لحظه ي گمشده
مرداب اتاقم كدر شده بود
ومن زمزمه ي خون رادررگهايم مي شنيدم
زندگي ام درتاريكيه ژرفي مي گذشت
اين تاريكي حراج وجودم را روشن مي كرد
Printable View
لحظه ي گمشده
مرداب اتاقم كدر شده بود
ومن زمزمه ي خون رادررگهايم مي شنيدم
زندگي ام درتاريكيه ژرفي مي گذشت
اين تاريكي حراج وجودم را روشن مي كرد
سلامنقل قول:
نوشته شده توسط Dianella
آره يه جورايي درست بود وليييييييييييييي :blush: تكراري بودااااااااااا :tongue:
:blush:
خب و اما ((ر)):
روزها طی شد از تنهایی شب ها
همه در تاریکی و غربت و غم بود و خیال
تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمان ها به امیدی که تو
بر خواهی گشت
پای هر پنجره مات!
می نشستم به تماشا تنها
گاه بر پرده ی ابر
گاه بر پرده ی ماه
دورتادورترین جا ها می رفت نگاه
باز می گشتم تنها
چشم ها دوخته ام بر درو دیوار هنوز
شوق دیدار توام باز هنوز
از همین شاخه ی لرزان حیات پر کان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم بسیار هنوز
با سلام
متن کامل شعری که فرمودید اينجاست : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط Dianella
و این هم برای جواب مشاعره :
ز چشم انداز بي پايان گردون
در آويزم به دنيايي طربناك
پرستو باشم و از بام هستي
بخوانم نغمه هاي شوق و مستي
سرودي سر كنم با خاطري شاد
سرود عشق و آزادي پرستي
پرستو باشم از بامي به بامي
صفاي صبح را گويم سلامي
بهاران را برم هر جا نويدي
جوانان را دهم هر سو پيامي
تو هم روزي اگر پرسي ز حالم
لب بامت ز حال دل بنالم
وگر پروا كنم بر من نگيري
كه مي ترسم زني سنگي به بالم
فریدون مشیری ( گناه دریا )
سلام و ممنوننقل قول:
نوشته شده توسط FX64 Dual Core
خوب ظاهرا هم تكراري بودش هم اشتباه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي ممنون كه متن كاملش رو گذاشتين خودم دنبالش مي گشتم. شعر با مفهوم و بسيار زيبايي هستش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينم براي ادامه مشاعره:
من و همصحبتي اهل ريا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
ساده دل نازنین گلی به خونه داشتم
بوته گل نازی به آشیونه داشتم
وقتی دور از او بودم دل بی تاب او بود
شب ها گونه ام روشن از مهتاب او بود
همه هستی من عشق ناب او بود
او همه دنیای من بود آرزو های من بود
توی دنیا پناه این دل تنهای من بود
اگه درد دلی داشتم نگاش دوای من
ساده دل نازنین گلی به خونه داشتم
بوته گل نازی به آشیونه داشتم
نه کسی به ما نظر زد نه گناه از کسی سر زد
گل من پرنده ای بود اومد و دوباره پر زد
نه حسادت آتیش به پا کرد نه کسی جادو به ما کرد
چراغ آشیونم رو سفر از من جدا کرد
کجا رفت اون مرغ مهاجر کجا رفت اون عشق مسافر
کجا رفت اون شادی جونم که با اون رفت تاب و توونم
او همه دنیای من بود آرزو های من بود
توی دنیا پناه این دل تنهای من بود
اگه درد دلی داشتم نگاش دوای من
ساده دل نازنین گلی به خونه داشتم
بوته گل نازی به آشیونه داشتم
خوب اينم ازما:
بنام آنكس كه عشق را آفريد وعاشقي رادرميان گذاشت
نظربه راست مرا بپذيرودرجاراحت باش بده اگرقدرت داشتم قدم آهسته به سويت آمده ودريچه قلبم را
دربرابرفرماندهي مژگانت مي گشودم وترا بحالت سينه خيزدرآورده وكاليبربازوانم رابه دوركمرت حلقه زده
ونوك مگسك لبانم را زير خال سياه لبانت نشانه رفته وبا فرمان آتش چنان بوسه هاي داغ ودلنشين را
رها مي كردم تا جايش بسوزدوابدي گردد.
آري محبوبم من نيز در هنگام شب در موقع پاسداري دردل شب هاي سياه تورا بجاي اسلحه خود درآغوش مي فشارم وهرگز از
ازخوددورنمي كنم واميدوارم كه هرگز مرا ازيادنبري وفراموش نكني. آري عزيزم دنيابه كام من وتوست...تو.
سلام
............
وقتی دستام خالی باشه
وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم
که بدونم لایق تو
دلم و از مال دنیا
به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم
به تو تکیه داده بودم
هر بلایی سرم اومد
همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم
ولی از تو نبریدم
هرجا بودم با تو بودم
هرجا رفتم تو رو دیدم
تو سبک شدن تو رویا
همه جا به تو رسیدم
اگه احساسم و کشتی
اگه از یاد منو بردی
اگه رفتی بی تفاوت
به غریبی سر سپردی
بدون اینو که دل من
شده جادو به طلسمت
یکی هست اینور دنیا
که تو یادش مونده اسمت
هر بلایی سرم اومد
همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم
ولی از تو نبریدم
هرجا بودم با تو بودم
هرجا رفتم تو رو دیدم
تو سبک شدن تو رویا
همه جا به تو رسیدم
اگه احساسم و کشتی
اگه از یاد منو بردی
اگه رفتی بی تفاوت
به غریبی سر سپردی
بدون اینو که دل من
شده جادو به طلسمت
یکی هست اینور دنیا
که تو یادش مونده اسمت
یکی هست اینور دنیا
که تو یادش مونده اسمت
تومعصومي مثل تنهايي من
شريك غصه هاي شبنم ونور
توتنهايي مثل معصومي من
رفيق قله هاي پاك ومغرور...
كوه اندوه فراقت به چه حالت بكشد
حافظ خسته كه از ناله تنش چون ناييست
تا دست به اتفاق برهم نزنيم / پايی زنشاط بر سر غم نزنيم