سلام کسی واقعا 14 روز رو انجام داده ؟
لطفا کسانی که به نتیجه رسیدن تجربه شون رو به دیگران بگن.من خودم اعتقاد دارم اما امتحانش نکردم:41:
سلام کسی واقعا 14 روز رو انجام داده ؟
لطفا کسانی که به نتیجه رسیدن تجربه شون رو به دیگران بگن.من خودم اعتقاد دارم اما امتحانش نکردم:41:
این قانون بیشتر به فکر خودمون و طرف بر میگرده
همانطور که با فکر ارتباط قوی داره با احساس هم ارتباط قوی داره که از نظر من با احساس آدمیزاد ارتباط قوی تری داره.نقل قول:
اما یه لحظه صبر کنید از فکر و قدرت آن چقدر میدانید یا این که از قدرت احساس چقدر میدانید.
ولی برای شناخت فکر و احساس فقط یک لحظه کافیست ولی حاضری برای رسیدن به اون یک لحظه چقدر تحقیق کنی.
راستش من این ترم زبان تخصصی دارم اما چون استادمون هم زیاد خوب نبودو گفته از کتاب سوال نمیده و خودم هم با زبان رابطه خوبی ندارم از امتحانش میترسم.اما تصمیم دارم حسابی بخونم بتونم نمره خوبی بگیرم.18 روز مونده تا امتحانم.اگه برا تمرین بگم من نمره خوبی میگیرم با توجه به اینکه میخوام خوب هم بخونمش میتونم نمره خوبی بگیرم؟چه متنی رو واسه این کار تمرین کنم؟
احساس هم از فکر میادنقل قول:
میتونی با فکر احساست رو عوض کنی
حرفت رو تا حدی قبول دارمنقل قول:
فکر از مغز میاد و احساس از قلب
در اولویت احساس مجبوره با فکر همراه بشه(یعنی اول فکر بعد احساس) اما در ادامه احساس میتونه بر فکر هم غلبه کنه این نظر شخصی بنده هست و فکر میکنم انسان این طوری طراحی شده.
همیشه فکر رو میشه دقیق تعریف کرد و توصیفش کرد
اما احساس رو به سختی میشه با زبان آدمیزاد توصیف کرد یا بعضی موقع ها احساس رو نمیشه تعریف کرد.(فقط باید حس ش کنی)
وقتی شما شخص خاصی رو دوست دارید احساس در شما نسبت به شخص قوی تر شده که بهش میگیم عشق
و هر جا که عشق باشد سوال وجود ندارد.
هر چه قدر از عشق اندازه یه کتاب 1000 صفحه ای بنویسید باز هم نتوانسته اید عشق رو تعریف کنید
و شخص خواننده 1000 صفحه هنوز نمیداند عشق چیست در صورتی خواهد فهمید که خود یک باز عشق را تجربه کند.
برای شناخت این قانون جاذبه یا همان متافیزیک و پی بردنش به اسرارش باید با روح خود آشنا شوید.شما وقتی روح خود رو شناختید اون موقع میتوانید بهطور کامل قدرت متافیزیک رو درک کنید.
و کسانی که متافیزیک درک کنند بهتر میتوانند از قانون جاذبه استفاده کنند.
بهترین کتاب در این ضمینه کتاب:
(نیرو های ناشناخته در انسان نوشته محمد مهدی علیخواه)
که سال 1368 این کتاب منتشر شده و فکر کنم تا سال 75 3 بار چاپ شد.
باید عرض کنم به دلیل این در این کتاب صریحا تمرین های علم سری کندالینی هند رو آموزش داده بود چون باعث تنش در جامعه میشد بعد از سال 75 چاپ این کتاب ممنوع شد.
ولی شاید این کتاب رو هنوز در خیابان انقلاب(تهران)یا دست یک سری افراد باشه.
و کتاب های که الان تو بازار هست در این زمینه خیلی مضحک و بی معنی میباشد.
