تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
تا این 18 بیت اول دفتر مولوی را ننویسم دست بردار نیستم!
Printable View
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
تا این 18 بیت اول دفتر مولوی را ننویسم دست بردار نیستم!
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دير مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
شما راحت باش!!!
ای مه افروخته رو آب روان در دل جو
شادی عشاق بجو کوری اغیار بیا
بس بود ای ناطق جان چند از این گفت زبان
چند زنی طبل بیان بیدم و گفتار بیا
اینم برا تنوع!!
اي که مهجوري عشاق روا مي داري
عاشقان را زبر خويش جدا مي داري
(درآمد افشاري)
تشنه باديه راهم به زلالي درياب
به اميدي که در اين ره به خدا مي داري
کنسرت سرو چمان(خیلی قشنگه جلال نه؟
يادت اگر باشد
وقتي تو راهي سفري بودي
يك لحظه واي تنها يك لحظه
سر روي شانه هاي هم آورديم
با هم گريستيم
تنها نگاه بود و تبسم ميان ما
ما پاك زيستيم
اي سركشيده از صدف سالهاي پيش
اي بازگشته از سفر خاطرات دور
آن روزهاي خوب
بسیار زیباست خصوصا اونجاش که میگه:
ساغر ماست حریفان دگر مینوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
با دیو سیاه شب در اویخته ایم
در کام فلق باده ی خون ریخته ایم
از باد سحر نشان ما را جویید
ما با نفس صبح در امیخته ایم
مو آن آزرده بي خانمونم
مو آن محنت نصيب سخت جونم
مو آن سرگشته خارم در بيابون
كه هر بادي وزه پيشش دونم
من آن ديوانه آتش پرستم
در اين آتش خوشم تا زنده هستم
بزن آتش به عود استخوانم
كه بوي عشق برخيزد ز جانم
خوشم با اين چنين ديوانگي ها
كه مي خندم به آن فرزانگي ها
به غير از مردن و از ياد رفتن
غباري گشتن و بر باد رفتن
در اين عالم سرانجامي نداريم
چه فرجامي ؟ كه فرجامي نداريم
مرا گویی که: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق
تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم
همی گفتم که: ناگاهی، بمیرم در غم عشقت
نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم
عراقی میسپارد جان و میگوید ز درد دل:
کجایی ؟ ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
مرغي که زد ناله ها هر نفس در قفس
عمري زد از خون دل نقش گل در قفس ياد باد
داد داد عارف با داغ دل زاد
داد اي دل عارف با داغ دل زاد
اي بلبلان چون در اين قفس وقت گل رسد زين پاييز ياد اريد
چون بر دمد ان بهار خوش در کنار گل از ما نبز ياد اريد