نصف مورينيو از فوتبال سر در مياره و يك درصد هم احتمال اشتباه مورينيو رو بديم
و نگيم كه مثلا اين مورينيو بود كه نميخواست حمله كنه يا ميخواست از دقيقه 60 حمله كنه و په په اخراج شد و نشد
فكر ميكنم قبول داشته باشي كه با اين روش خط حمله قدرتمند رئال كه در دو الكلاسيكوي قبل حتي وقتي 10 نفره هم بود هر بار حمله ميكرد دقيقا موقعيت ايجاد ميكرد 95 درصد تعطيل شد
اگه بخوايم منصف باشيم حالا بايد از تاكتيك ويژه گوارديولا حرف بزنيم
بعد هم اين تاكتيك به همين سادگي با فقط حفظ توپ در يك سوم دفاعي به دست نيومد
بازي ويژه اي كه از پويول و ماسكرانو گرفته ميشد و در اين بين نزديك شدن آلوز به مركز زمين و ايستادن بين بوسكتس و ماسكرانو ( تقريبا همونجايي كه په په خطا كرد) و همينطور جلو اومدن پيكه كه باعث ميشد په په در تشخيص درست هدفي كه بايد پرس بشه سردرگم بشه در نتيجه عصبي بشه و درنتيجه يا كارش رو خوب انجام نده يا اخراج بشه
راستي توي يه پرانتز درباره اخراج په په:
من در فينال دل ري دقيقا شاهد نقشه بارساييها براي اخراج په په بودم
په په طبق فيزيكش و سوابق بازيش از هوشش كمتر استفاده ميكنه
مثلا توي پرس كردن خيلي خشك و رها شده پرس ميكرد و چون معمولا بايد فضاي زيادي رو هم طي ميكرد تا به بازيكن برسه تشخيص هدف په په براي بارساييها خيلي ساده بود
توي نيمه اول در فينال دل ري اگر يادت باشه بازيكناي بارسا در زمان مشخص شدن حركت په په توپ رو سر پاي خودشون حفظ ميكردن و درست وقتي په په نزديك ميشد يه بدن يا يه سر توپ زدن باعث ميشد په په بدون توجه به اينكه كارت داره يا نداره خطا كنه
يك صحنه دقيقا در 18 قدم بارسا فكر كنم بوسكتس بود كه اينقدر صبر كرد تا په په نزديك شد و بعد تو سر توپ زد و په په هم خيلي واضح در حالي كه كارت داشت به بوسكتس پشت پا زد
عكس العمل بازيكناي بارسا و اعتراض دسته جمعيشون به داور توي اون صحنه خودش گوياي همه چيز بود كاملا مشخص بود گوارديولا در مورد خطا گرفتن از په په به بازيكناش حرف زده و براي اين كار نقشه داره
هرچند روي اون صحنه به نظر منم كارت نداشت اما اينكه مورينيو اين رو متوجه نشد يا شد و در بازي بعد كاري نكرد براي من كاملا عجيب بود پرانتز بسته
در مورد بازي ويژه پويول و شعاع حركتي خاصش كه براي يه دفاع چپ واقعا چيز جديدي بود به خدا اينقدر ميشه حرف زد كه بيشتر از يكي دو صفحه بشه
همه اينها تغييراتي بود كه مني كه تقريبا از زمان كرايوف با اين تيم بزرگ شدم براي اولين بار بود توي بارسا ميديدم
پس با تعريف خودت نميشه به اين گفت پلن بي
اما با تمام اين حرفها من به شخصه اصلا پلن بي رو در فوتبال امروز نميبينم و جايگاهي براش قائل نيستم
فوتبال يك هدف داره و اون رسيدن به گله و تحت هر شرايطي براي رسيدن به موفقيت بايد به اين هدف برسيم يك مثال براي من بزن كه بشه بدون گل زدن يك جام رو برد حذفي يا ليگ فرق نداره
براي رسيدن به اين هدف شما بايد داشته هاتون رو نگاه كنيد و به داشته هاتون تعهد داشته باشيد
مثل يك مكانيك قهار از ابزار در زمان و مكان درستش استفاده كنيد از يك انبردست به جاي يك چكش استفاده نكنيد
من وقتي ميتونم مالكيت رو به حريف بدم كه ابزارش رو داشته باشم بايد حواسم به اين باشه كه درسته من مالكيت رو به حريف ميدم اما تحت هر شرايطي به گل احتياج دارم پس بايد ابزار مناسب براي استفاده از ضد حمله رو در كنار ابزار دفاعي خودم بچينم چون براي فوتبال فرقي نميكنه كه شما داريد دفاعي بازي ميكنيد يا هجومي مهم اينه كه شما براي رسيدن به گل بايد ايجاد موقعيت كنيد و اين يعني همون حرفي كه در پستهاي قبلي گفتم شما درزماني كه دفاع ميكنيد به نوعي داريد مقدمات حمله كردن رو آماده ميكنيد
اين يعني چلسيه هيدينگ اينتر مورينيو كه هم درفاع موفق بودن و هم از اون مهمتر در ايجاد موقعيت ( يه صحبت با دوستان بارسايي از جمله خودم : واقعا اگر داور در بازي با اينتر آفسايد ميليتو رو ميگرفت به خاطر بيست سي سانتيمتر ديگه نبايد به ضد حمله خوب اينتر و تاكتيك موفق مورينيو در اون ديدار اشاره كرد)
پلن بي وجود نداره شما با اين روش داخل زمين ميشيد چون ابزارش رو داريد
تشخيص درست قدرت تيم حريف و استفاده درست از ابزار خودتون
اينكه بارسا در برابر اينتر به بن بست خورد به خاطر نبود پلن بي نيست بارسا به راحتي ميتونست دفاع كنه و يا مثل امسال در برنابئو در يك سوم دفاعي خودش بمونه و شما ميديدين كه به راحتي اينتر هم به سرنوشت رئال دچار ميشد
اصلا تيمهاي زيادي هستن كه ميتونن با روش هيدينگ و اينتر مورينيو بازي كنن
فقط تشخيص مربي مهمه و زمان استفاده كردن از اين روش
مشكل بارسا اين بود كه به او تلقين كرده بودند كه تو بايد حمله كني و دفاع در شان تو نيست اما از اونجايي كه هيچ چيزي در اين دنيا مطلق و هميشگي نيست و هر چيزي جا و مكان خودش رو نياز داره
گوارديولا اين اشتباه تاريخي رو كرد و در جايي كه نياز نبود هم حمله كرد و مورينيو چون ابزارش رو به درستي درك كرده بود با تاكتيك مناسب به فينال رفت
و اتفاقا تاكتيك مورينيو هم پلن بي نبود مورينيو در اكثر بازيهاش از اين روش استفاده ميكرد چون باز هم ميگم به داشته هاي خودش تعهد داشت
اما امسال داستان درست برعكس بود اين مورينيو بود كه اصلا طبق داشته هاش بازي نكرد
بدون توجه به قدرت پاسكاري په په اون رو تقريبا در مهمترين قسمت زمين كه تقريبا اكثر حملات تيم از اونجا طرح ريزي ميشه قرار داد
و نتيجه اش اين شد كه توپ درستي در زمان ضد حمله به مهاجمينش نميرسيد
و همه فكر ميكردن كه اوزيل بيچاره خوب بازي نميكنه يا ديماريا سرحال نيست يا رونالدو يارگيري شده
بهترين بازي اوزيل چه زماني بود
فكر ميكنم همه موافق باشن در نخستين الكلاسيكوي چهارگانه
زماني كه په په به خاطر اخراج مدافع رفت عقب و يك هافبك دفاعيه تخصصي و پاسور جاشو گرفت
همه يادمون هست كه در كمتر از 15 دقيقه چقدر پاس به اوزيل و رونالدو رسيد در بازيهاي بعدي هم اوزيل همون اوزيل بود ولي هميشه بيكارترين بازيكن ميدان بود چون وسيله درسي براي اين روش بازي نبود شما در اينتر مورينيو يه بازيكن شبيه اوزيل به من معرفي كنيد شايد شبيه ترينشون اشنايدر باشه كه بازيش زمين تا آسمون با اوزيل فرق داره
درست مثل گوارديولا كه خيلي مسائل باعث شد نتونه روش درست باز كردن رو تشخيص بده قهرماني در دل ري هم اجازه نداد مورينيو شكسته شدن پرسش رو به دست گوارديولا در نيمه دوم ببينه
حالا يه صحبت با دوستان رئالي مثل همون حرفم در مورد گل ميليتو
واقعا بايد پدرو 10 سانتيمتر عقب تر بود و گل به درستي شكل ميگرفت تا شكسته شدن تاكتيك و پرس مورينيو رو در نيمه دوم بپذيريم
په په به خاطر فيزيك بدنيش در فضاهاي كم قابليت حركتش خيلي پايين مياد شايد بهترين روش براي مقابله با پرس باز كردن و عرض دادن به بازي باشه اما براي په په اين بهترين شرايط بود چون براي پرس به فضا احتياج داشت تا سرعت بگيره
ولي با تشخيص درست گوارديولا در نيمه دوم دل ري چهار بازيكن بارسا بوسكتس اينيستا ژاوي و مسي فوق العاده به هم نزديك بازي كردن و پاسكاري ميكردن و اين يعني از بازي خارج كردن په په و به عبارتي سيستم دفاعي رئال و چه بسا اگر به جاي كاسياس كسي ديگه در دروازه رئال بود نتيجه چيز ديگري ميشد
ولي باز هم طبق اون قانون نانوشته كه ميگه مورينيو اشتباه نميكنه گفتن كه رئال عمدا عقب كشيد تا استراحت كنه به اين خاطر كه نيمه اول خيلي پرس كرده بود
اما اين چه استراحتي بود كه بارها تا آستانه گل خوردن پيش رفت در ثاني علم بدنسازي امروز ثابت كرده تيمي كه توپ رو در اختيار نداره بيشتر ميدوه و خسته ميشه
عدم تعهد به ابزار و داشته هاي تيم باعث شد رئال مورينيو به بن بست بخوره در واقع مورينيو از چكش به جاي انبردست استفاده كرد
فوتبال مجموعه اي از روشهاست كه دست تماموشن زنجيروار در دست هم ديگه اس و اين شماييد كه بايد بر اساس داشته هاتون از ميان اونها بهترينها رو انتخاب كنيد
من منچستر رو به اين خاطر مثال زدم كه در مورد پلن بي مثالها وسعت بيشتري بگيرن و گرنه مشخصه كه شكل بازي منچستر با بارسا متفاوتهنقل قول:
باز هم تفاوت داره یونایتد با بارسا ، یونایتد سبک بازی مطلق ارائه نمیده و اصراری هم بر بازی همیشگی خودش ( منطبق بر در اختیار داشتن توپ در وهله ی اول و با پاس های عرضی جلو اومدن و بازیسازی از دفاع و فوتبال باحوصله بازیسازی ) نداره ، مثل نیمه ی اول برابر نیوکاسل ، برابر سیتی در حذفی ، رفت لیگ برابر چلسی و ....
هنوز جواب من رو تو و حسين نداديننقل قول:
باز هم روش حمله و جزئیاتش شامل فشار از کدام کانالها ، حمله با چه تعداد بازیکن ، ، بخشی از نقشه ی کلی بازی هست اما پلن بی مورد بحث ما دقیقا زمانی هست که نقشه ی کلی و اصلی و پیش بینی شده ی بازی تیم جوابگو نیست و زمین گیر شده .
شما مربي رئال يا منچستر هستين برد ميخوايد در برابر تيمي بازي ميكنين كه به مساوي بدون گل كه چه عرض كنم به باخت با گل كم هم قانعه
چيكار ميكنيد؟ پلن بي شما چيه؟
مالكيت توپ رو بهشون ميدين؟
ميبينم زخمهايي دارين كه مثل خوره ....:31:نقل قول:
پی نوشت : قبلا که با حسین از این دست بحثها می کردیم آخرش بین من و حسین تیزی حکم میکرد معمولا ، الان که حسین سر به راه شده گویا باید بین من و تو هم تیزی حکم کنه علیرضا :10:
نه بابا اين چه كاريه تا وقتي كه صفحه كليد گرامي هست تيزي توي آشپزخونه باشه بهتره
در مورد پي سي ميگفتم
همين بحثاست كه دوست دارم
:11:
برعكس من فكر ميكنم همه دنيا ميدونن به اندازه يه مربي 60 ساله از فوتبال شناخت دارهنقل قول:
تكرار شد حذف شد
پي نوشت: اين داداش كوچيكه ما هم نيستش بره تو بخش موبايل مشاوره بده اين پستاي ما بره بالا:13:
يك ماهي هست منتظريم به 1100 برسه لافشو بزنيم:31:
عزیزان این تاپیک برای فیناله و بازی قبل تموم شد رفت .........
علیرضا جان من هم اشاره کردم که میتونه واگذار کردن مالکیت توپ باشه یا همون چیزی که در رفت لیگ قهرمانان نشون داد یا تغییر آرایش عددی یا بازی کرن با دو هافبک دفاعی یا .... ، و بارها هم در نوشته هام اشاره کردم "صرفنظر از نتیجه" بلکه " از لحاظ فرم بازی" .نقل قول:
فكر ميكنم طبيعي باشه كه در هر بازي طبق وضعيت بازي و براساس نتيجه اي كه ميخوايم بازي كنيم
اينكه بارسا در ديدار رفت سي ال در دفاع پاسكاري ميكرد بر اساس خواسته هاي منطقي گوارديولا بود
سروش جان فكر نميكني بر اساس تعريف خودت از پلن بي همين حركت بارسا توپ رو در يك سوم خودي نگه داشتن خودش پلن بي باشه
حتما كه نبايد توي زمين خودش بياد و مالكيت رو به تيم حريف بده
...
اين يعني چلسيه هيدينگ اينتر مورينيو كه هم درفاع موفق بودن و هم از اون مهمتر در ايجاد موقعيت ( يه صحبت با دوستان بارسايي از جمله خودم : واقعا اگر داور در بازي با اينتر آفسايد ميليتو رو ميگرفت به خاطر بيست سي سانتيمتر ديگه نبايد به ضد حمله خوب اينتر و تاكتيك موفق مورينيو در اون ديدار اشاره كرد)
اینکه بخوایم فقط از لحاظ نتیجه بررسی کنیم باید یونان رهاگل در یورو04 رو بهترین بدونیم و رهاگل روهم بهترین مربی ، اما بحث من فقط و فقط بر سر فرم و نحوه ی بازی هست و نه نتیجه ی حاصله چون بررسی تک بعدی به نظرم درست نیست ، و کماکان معتقدم بارسا با سبک بازی همیشگیش در برابر این فرم فوتبال از لحاظ فرم بازی موفق به ارائه ی بازی همیشگیش نخواهد بود و اصرار بارسا بر ارائه ی این نوع بازی در هرشرایطی برای من قابل درک نیست . ( حتی اگر اینیستایی باشه که برای بار چندم در دقایق ؟+90 بارسا و اسپانیا رو نجات بده) ، و اجازه میخوام که در مورد پلن بی نظراتت رو قبول نکنم ( چون با قواعد تئوری و پیش زمینه های موجود در ذهن من در تضاد هست) .:10::11:
من شخصا نظرم رو گفتم ، رئال و یونایتد با بارسا متفاوته ، برای بارسا من نظرم رو گفتم ( همون واگذاری مالکیت توپ ) ، البته مطمئنا برای بازی بارسا برابر خیخون یا اوساسونا این راه رو پیشنهاد نمیکنم ( چون به فرض اینکه توپ هم دست اینها باشه اما بازیکنانی با کیفیت بازیکنان رئال در فاز تهاجمی ندارند که سعی کنند با چند پاس (کم) به منطقه ی خطر بارسا نزدیک بشن .نقل قول:
هنوز جواب من رو تو و حسين ندادين
شما مربي رئال يا منچستر هستين برد ميخوايد در برابر تيمي بازي ميكنين كه به مساوي بدون گل كه چه عرض كنم به باخت با گل كم هم قانعه
چيكار ميكنيد؟ پلن بي شما چيه؟
مالكيت توپ رو بهشون ميدين؟
ممنون كه پذيرفتيننقل قول:
سعي ميكنم ديگه از اين اشتباهات نكنم
اما ميشه بگين ما كي بايد به پستهايي مثل پلاتيني و يوفا و توطئه عليه مورينيو جواب بديم؟
من بعد از برد مقابل رئال در ديدار رفت سي ال اصلا در اين مورد پست ندادم تا تكليف ديدار برگشت هم مشخص بشه
اگر مورينيو به فينال ميرفت مطمئن باشيد حرف نميزدم تا تكليف فينال روشن بشه
شما كه در مورد اشتباهات تاكتيكي مورينيو حرف نميزنيد
ما هم نبايد از كارهاي به عقيده خودمون تاكتيكي گوارديولا حرف بزنيم البته طبيعيه كه در موقع اشاره به اين موارد ناگزير به اشتباهات مورينيو از ديد خودمون اشاره ميشه
اما اينكه تبريك ما رو ساختگي ميدونيد فكر ميكنم نزديكي زيادي داره به حرفهاي مورينيو در مورد افتخارات بارسا
علی رضا جان پستت رو کامل خوندم.ای ول اولش نمیخواستم بخونم اما با خودم گفتم باید چیز با ارزشی باشه که داش علی رضا زحمت تایپش رو کشیده:31:اما چندتا نکته به ذهنم رسید:
1-پلن بی وجود داری،حتی به اعتقادم من پلن سی هم وجود داره.
2-در مورد اخراج په په وبرنامه ریزی اون توسط گوادیولا کاملا باهات موافقم.
3-دقیقا فوتبال امروزی به پیچیدگی اونیه که در پستت بهش اشاره کردیه.وشاید هم بیشتر.
4- من خودم هم از بازیگیری پپ از پویول شوکه شدم وسختم بود چیزی رو که میبینم باور کنم.
5- اینم راست میگی کسی بجای چکش از انبردست استفاده نمیکنه.اما از روی ناچاری شاید استفاده کنه!
....
اما دوستان میخوام نظرم رو در مورد بارسای2011بگم.ولی خواهشن کسی علیه من موضعگیری نکنه که فقط حس ونظر رو گفتم وبس.
بازی بارسا وفیورنتینای ایتالیا بود.بازی شروع شد اونقدر تماشایی وخاطره انگیز که تا الان لحظه به لحظه اون رو جلوی چشمام میبینم.ریوالدو.لوئیزفیگو.پ تریک کلایورت.فلیپ کوکو.دیبئور.و......بازیکنانی بودن که روبه روی باتیستوتا.تولدو.و....حماسه آفریدن و4-1پیروز شدن.اون شب ریوالدو با چشمانی بسته پاس میداد .فیگو همچو غزل میدوید.....
بازی چلسی-بارساچی؟اون بازیی که برگشت باید بارسا 2-0میبرد تا پیروز بشه؟وباز یاران کلایورت حماسه آفریدن و5-2پیروز شدن
و......
اون روزها بارسا رو دوست داشتم.چون کاملا عاشقانه فوتبال بازی میکرد.حمله میکرد.دفاع میکرد(بلدنبود)پیروزمیشد.شک ت میخورد.قهرمان میشد.از قهرمانی باز میماند.ولی و به فکر هیچ تخریبی نبود.ریا وتظاهر نمیکرد.معصوم بود.وبا احساسات خود فوتبال بازی میکرد.وقتی بازی بارسا رو میدیدین شور،عشق وعواطف از ساق پای بازیکنان ونوع فوتبال اونها رو میتونستین حس کنین.
اما بازیهای 5گانه رئال-بارسا حکایت دیگری داشتند.دیگر از اون بارسای عاشق خبری نبود.بارسایی که با هر غرشش(زدن گل) ملتی به اوج خودمستی میرسید.بارسایی که بازیکنانش همچون سرداران جنگی نابرابر بر قلب دشمن تا بن دندان مسلحه یورشش میبردنند.وفاتحانه پیروز میشدند.یا با افتخار وسربلند شکست را میپزیرفتند.نه بخدا که من با این نوع فوتبال از مردان حس واحساس بی گانه ام...
پ ن:این فقط احساس من بود.
منظورم همه ی رئالیهاست نه فقط شما...:5:نقل قول:
بخش قرمز:نقل قول:
من هم اتفاقا ميخواستم بدون توجه صرف به نتيجه بحث كنم
به همين خاطر بود كه گفتم بايد به كليت بازي نگاه كرد و مثال گل ميليتو و گل آفسايد پدررو رو زدم
بخش آبي:
من هم باهات موافقم به مشكل ميخوره
اما معتقدم اين فقط مخصوص بارسا نيست رئال منچستر اينتر بايرن و هر تيم ديگه اي با هر روش بازيي جلوي تيمي كه دفاع همه جانبه ميكنه به مشكل ميخورن و مثالهاشم زياده
همين كه شما با انوع روشها در برابر اين گونه تيمها به مشكل ميخورين خودش يكي از دلايل من براي اينه كه پلن بي به جز تئوري جايگاهي در فوتبال امروز نداره
1- يوسف جان دقيقا من هم همين رو گفتمنقل قول:
يا بايد قبول كنيم مثل واليبال چندين نقشه و پلن وجود داره كه اونجوري ممكنه تا پلن 6 و 7 هم برسيم يا بايد بپذيريم در فوتبال به جاي پلنهاي مجزا مجموعه اي از روشهاي به هم متصل وجود داره
5- فكر ميكنم اگر به جاي انبردست از چكش استفاده كنيم مثالي كه براي مورينيو زدم
چون وسيله انتخابي نيروي بيشتري داره منجر به شكستن چيزي ميشه كه دقيقا در بازي با رئال با اخراج په په اين شكستن رو ديديم
يوسف جان كاملا باهات موافقمنقل قول:
....
اما دوستان میخوام نظرم رو در مورد بارسای2011بگم.ولی خواهشن کسی علیه من موضعگیری نکنه که فقط حس ونظر رو گفتم وبس.
بازی بارسا وفیورنتینای ایتالیا بود.بازی شروع شد اونقدر تماشایی وخاطره انگیز که تا الان لحظه به لحظه اون رو جلوی چشمام میبینم.ریوالدو.لوئیزفیگو.پ تریک کلایورت.فلیپ کوکو.دیبئور.و......بازیکنانی بودن که روبه روی باتیستوتا.تولدو.و....حماسه آفریدن و4-1پیروز شدن.اون شب ریوالدو با چشمانی بسته پاس میداد .فیگو همچو غزل میدوید.....
بازی چلسی-بارساچی؟اون بازیی که برگشت باید بارسا 2-0میبرد تا پیروز بشه؟وباز یاران کلایورت حماسه آفریدن و5-2پیروز شدن
و......
اون روزها بارسا رو دوست داشتم.چون کاملا عاشقانه فوتبال بازی میکرد.حمله میکرد.دفاع میکرد(بلدنبود)پیروزمیشد.شک ت میخورد.قهرمان میشد.از قهرمانی باز میماند.ولی و به فکر هیچ تخریبی نبود.ریا وتظاهر نمیکرد.معصوم بود.وبا احساسات خود فوتبال بازی میکرد.وقتی بازی بارسا رو میدیدین شور،عشق وعواطف از ساق پای بازیکنان ونوع فوتبال اونها رو میتونستین حس کنین.
اما بازیهای 5گانه رئال-بارسا حکایت دیگری داشتند.دیگر از اون بارسای عاشق خبری نبود.بارسایی که با هر غرشش(زدن گل) ملتی به اوج خودمستی میرسید.بارسایی که بازیکنانش همچون سرداران جنگی نابرابر بر قلب دشمن تا بن دندان مسلحه یورشش میبردنند.وفاتحانه پیروز میشدند.یا با افتخار وسربلند شکست را میپزیرفتند.نه بخدا که من با این نوع فوتبال از مردان حس واحساس بی گانه ام...
پ ن:این فقط احساس من بود.
من هم قبلا گفتن اصلا از اين الكلاسيكوها لذت نبردم
اما در مورد تغيير روحيه بازيكناي بارسا در اين الكلاسيكوها بايد قبول كنيم
كه گاهي اوقات مجبوري در اصطلاح با آهن به جنگ ْآهن بري