<من عرف نفسه فقد عرب ربه>
هرکس خود را شناخت پس خدای خود را شناخت
(پیامبر اکرم ص)
:دی یه سری از پست های این تاپیک رو خوندم بعضیاش خیلی متعصبانست و فقط خرافه اما بعضیها هم جالبه . در کل من به این مزخرفاتی که برای پول در اوردن و فروش کتاب و عوام فریبی چاپ میشن اعتقادی ندارم هرچند خیلی خوب هم باشن ولی بازم هدفشون تجاریه !
اینا که میگم یه سری تجربیات شخصی و اعتقادات شخصیه ! میتونه همش اشتباه باشه .
فکر نمیکنم هیچ قانونی باشه و یا احتیاج به هیچ مراسم و ریچوال و ریاضتی باشه ! واقعیتیه که وجود داره . حس دورنی آدم وقتی با
هدفش همگون و همجهت باشه رسیدن به هدف آسون تر میشه و مسیر رسیدن جذاب تر . پس با اینکه من هیچ اعتقادی به این
قوانین ندارم ولی همیشه دید مثبت بهم کمک کرده . به وضوح میبینم . روشن ترین مثالی که میشه زد اینه که من به واسه کارم
مطالعه خیلی زیادی دارم شاید هفته ای 500 تا 1000 صفحه ولی ایام امتحانات میشه کتابای دانشگاه رو اصلا طرفشون نمیتونم برم !
خیلی هم سعی کردم این رو تغییر بدم و دید مثبتی به این درس و مشق دانشگاه پیدا کنم ولی هیچ تاثیری نداشته به طوری که
نمرات من به شکل شدیدی سینوسیه و یه بیست ( درسای تخصصی) و صفر ! ( پایه و غیر تخصصی ) .
علاوه بر اون تاثیرات دید مثبت یه جاهایی انقدر واضحه که جزوی از قوانین فیزیک شده :دی به طور مثال من حداقل 5 الی 6 سال
هست هیچ دارویی مصرف نکردم و کلا بیمار نمیشم . چرا ؟ چون نمیشم ! چون دوست ندارم بشم . نمیخام ( این در حالیه که من
14-15 سال اول زندگیم همیشه مریض میشدم :دی خیلیم قرص و آمپول و اینا مصرف میکردم ضاهرا ! ) ولی الان حتی برای اثباتش
کارهای عجیب هم کردم ، وقتی تموم خونواده یه آنفوانزای شدید میگیرن که شدیدا واگیر داره من با خیال راحت از لیوان فرد بیمار
استفاده میکنم تا بیماری رو به مسخره بگیرم :دی یا بدون هیچ ترسی از بیماری میذارم تو صورتم عطسه کنن :دی :دی البته ویروس ها
کار خودشون رو میکنن و منتقل میشن به من حتی حس میکنم که بیماری بهم منتقل شده :دی ولی بعد از چند ساعت اثرش از بین
میره ! به نظر خودم که هیچ ماورالطبیعه ای این بین نیست ! وقتی نمیخام مریض بشم نمیشم.
[لطفا این آزمایشات را در خانه انجام ندهید :دی ]
اصلا فقط این نیست در تمام زمینه ها همینطوریه . تو کارم من اعتقاد دارم به این که بهترینم :دی شایدم نباشم ولی این تفکر به همه
منتقل میشه و این اعتقاد باعث میشه با علاقه بتونم 18 ساعت در روز کار کنم تا به چیزی که میخام برسم . اگه قانون جذبی وجود
داشته باشه همین نیروییه که باعث میشه بتونم رو صندلیم 18 ساعت پشت هم بشینم و کار کنم ( در حالی که رو همون صندلی تو
همون شرایط نمیتونم نیم ساعت درس بخونم :دی ) . همین تفکر مثبت باعث شده تو هیچ پرزنتیشنی شکست نخورم و هر جا کار به
ارائه و میز مذاکره بکشه بستن قرارداد قطعیه ! یادمه یه جا رفتیم برای پیشنهاد یه پروژه و مدیر اون کارخونه از اون آدمای خیلی گیریه
که تا به همه چی گیر نده و 10 جا استعلام نگیره از جاش بلند هم نمیشه ولی بعد پرزنتیشن ما برگشت جلوی خودمون گفت این کوتاه
ترین جلسه ای بود که به نتیجه مثبت رسیدیم توش و نمیدونم چرا بی هیچ دلیلی با اینکه قیمتتون خیلی بالاتره، خوشم اومد از تیم شما!
یا باز هم هست جاهایی که رفتیم برای قرار داد و طرف اصلا به هیچ وجه مایل نبود و ما هم برگشتیم ولی دو ماه بعد خود طرف تماس
میگیره جلسه بعدی رو میذاره . حتا یه مورد هم بعد 6 ماه !
آدمی هستم که همیشه میخندم به همه اعتماد دارم تقریبا با هیچ کس مشکل ندارم با همه میتونم بسازم( وقتی بین دو عقیده
مختلف مشکل پیش بیاد هر دو طرف من رو سمت خودشون حساب میکنن و فکر میکنن منم مثل اونها فکر میکنم :دی شاید این بد
باشه ولی خوبه ;)) خیلی سخته کسی سعی کنه از من خوشش نیاد :دی به شدت احساس خوبی در مورد خودم دارم ( شاید از نظر
خیلیا از خود راضی بودن ، خودشیفتگی یا نارسیسیسم به نظر برسه ولی من بهش هنوزم میگم تفکر مثبت چون تا آدم از خودش
راضی نباشه بقیه چطور راضی باشن :دی ) عاشق یاد دادن و نشر علمم ( ویژگی ای که مطمئنا بین همه ما فروم باز ها مشترکه )
باعث شده دو ساله تو دانشگاه خودمون رایگان درس میدم ( حتا با این وجود که خیلیا فکر میکنن از روی عقده استاد شدن (:دی) یا خود
شیرینی جلو اساتید و نمره گرفتنه ولی باز هم مثبت فکر میکنم و موارد زیادی که همشون نتیجه همین اصله .
بطور خلاصه این تفکر مثبت ( یا قانون جذب یا هر چی اسمش رو میخواین بذارین) نیست که باعث موفقیت میشه فقط راه تلاش رو شیرین تر و آسون تر میکنه.
مثل روغن که باعث حرکت موتور نمیشه فقط حرکت رو آسون میکنه اون بنزینه که موتور رو میگردونه . واسه امتحان جای بنزین روغن بریزین تو باک :دی
[تکه آخر رو به دلیل ممنوعیت بحث های دینی حذف کردم !]
:دی
ببخشید طولانی شد
نه دقیقا با این روند اما من هم خیلی معتقدم به اینکه با تفکر و دید مثبت و تکرار مداوم اون در درون خودمون ایجاد یک نیرو و انگیزه ای شکل میگیره که برای رسیدن به اهدافمون خیلی کمک کنندست!
البته اینجوری هم فکر نکنم باشه که صرفا بشینیم یک گوشه فعل خواستن رو صرف کنیم و اتفاق بیفته! تلاش خودمون هم لازمه
:n17:
فرضا دوره دانشجویی یک درسی بود استادی داشت که کل دانشگاه بچه ها ازش میترسیدن! خصوصا از نمره دادنش و اینکه احتمال افتادن خیلی بالاست و این صحبتها
خلاصه من از اول ترمی که باهاش درس برداشتم تمام وقت به خودم گفتم من میتونم از پسش بربیام و...همین امر باعث شد سعی و تلاشم بالا بره طوری که بالاترین نمره کلاس در اخر ترم مربوط به من میشد!:n06:
سلام منم بهش اعتقاد دارم اما نمیدونم بخاطر جذب بود یا اتفاقی .من از اول عمرم تا 18 سالگی زیاد سرما می خوردم و پنیسیلین می زدم ولی تو 18 سالگیم یکبار سرما خورده بودم و داشتم می رفتم دکتر .به مامانم گفتم الکی میگم به پنیسیلین حساسیت دارم و نمی زنم .خلاصه ما رفتیم دکتر و از ما تست گرفت و گفت تا آخر عمرت به پنیسیلین نزدیک هم نشو چون بدجوری حساسیت داری .:n13:هم عجیب بود هم جالب چون تو خانه چند بار به مامانم گفتم می گم حساسیت دارم:n04: