هیجان های اخلاقی و روان شناسی اخلاق
پژوهش های صورت گرفته در علوم شناختی و عصبی ـ زیستی نشان دهنده رابطه میان هیجان و قضاوت اخلاقی است. مطابق برخی شواهد به دست آمده هیجان ها منشاء قضاوت های اخلاقی به حساب می آیند. چنین ادعایی هر چند طرفدارانی دارد ولی منتقدانی نیز داشته که شواهد مطرح شده را ناکافی می دانند. نکته قابل تامل در چنین چالش هایی توجه به مفهوم هیجان اخلاقی است، مفهومی که تعابیر، تفاسیر و تبیین های مختلفی پیرامون آن صورت گرفته است.
نکته قابل تامل پیرامون مفهوم هیجان اخلاقی این است که هم مفهوم هیجان (emotion) و هم اخلاق (moral) از جمله اصطلاحات بحث انگیز به شمار می آیند که کمتر توافقی روی آنها صورت گرفته است. با وجود این، به طور کلی شادکامی، تنفر، ترس، تحقیر، گناه و... در قلمرو هیجانات قرار می گیرند و از سوی دیگر توافق عام وجود دارد که آسیب زدن به دیگران و نقض مسائل مربوط به عدالت در حوزه اخلاق (morality) قرار دارد. به اعتقاد برخی، هیجان هایی مثل خشم، تنفر، تعالی و شادکامی در زمره هیجان های اخلاقی به شمار می آیند ولی برخی دیگر بر این اعتقادند که هیجان های اشاره شده هم در موقعیت های اخلاقی و هم در موقعیت های غیراخلاقی قابل تجربه هستند. برای مثال هیجانی مثل تنفر می تواند در موقعیت های زیر تجربه شود: موقعیت نخست: فرد از گوشت فاسد احساس تنفر می کند. موقعیت دوم: فرد از کردار زشت دوستش احساس تنفر می کند.
در هر دو موقعیت فرد احساس تنفر می کند. به همین دلیل این سوال کلیدی قابل طرح است که چه هنگامی هیجانات، اخلاقی محسوب می شوند؟ طرح چنین سوالی حکایت از این امر دارد که ممکن است هیجانی در موقعیتی اخلاقی و در موقعیتی غیراخلاقی باشد. با توجه به ادعای بیان شده گروهی بر این اعتقادند که هیجان هایی مثل افسوس یا شرم، گاهی و نه همیشه هیجان های اخلاقی به شمار می آیند. برای مثال فرد می تواند احساس تاسف کند وقتی به کشوری خاص مسافرت می کند، ولی انتظارات خودش را در آنجا نمی یابد. از سوی دیگر فرد می تواند از اشتباهی که در قبال دوستش انجام داده احساس تاسف بکند. در ادامه مقاله به بررسی تحلیلی مفهوم هیجان اخلاقی می پردازیم.
● تعریف هیجان و هیجان اخلاقی
واژه هیجان اشاره به احساساتی می کند که فرد می تواند با درون نگری در وجود خود بدان پی ببرد یا با برون نگری به دیگران نسبت دهد. هیجان ها جدای از خوشایند یا ناخوشایند بودنشان در یک ویژگی، مشترک هستند. این هیجان ها تنها در مغز باقی نمی مانند بلکه با تغییرات فیزیولوژیکی و بدنی همراه هستند: در فرهنگ غرب بیش از هزار واژه مختلف برای توصیف هیجان های مختلف در واژه نامه مطرح شده است و این در حالی است که تنها یک دهم آنها عملا مورد استفاده قرار می گیرند. مارشال ریو در کتاب خود تحت عنوان انگیزش و هیجان بیان می کند که مشکل اصلی تعریف هیجان از آنجا شروع شد که از فرد خواسته می شود آن را تعریف کند و گرنه پیش از آن فرد می داند که هیجان چیست. در مجموع می توان هیجان ها را به عنوان پدیده های احساسی، انگیختگی، هدفمند و بیانگر کم دوام دانست که به فرد کمک می کنند در مواجه با چالش های مهم زندگی مسیر سازگاری را طی کند.
در مطالعه هیجان ها ۲ سنت اصلی مطرح شده است: سنت فلسفی که به ماهیت هیجان ها می پردازد و سنت زیستی که از تغییرات عینی همراه با هیجان سخن می گوید. فارغ از این که از منظر کدام سنت به بررسی هیجان بپردازیم می توان این نکته را بیان کرد که هیجان ها یکی از بهترین مصادیق علت های تخیلی به حساب می آیند که افراد تمایل دارند رفتارهایشان را به آنها نسبت دهند. درباره مفهوم هیجان اخلاقی تعابیر و تعاریف مختلفی به کار رفته است که می توان با بررسی آنها چنین نتیجه گرفت که هیجان های اخلاقی به عنوان احساسات مرتبط با منافع و سعادت دیگران به جای منافع و سعادت خود شخص در نظر گرفته می شود.
● فیلسوفان و هیجان های اخلاقی
در تاریخ فلسفه پیرامون ارتباط هیجان ها با علم اخلاق ۳ موضعگیری مطرح شده است:
▪ موضع نخست: نخستین موضعگیری مربوط به رواقیون (stoics) است که مدعی هستند هیجان ها دارای ارزش اخلاقی نیستند.
▪ موضع دوم: برخی از فیلسوفان معتقدند که تنها برخی از هیجان ها مثل دلسوزی (compassion) یا همدردی(sympathy) به طور خاص اخلاقی هستند که منجر به نوعی آگاهی اخلاقی و رفتار اخلاقی می شوند. در چنین رویکردی هیجان ها از آن جهت اخلاقی در نظر گرفته می شوند که موجب برانگیختن رفتاری درباره دیگران می شوند.
▪ موضع سوم: دیدگاهی است که هیجان های اخلاقی را در ارتباط با علم اخلاق بررسی می کند به جای آن که به عنوان یک طبقه برتر از هیجان ها در نظر بگیرد.
با بررسی آثار منتشر شده پیرامون هیجان های اخلاقی توسط فیلسوفان اخلاق به فهرستی از هیجان ها شامل گناه، شرم، افسوس و خشم برمی خوریم که از آنها تحت عنوان هیجان های اخلاقی یاد شده است. برخی بر این اعتقادند که چنین برداشتی چندان قابل قبول نیست. ازجمله انتقادهای وارده به چنین فهرستی این است که این احساس ها می توانند اخلاقی باشند ولی همواره اخلاقی تلقی کردن آنها درست نیست.
داشتن تصورات غلط در مورد مفهوم هیجان اخلاقی سوءبرداشت های غلط را نیز به دنبال داشته است. برای دوری از چنین تصورات غلطی باید به این نکته توجه کرد که شرط اخلاقی در نظر گرفتن یک هیجان، توجه به منشأ آن است بدین معنا که وجود یک هیجان اخلاقی بر مبنای نگرش شخص دیگری است. در واقع ما هنگامی می توانیم سخن از هیجانات اخلاقی به زبان آوریم که به چیزی درباره ارزیابی ها و نگرش های دیگران باور داشته باشیم. چنین برداشتی از هیجان های اخلاقی به طور ضمنی بر یک فرآیند شناختی (cognitive process) دلالت می کند.
راه حل براي درمان احساس پوچي
1- خدا باوري:
اسلام براى از بين بردن احساس پوچى و از خود بيگانگى، انسانها را به خداشناسى و معاد باورى فراخوانده و همگان را به تفكر در نظام هستى دعوت نموده و براى جهان و انسان هدف تعريف نموده است: "أولم يتفكروا فى انفسهم ما خلق اللَّه السّموات والأرض و ما بينهما إلاّ بالحق؛ آيا در پيش نفوس خود تفكر نكردند كه خدا آسمانها و زمين و هر چه در بين آنها است (از انواع بى شمار مخلوقات) همه را جز به حق و به وقت معين نيافريده است."(3): "ربّنا ما خلقتَ هذا باطلاً؛ پروردگارا اين دستگاه با عظمت (جهان) را بيهوده نيافريدهاى".(4) و به انسان مىگويد: كه تو را بيهوده و پوچ خلق نكردهايم:"افحسبتم انّما خلقناكم عبثاً؛ آيا گمان مىكنيد كه ما شما را بيهوده خلق كردهايم؟!" (5) و بازگشت انسان را به سوى حق بيان نموده است و به انسان تذكر مىدهد كه فكر نكن كه بازگشتى نيست: "و انكم الينا لا ترجعون؛ و گمان كرديد كه به سوى ما باز نمىگرديد!؟" (6)
اگر انسان براى جهان خالق و مدبر بشناسد و براى آن هدف قايل باشد، احساس پوچى نمىكند، زيرا در اثر ايمان به خدا و معاد، جهان هدفمند بوده و انسان جايگاه خود را در آموزههاى دينى درك مىكند. انسان در اسلام جايگاه بلند داشته و اشرف مخلوقات بوده و زندگى او محدود به اين جهان نيست و دنيا مقدمهاى براى جهان برتر محسوب مىشود. در انسان اين باور تقويت مىشود كه او به سوى كمال مطلق در حركت مىباشد: "إنّا للَّه و إنّا إليه راجعون؛ همه از خداييم و به سوى خدا باز مىگرديم".(7)
2-ياد خدا:
اسلام انسان را به تقويت باورهاى دينى سفا رش نموده و ياد خدا را عامل آرامش روانى دانسته است: "ألا بذكر اللَّه تطمئن القلوب؛ با ياد خدا دلها آرامش مىيابد".(8)
3- خود شناسي:
در آموزههاى دينى انسانها به خودشناسى دعوت شده و يكى از عوامل از خود بيگانگى، "خود فراموشى" دانسته شده است. همچنين در برخى از آيات يكى از عامل "خود فراموشى" غفلت ازدياد خدا ذكر شده است: "نسوااللَّه فأنساهم أنفسهم؛ خدا را فراموش كردند، خدا هم نفوس آنان را از يادشان برد".(9)
حكماى اسلامى براى رهايى از "خود بيگانگى" انسان را به خودشناسى و خداجويى دعوت نموده و عامل احساس پوچى را دورى از خدا دانستهاند. شهيد مطهرى مىنويسد: ".. باز يافتن خود علاوه بر اين دو جهت... شرايط ديگر هم دارد و آن شناختن و باز يافتن علت و خالق و موجِد (= به وجود آورنده) خود است، يعنى محال است كه انسان بتواند خود را جدا از علت و آفريننده خود به درستى درك كند و بشناسد...".(10)
براى راهنمايى شما مىتوان گفت :
الف) آينده نگر باشيد و براى چند سال آينده برنامهريزى كنيد.
ب ) با افراد شاد، خوشبين و اميدوار مجالست داشته باشيد و از روحيه آنان الهام بگيريد.(مهم)
ج ) به شدت از منفى گرايى بر حذر باشيد و افكار منفى را از خود دور كنيد.
د ) با هسته هاى مشاوره در اين زمينه ارتباط داشته باشيد.
ه ) از اساتيد دلسوز و متعهد كمك بگيريد.
و ) منزوى نباشيد و با افراد با تجربه و متعهد ارتباط صميمانه برقرار كنيد.
ز ) كتابهايى را كه در زمينه شادكامى، رمز موفقيت، راز موفقيت مردان بزرگ و... نوشته شده، با دقت بخوانيد و به دستورات آنها عمل كنيد.
ح ) ورزش كنيد؛ زيرا ورزش در شادى روح و سلامت جسم مؤثر است.
ط ) در محيطهاى شاد و سالم، به استراحت و تفريح بپردازيد.
ى ) از افراد منفىگرا بر حذر باشيد.
ك ) از بحثهاى رنجآور با اين و آن اجتناب كنيد.
ل ) به خود اجازه ندهيد ماديات و دنياي زودگذر شما را ناراحت کند. شمارا خدا براي ماديات نيافريده، خود را به خود بسپاريد و ايمانتان را به او قوي کنيد.
م ) توجه داشته باشيد كه مشكلات و رنجها، هميشگى نيست و روزگار در تحوّل و تغيير است و چه بسا حوادث پيشبينى نشدهاى نيز در حل مشكلات به يارى انسان بشتابد.
ن ) سفرهاى شاد و سير و سياحتهاى علمى براى شما لازم و مؤثر است.
س ) خاطرات تلخ را به دست فراموشى بسپاريد و از بازگو كردن آن براى ديگران، پرهيز كنيد.
ع ) اگر ذوق هنرى داريد، به كارهاى هنرى از قبيل كاريكاتور، گرافيك، نقاشى، خط، نويسندگى و... بپردازيد. ضمنا نيايش و دعا مؤثر و نافذ است.
بنابراين از دعاها و مناجاتهاى دلنشين غافل نباشيد. در اين راستا نيايشهايى هم چون: مناجات خمسهعشر، كميل و نيز صحيفه سجاديه بويژه دعاى بيستم (مكارم الاخلاق) را همواره بخوانيد و باور داشته باشيد كه نيايش و دعا سرنوشتساز است، با خدا انس بيشترى داشته باشيد و با او درد دل كنيد.
پيشنهاد مىشود كه در اوقات فراغت، به تفصيل نعمتها و الطاف الهى از قبيل اصل وجود، سلامتى، توفيق تحصيل و... همچنين بلايايى را كه خدا از شما دور كرده است، يادآور شويد و ضمن سپاسگزارى از او، قلب خويش را مالامال از محبت و عشق الهى كنيد.
قرآن كلام خداست. از تلاوت و تدبّر در آيههاى آن هر چند اندك، دريغ نكنيد. اين جهت علاوه بر ارزشهاى گوناگون ديگر، شما را با خدا مأنوستر مىسازد.
آنچه مهم است ايجاد فضايى لطيف و دوست داشتنى در خانه، محل كار، تحصيل و اجتماع است كه اگر با تنظيم يكسرى اهداف بزرگ و متعالى عجين گردد، مشكلات و محدوديتها نه تنها غير قابل تحمل نيست؛ بلكه گاهى اين مشكلات شيرين نيز مىگردد.
توصيه: اين مطلب را تا يك ماه هر هفته دقيقا مطالعه و مرور نماييد. سپسس بررسى كنيد كه چه مقدارى از آن را عمل نمودهايد.
به اميد روزى كه فعّال , با نشاط, پرتلاش و داراى قلبى شادو لبى خندان باشيد و در برابر مشكلات و بى مهرى ها صبور و بردبار هم چون كوه قائم و استوار باشيد.
وقتی رنگ ها معرف شخصیت شما می شوند
به نظر می رسد که امروزه در ارتباطات میان فردی، مردم همچنان که به حرف های شما توجه داشته باشند، به لباسی که پوشیده اید و به وضعیت ظاهری شما توجه می کنند، بنابراین رنگ لباس های شما می توانند بر روابط شما با دیگران تاثیر بگذارند. بی شک بیش از اینکه تنوع رنگ ها برای شما موثر باشد، در طرف ارتباط شما موثر خواهد بود. تنوع در لباس ها در هر سنی که هستید، در اولین برخورد شما با مخاطبان تان به ویژه آنها که همیشه شما را می بینند، لبخندی نرم و پرنشاط ایجاد می کند که این خالی از لطف نیست.
استفاده از رنگ های گرم و پرنشاط (سبز روشن، زرد، قرمزهای مختلف و نارنجی) و امثال اینها سن افراد را کمتر نشان می دهد و در آنها نشاط و خنده رویی بیشتری ایجاد می کند، ولی رنگ های سیاه، قهوه ای، خاکستری، بنفش چرک و آبی های تیره می توانند در ایجاد یک شخصیت کاملا رسمی با قدرت اراده بالا موثر بوده و سن افراد را بیش از آنچه هست، نشان می دهد.
رنگ های زرد، صورتی، یاسی، گل بهی در خلق و پیدایش صورت و اندامی جوان، شخصیتی پرانرژی و قابل نفوذ موثر خواهد بود. استفاده از رنگ های شفاف و روشن باعث افزایش روحیه و ایجاد حالت شادابی می شود. همچنین رنگ های گرم در بالا بردن احساس نشاط و هیجان، تقویت و قدرت حافظه و بینایی و گرمای بیشتر بدن موثر است. بر این اساس می توان گفت؛ شناخت و استفاده درست از رنگ ها به خصوص در لباس افراد می تواند نقش موثری در برقراری یک ارتباط موثر و سازنده با مخاطب داشته باشند؛ مثلا برخی روان شناسان می گویند:که افرادی که به کرات لباس های آبی تیره می پوشند در برقراری ارتباط واقعی با دیگران مشکل دارند و بی دلیل مضطرب می شوند، چرا که آبی تیره توانایی اعتمادکردن به دیگران را از میان می برد. چنین فردی با تمرکز شدید روی عقل و منطق ممکن است تماس خود را با احساساتش از دست بدهد.
برخی هم می گویند: وشیدن لباس هایی به رنگ آبی تیره نشان دهنده شخصی است که بیش از حد استرس دارد و مشکلات ذهنش را مشغول کرده است. این گروه می گویند اگر رنگ غالب پوشاک شما آبی است [به خصوص در مورد آقایان] لازم است احساسات منفی خود را به تدریج و به آرامی تخلیه کنید تا مبادا یک دفعه خشمگین شوید و در نتیجه کنترل خود را از دست بدهید. آبی در بسیاری از اصطلاحات کلامی امروزه آورده می شود که معروف ترین آن Feeling Blue است، یعنی احساس افسردگی احساس کردن یا دقیق تر از آن، سرخوردگی روحی احساس کردن. در گذشته اصطلاح blue Stocking، اصطلاحی ضد زن بود و برای مسخره کردن زنان تحصیلکرده به کار می رفت و به زنی اطلاق می شد که تحصیلات دانشگاهی داشت، زیرا به نظر مخالفان چنین زنی، زنانگی خود را نادیده می گرفت تا درس بخواند، چرا که در آن زمان زن بودن و داشتن هوش آکادمیک با یکدیگر سنخیت نداشتند.
از زمان های دور اثر روانی رنگ، در اشخاص مختلف مورد توجه دانشمندان بوده است و به مرور این تحقیقات گسترش یافته است.
ثابت شده اتاق هایی از بیمارستان ها که رنگ آبی یا شیشه های آبی رنگ دارند، اثر خوبی روی بیماران دارد یا اشخاصی که نزدیک بین هستند و چشم آنها در مطالعه زیاد خسته می شود باید کاغذهای سبز و آبی به کار برند که بسیار مناسب است. همچنین نتایج تحقیقات نشان داده قرار گرفتن زیر نورهایی با رنگ خاص تاثیر روانی زیادی بر فرد دارد؛ به عنوان مثال وقتی شما دودل هستید یا اطمینان کافی راجع به مساله ای ندارید، پوشیدن لباس های زرد یا محاصره شدن در محیطی پر از رنگ های زرد زنده به شما کمک خواهد کرد تا توجه تان را روی مشکل پیش آمده متمرکز کنید تا بتوانید به دودلی خود پایان دهید. استفاده از رنگ زرد در برقراری ارتباط نیز کمک می کند.
اگر احساس تنهایی می کنید یا قادر نیستید با دیگران تماس های خوبی برقرار کنید، استفاده از این رنگ روشن، جریان کلمات شما را آسان و شیوایی کلام شما را تقویت خواهد کرد. از نظر فیزیکی، در محاصره قرمزبودن باعث افزایش خون می شود و آدرنالین را به بدن تزریق می کند. وقتی شخصی به شدت خسته یا افسرده است یا نیروی اراده اش تحلیل رفته است، قرمز می تواند به عنوان عاملی انرژی زا استفاده شود. همچنین پوشیدن لباس های قرمز یا قرار گرفتن در محیط قرمز، وقتی فرد به شدت ناراحت، هیجانی، مضطرب یا تحت فشار است، می تواند به بروز خشم یا ایجاد خشونت منجر شود. البته درمان با رنگ اثر فوری ندارد و باید به صبر و حوصله منتظر نتیجه آن بود.
راه حل براي درمان احساس پوچي
1- خدا باوري:
اسلام براى از بين بردن احساس پوچى و از خود بيگانگى، انسانها را به خداشناسى و معاد باورى فراخوانده و همگان را به تفكر در نظام هستى دعوت نموده و براى جهان و انسان هدف تعريف نموده است: "أولم يتفكروا فى انفسهم ما خلق اللَّه السّموات والأرض و ما بينهما إلاّ بالحق؛ آيا در پيش نفوس خود تفكر نكردند كه خدا آسمانها و زمين و هر چه در بين آنها است (از انواع بى شمار مخلوقات) همه را جز به حق و به وقت معين نيافريده است."(3): "ربّنا ما خلقتَ هذا باطلاً؛ پروردگارا اين دستگاه با عظمت (جهان) را بيهوده نيافريدهاى".(4) و به انسان مىگويد: كه تو را بيهوده و پوچ خلق نكردهايم:"افحسبتم انّما خلقناكم عبثاً؛ آيا گمان مىكنيد كه ما شما را بيهوده خلق كردهايم؟!" (5) و بازگشت انسان را به سوى حق بيان نموده است و به انسان تذكر مىدهد كه فكر نكن كه بازگشتى نيست: "و انكم الينا لا ترجعون؛ و گمان كرديد كه به سوى ما باز نمىگرديد!؟" (6)
اگر انسان براى جهان خالق و مدبر بشناسد و براى آن هدف قايل باشد، احساس پوچى نمىكند، زيرا در اثر ايمان به خدا و معاد، جهان هدفمند بوده و انسان جايگاه خود را در آموزههاى دينى درك مىكند. انسان در اسلام جايگاه بلند داشته و اشرف مخلوقات بوده و زندگى او محدود به اين جهان نيست و دنيا مقدمهاى براى جهان برتر محسوب مىشود. در انسان اين باور تقويت مىشود كه او به سوى كمال مطلق در حركت مىباشد: "إنّا للَّه و إنّا إليه راجعون؛ همه از خداييم و به سوى خدا باز مىگرديم".(7)
2-ياد خدا:
اسلام انسان را به تقويت باورهاى دينى سفا رش نموده و ياد خدا را عامل آرامش روانى دانسته است: "ألا بذكر اللَّه تطمئن القلوب؛ با ياد خدا دلها آرامش مىيابد".(8)
3- خود شناسي:
در آموزههاى دينى انسانها به خودشناسى دعوت شده و يكى از عوامل از خود بيگانگى، "خود فراموشى" دانسته شده است. همچنين در برخى از آيات يكى از عامل "خود فراموشى" غفلت ازدياد خدا ذكر شده است: "نسوااللَّه فأنساهم أنفسهم؛ خدا را فراموش كردند، خدا هم نفوس آنان را از يادشان برد".(9)
حكماى اسلامى براى رهايى از "خود بيگانگى" انسان را به خودشناسى و خداجويى دعوت نموده و عامل احساس پوچى را دورى از خدا دانستهاند. شهيد مطهرى مىنويسد: ".. باز يافتن خود علاوه بر اين دو جهت... شرايط ديگر هم دارد و آن شناختن و باز يافتن علت و خالق و موجِد (= به وجود آورنده) خود است، يعنى محال است كه انسان بتواند خود را جدا از علت و آفريننده خود به درستى درك كند و بشناسد...".(10)
براى راهنمايى شما مىتوان گفت :
الف) آينده نگر باشيد و براى چند سال آينده برنامهريزى كنيد.
ب ) با افراد شاد، خوشبين و اميدوار مجالست داشته باشيد و از روحيه آنان الهام بگيريد.(مهم)
ج ) به شدت از منفى گرايى بر حذر باشيد و افكار منفى را از خود دور كنيد.
د ) با هسته هاى مشاوره در اين زمينه ارتباط داشته باشيد.
ه ) از اساتيد دلسوز و متعهد كمك بگيريد.
و ) منزوى نباشيد و با افراد با تجربه و متعهد ارتباط صميمانه برقرار كنيد.
ز ) كتابهايى را كه در زمينه شادكامى، رمز موفقيت، راز موفقيت مردان بزرگ و... نوشته شده، با دقت بخوانيد و به دستورات آنها عمل كنيد.
ح ) ورزش كنيد؛ زيرا ورزش در شادى روح و سلامت جسم مؤثر است.
ط ) در محيطهاى شاد و سالم، به استراحت و تفريح بپردازيد.
ى ) از افراد منفىگرا بر حذر باشيد.
ك ) از بحثهاى رنجآور با اين و آن اجتناب كنيد.
ل ) به خود اجازه ندهيد ماديات و دنياي زودگذر شما را ناراحت کند. شمارا خدا براي ماديات نيافريده، خود را به خود بسپاريد و ايمانتان را به او قوي کنيد.
م ) توجه داشته باشيد كه مشكلات و رنجها، هميشگى نيست و روزگار در تحوّل و تغيير است و چه بسا حوادث پيشبينى نشدهاى نيز در حل مشكلات به يارى انسان بشتابد.
ن ) سفرهاى شاد و سير و سياحتهاى علمى براى شما لازم و مؤثر است.
س ) خاطرات تلخ را به دست فراموشى بسپاريد و از بازگو كردن آن براى ديگران، پرهيز كنيد.
ع ) اگر ذوق هنرى داريد، به كارهاى هنرى از قبيل كاريكاتور، گرافيك، نقاشى، خط، نويسندگى و... بپردازيد. ضمنا نيايش و دعا مؤثر و نافذ است.
بنابراين از دعاها و مناجاتهاى دلنشين غافل نباشيد. در اين راستا نيايشهايى هم چون: مناجات خمسهعشر، كميل و نيز صحيفه سجاديه بويژه دعاى بيستم (مكارم الاخلاق) را همواره بخوانيد و باور داشته باشيد كه نيايش و دعا سرنوشتساز است، با خدا انس بيشترى داشته باشيد و با او درد دل كنيد.
پيشنهاد مىشود كه در اوقات فراغت، به تفصيل نعمتها و الطاف الهى از قبيل اصل وجود، سلامتى، توفيق تحصيل و... همچنين بلايايى را كه خدا از شما دور كرده است، يادآور شويد و ضمن سپاسگزارى از او، قلب خويش را مالامال از محبت و عشق الهى كنيد.
قرآن كلام خداست. از تلاوت و تدبّر در آيههاى آن هر چند اندك، دريغ نكنيد. اين جهت علاوه بر ارزشهاى گوناگون ديگر، شما را با خدا مأنوستر مىسازد.
آنچه مهم است ايجاد فضايى لطيف و دوست داشتنى در خانه، محل كار، تحصيل و اجتماع است كه اگر با تنظيم يكسرى اهداف بزرگ و متعالى عجين گردد، مشكلات و محدوديتها نه تنها غير قابل تحمل نيست؛ بلكه گاهى اين مشكلات شيرين نيز مىگردد.
توصيه: اين مطلب را تا يك ماه هر هفته دقيقا مطالعه و مرور نماييد. سپسس بررسى كنيد كه چه مقدارى از آن را عمل نمودهايد.
به اميد روزى كه فعّال , با نشاط, پرتلاش و داراى قلبى شادو لبى خندان باشيد و در برابر مشكلات و بى مهرى ها صبور و بردبار هم چون كوه قائم و استوار باشيد.
۱۰ کاربرد عملی روان شناسی در زندگی روزمره
۱)پیدا کردن انگیزه بیشتر
هدف شما چه ترک سیگار باشد، چه کاهش وزن و چه یادگیری یک زبان جدید، درس هایی از روان شناسی می تواند راهنمای شما در پیدا کردن انگیزه قوی تر و بیشتر باشد. برای افزایش سطح انگیزشی خود برای انجام دادن یک کار، می توانید برخی از راهنمائی ها و توصیه های زیر را که برگرفته از پژوهش هایی در روان شناسی شناختی و آموزشی هستند، به کار بندید:
معرفی عناصر بدیع و تازه برای بالا نگاه داشتن میزان علاقه مندی خود.
تغییر مسیر به منظور جلوگیری از خستگی و یکنواختی.
یادگیری چیزی تازه بر پایه دانسته های موجود خود.
قرار دادن هدف های روشن که مستقیماً مربوط به آن کار باشند.
پاداش دادن به خود برای خوب انجام دادن کار.
۲)بهبود مهارت های رهبری
فرقی نمی کند که شما مدیر یک اداره باشید یا عضو داوطلب یک گروه، دارا بودن مهارت های رهبری، به احتمال زیاد در مقطعی از زندگی به دردتان خواهد خورد. همه افراد به طور فطری چنین مهارتی را ندارند امّا چند راهنمایی ساده که از پژوهش های روان شناسی به دست آمده می تواند مهارت های رهبری را در شما بهبود بخشد. یکی از معروف ترین مطالعات در این زمینه به ارائه نظریه های رهبری انجامیده است که ۳ سبک مختلف رهبری را مطرح می سازد. بر پایه یافته های این مطالعه و پژوهش های بعدی، یکی از روش های زیر را می توانید هنگامی که در موقعیت رهبری یک گروه قرارگرفتید به کار بندید:
مسیر کلّی را مشخص کنید امّا به اعضای گروه اجازه دهید که عقایدشان را بیان کنند.
درباره راه حل های ممکن برای مساله با اعضای گروه صحبت کنید.
تمرکز خود را بر انگیزش ایده ها قرار دهید و به نوآوری و خلاقیت افراد پاداش دهید.
۳)بهبود ارتباطات فردی
ارتباطات چیزی بسیار فراتر از چگونگی صحبت کردن یا نوشتن است. پژوهش ها نشان داده اند که علائم غیرشفاهی، بخش اعظمی از ارتباطات میان فردی ما را تشکیل می دهند. شما به منظور بهتر و موثرتر رساندن پیام خود، باید یاد بگیرید که چگونه از ارتباطات غیرشفاهی برای بیان مقصود خود استفاده کنید و نیز این گونه پیام های غیرشفاهی را از کسانی که در پیرامونتان قرار دارند بگیرید. برخی راهبردهای کلیدی در زیر آورده شده است:
استفاده از برخورد چشمی مناسب.
توجه کردن به علائم غیرشفاهی در دیگران.
یادگیری استفاده از لحن صدا برای تقویت پیام خود.
۴)درک بهتر دیگران
همانند ارتباطات غیرشفاهی، توانایی شما در درک هیجانات خود و دیگرانی که پیرامونتان قرار دارند، نقش مهمی در روابط و زندگی حرفه ای شما بازی می کند. عبارت هوش هیجانی بیانگر قابلیت درک هیجانات خود و دیگران است. آزمون هوش هیجانی می تواند به شما در ارزیابی این توانایی خود کمک کند. به گفته دانیل گولمن، روان شناس، ضریب هوش هیجانی درواقع می تواند مهم تر از ضریب هوش شناختی باشد (۱۹۹۵).
برای بالا بردن هوش هیجانی چکار باید کرد؟ برخی از راهبردهای زیر را می توانید در نظر بگیرید:
ارزیابی و برآورد دقیق واکنش های هیجانی خود.
ثبت تجربیات و هیجانات خود در دفتر خاطرات روزانه.
سعی در دیدن وضعیت ها و شرایط از دیدگاه یک فرد دیگر.
۵)تصمیم گیری دقیق تر
پژوهش ها در روان شناسی شناختی، اطلاعات با ارزشی درباره تصمیم گیری فراهم آورده است. شما با به کاربستن این راهبردها در زندگی خود می توانید یاد بگیرید که تصمیم های عاقلانه تری اتخاذ کنید. دفعه بعد که با تصمیم گیری مهمی روبرو شدید سعی کنید از روش های زیر استفاده کنید:
از رویکرد «شش کلاه تفکّر» استفاده کنید. یعنی به وضعیت از شش نقطه نظر مختلف نگاه کنید: منطقی، هیجانی، شهودی، خلاقانه، مثبت و منفی.
هزینه ها و مزایای بالقوه یک تصمیم را در نظر بگیرید.
به میزانِ برآورده شده نیازتان بر اثر یک تصمیم خاص امتیاز بدهید (روش تحلیل شبکه ای)
۶)تقویت حافظه
آیا تا کنون این سوال برایتان پیش آمده است که چرا جزئیات دقیق حادثه ای که در دوران کودکی برایتان پیش آمده را به یاد می آورید امّا نام کسی که همین دیروز ملاقاتش کردید را فراموش کرده اید؟ پژوهش هایی که در زمینه چگونگی شکل گیری خاطره های جدید در ذهن صورت گرفته و نیز پژوهش هایی درباره این که چرا فراموش می کنیم، یافته هایی را در پی داشته که مستقیماً قابل اعمال در زندگی روزمره است. برخی از روش های افزایش قدرت حافظه عبارتند از:
تمرکز بر روی اطلاعات.
مرور آموخته ها.
کنار گذاشتن آنچه موجب حواس پرتی می شود.
۷)تصمیم گیری های مالی عاقلانه تر
دانیل کانه من، روان شناس و برنده جایزه نوبل، و آموس تِورسکی یک رشته مطالعات در مورد این که مردم به هنگام تصمیم گیری، چگونه عدم قطعیت ها و ریسک ها را مدیریت می کنند انجام داده اند. پژوهش های بعدی در این زمینه که «اقتصادِ رفتاری» نام گرفته به یافته های مهمی منجر شده که قابل استفاده در تصمیم گیری های مالی عاقلانه تر است. در یک مطالعه (۲۰۰۴) کشف شد که کارگران با به کار بستن برخی از راهبردهای زیر می توانند پس انداز خود را تا سه برابر افزایش دهند:
تعلّل نکنید! از همین امروز پس انداز کردن را شروع کنید.
متعهد شوید که بخشی از درآمدهایی که از این به بعد به دست می آورید را برای دوران بازنشستگی خود پس انداز کنید.
از تعصبات شخصی که می تواند به تصمیم گیری های نامناسب مالی منجر شود آگاه باشید.
۸)گرفتن نمره بهتر
دفعه بعد که خواستید از نمره امتحانتان شکایت کنید، این مطلب را در نظر بگیرید: پژوهش ها نشان داده اند که امتحان گرفتن به شما کمک می کند که آنچه آموخته اید را بهتر به خاطر بسپارید، حتی اگر در سوالات امتحان نیامده باشد (۲۰۰۶).
مطالعه دیگری نشان داده است که امتحان گرفتن مکرّر بهتر از مطالعه به شما در به خاطر سپردن مطالب کمک می کند (۲۰۰۶). دانش آموزانی که به طور مکرّر از آن ها امتحان گرفته شده بود قادر بودند ۶۱درصد از مطالب را به یاد آورند
در حالی که آن هایی که فقط مطالعه کرده بودند ۴۰درصد مطالب را به یاد داشتند. چطور می توانید از این یافته ها در زندگی خود استفاده کنید؟ به هنگام یادگیری اطلاعات تازه، از خود مرتباً امتحان بگیرید (خودآزمایی) تا آنچه فراگرفته اید در حافظه تان حک گردد.
۹)بهبود کارآیی
صدها کتاب و مقاله به ما روش هایی برای انجام کار بیشتر و موثرتر در یک روز را آموزش می دهند امّا پایه علمی و پژوهشی این توصیه ها چیست؟ برای مثال، تا کنون چند بار شنیده اید که انجام چند کار همزمان، می تواند کارایی و راندمان شما را افزایش دهد؟ در حالی که پژوهش ها نشان داده اند که سعی در انجام بیش از یک کار در یک زمان، به طور جدّی باعث کاهش سرعت، دقت و کارایی خواهد شد. بنابراین درس هایی که از روان شناسی برای بهبود کارایی خود می توانید بگیرید عبارتند از:
پرهیز از انجام چند کار به طور همزمان، به ویژه به هنگام انجام کارهای پیچیده یا خطرناک.
تمرکز بر روی کاری که در دست دارید.
کنار گذاشتن عواملی که موجب حواس پرتی می شود.
۱۰)رعایت سلامتی
روان شناسی می تواند به عنوان ابزار مفیدی برای بهبود سلامت کلّی نیز در نظر گرفته شود. روان شناسی از طریق تشویق به ورزش کردن و تغذیه بهتر و نیز درمان افسردگی واضطراب، راهبردهای موثری را برای سلامتی و شادی بیشتر در اختیار می گذارد. چند نمونه که می توانید مستقیماً در زندگی خود به کار بندید عبارتند از:
مطالعات نشان داده اند که هم نورخورشید و هم نور غیرطبیعی، نشانه های اختلال عاطفی فصلی را کاهش می دهند.
پژوهش ها نشان داده اند که ورزش می تواند درمان موثری برای افسردگی و سایر اختلالات ذهنی باشد.
مطالعات نشان داده اند که کمک به مردم در درک خطرات رفتارهای ناسالم می تواند به انتخاب های سالم تری منجر گردد.
چهار قانون شادکامی و موفقیت
در اينجا چهار قانون مهم شادکامي و موفقيت بيان گرديده است. توصيه ما به شما اين است که در طول ماه، هر هفته يکي از قانون ها را به کار ببريد و بعد از اين، هر روز از اين قانون ها استفاده کنيد و آنها را در زندگي تان به کار ببريد.
قانون اول: نعمت هايت را بشمار
نعمت هايي را که در زندگي داري، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روي نداشته هايت متمرکز مي کني و فکرهايت را درهم مي ريزي؟ اين اولين قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمي بردار و تمام داشته هايت را که خداي مهربان، تقديمت کرده است، بنويس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنيدن، صحبت کردن، ديدن و هر چيزي را که داري. تو چيزهاي زيادي داري. نعمت هاي تو از ظرفيتت بيشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمي کني و از آ ها بهره نمي بري. خداوند، اين نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خيلي عادي و معمولي جلوه کرده است.
حتي اکنون، تو از نعمت هايي که مي توانند به تو سربلندي و افتخار ببخشند، برخورداري. اين ها گنجينه هايي هستند که مانند ابزاري براي ساخت، مي توانند آينده بهتر تو را پي ريزي کنند. از امروز شروع کن، ضعف هايي که شکست تو را فراهم مي آورند، فقط در فکر تو زندگي مي کنند.
فهرست نعمت هايت را دوباره مرور کن، دارايي هايت را حساب کن. تو خيلي از چيزها را داري که ديگران از آن محروم اند. روي اين قانون، خوب فکرکن.
قانون دوم: بي نظير بودنت را جار بزن
تو خودت را در قبرستان ناکامي ها و فکرهاي منفي، دفن کرده اي و همان طور که دراز کشيده اي، حتي نمي تواني شکست هايت را ببخشي و خودت را با تنفر از خويشتن و متهم سازي خود، نابود سازي و خود را در مقابل ديگران، مقصر مي داني. حالا از قبرستاني که در آن، جز ناکامي و نااميدي نيست، بيرون بيا و به خودت هر روز بگو: من گنجينه با ارزشي هستم، چون خداي يکتا من را آفريده و در دنيا يکي مانند من خلق نشده است. بي نظير بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن.
چرا به کساني که تو را خوار مي پندارند، گوش مي دهي و از همه بدتر، آنان را باور داري؟
من بي نظيرم و به خودم افتخار مي کنم. اين را با فرياد، هر روز بگو.
قانون سوم: يک کيلومتر، بيشتر از آن چه بايد راه بروي، راه برو
تنها عامل دست يابي به موفقيت، آن است که خدمتي بهتر و بيشتر از آن چه از تو انتظار مي رود، ارائه دهي. مهم نيست که وظيفه تو چيست. مطمئن ترين راه براي اين که خودت را به حد متوسط بکشاني، اين است که به اندازه وظيفه اي که برايت مشخص شده است، کار کني. به اين فکر نکن که اگر بيش از دستمزدت کار کني، به تو اجحاف شده است زيرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت.
يک کيلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لياقت تو بيش از اين هاست، آن را به سوي خود بکش. هر خدمتي که انجام مي دهي، بي پاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دريافت نکردي، نگران مباش زيرا هرچه دير آيد، خوش آيد. تو نمي تواني موفقيت را احضار کني، تو فقط مي تواني لياقت و شايستگي آن را داشته باشي.
قانون چهارم: از نيروي انتخابت، عاقلانه استفاده کن
تو حق انتخاب داري، تو مي تواني بين شکست و نااميدي يا شادماني و کاميابي، يکي را انتخاب کني. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابي که داري، مي تواني در شکلي بالاتر، دوباره متولد شوي. به خودت بنگر، به انتخاب هايي فکرکن که تاکنون کرده اي، به لحظه هايي که روي زانو افتاده اي تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است.
از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر.
به جاي تنفر، عشق، به جاي ايستايي، پويايي، به جاي تأخير، عمل و به جاي فکرهاي منفي، فکرهاي مثبت را انتخاب کن.
حالا که چهار قانون شادکامي و موفقيت را ياد گرفتي، فراموش نکن که در هر حال آن ها را به کار ببري. ديگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانايي اين را داري که شگفتي هاي عظيمي در زندگي ات به وجود آوري. پتانسيل تو نامحدود است. خودت را هميشه باور کن.
پاداشی برای تلاش و پیشرفت
روانشناسان، یادگیری را تغییر پایداری می دانند که بر اثر تجربه در توانایی های بالقوه فرد به وجود می آید. منظور از تغییر نسبتاً «پایدار» تغییری است که کم و بیش دوام دارد نه تغییر موقتی و ناپایدار که در اثر عواملی مانند خستگی، مصرف دارو و عادت به تاریکی به وجود می آید.
هدف از «توانایی بالقوه» عبارت است از توانایی که در فرد وجود دارد، اما هنوز ظاهر نشده است، مثلا عده ای از ما این توانایی را داریم که خلبان ماهری شویم اما در حال حاضر نمی توانیم خلبانی کنیم. در این مورد گفته می شود که توانایی ما برای هدایت یک هواپیما بالقوه است و هنوز به فعل درنیامده است.
هدف از کاربرد کلمه «تجربه» این است که تغییراتی را می توان به عنوان یادگیری به حساب آورد که محصول تمرین باشد نه تغییراتی که در اثر رشد و بلوغ، مثل رشد قد و وزن به وجود می آید.
بسیاری از روانشناسان، یادگیری را در شرایط دقیق و کنترل شده مطالعه کرده اند تا ماهیت یادگیری را بهتر کشف کنند و چگونگی بهبود بخشیدن آن را دریابند. بدین ترتیب، بسیاری از عوامل مؤثر در یادگیری شناخته شده است.
در این میان، آموزش شامل مجموعه فعالیت هایی است که معمولا به یادگیری منجر می شود. این فعالیت ها مربوط به معلم و یادگیرنده است ولی در تجزیه و تحلیل نهایی، یادگیری که نتیجه آموزش است از سوی یادگیرنده انجام می گیرد، در واقع معلم، روش یادگیری را آموزش می دهد نه صرفاً موضوع درسی را.
موفقیت در امر آموزش به عواملی چون مهارت معلم، وسایل آموزشی و ویژگی های یادگیرنده و تعامل آنها با یکدیگر مربوط است.
وجود تفاوت های فردی یک جوان در ابعاد ذهنی، عاطفی، اجتماعی و حتی در آموخته های قبلی و سایر عوامل مؤثر در یادگیری، غیرقابل تردید است. سن، هوش، تجربه اولیه، تمرکز، داشتن تصویر ذهنی، ارتباط دادن بین آموخته ها، فاصله گذاشتن بین یادگیری ها، استراحت پس از یادگیری و کل خوانی از عوامل مؤثر در یادگیری بهتر و فراموشی کمتر است؛ ولی انگیزه، نخستین عنصر تشکیل دهنده رفتار و مهم ترین شرط یادگیری است.
سؤال اساسی در این زمینه این است که فرزند ما در چه شرایطی برای یادگیری برانگیخته می شوند؟
روانشناسان عواملی که موجود زنده و از جمله انسان را به فعالیت وامی دارد و او را به جهت خاصی سوق می دهد، انگیزه (motive) می نامند.
پس می توان گفت که انگیزه جایگاه بسیار مهمی در زندگی موجود زنده دارد. زیرا نخستین عنصر تشکیل دهنده رفتار است.
پس می توان گفت که انگیزه جایگاه بسیار مهمی در زندگی موجود زنده دارد. زیرا نخستین عنصر تشکیل دهنده رفتار است. انگیزه است که باعث می شود دانش آموزی ساعت ها به مطالعه روانشناسی بپردازد و دانش آموز دیگری به ورزش یا هنر روی آورد و دیگری به فراگیری دروس ریاضی بپردازد. انگیزه است که یکی را به کسب ثروت و یکی را به تحصیل علم و دانش وامی دارد و دیگری را به سمت خدمت به مردم سوق می دهد.
به عبارتی دیگر، انگیزه حالت های درونی ارگانیزم است که انسان و به طور کلی موجود زنده را به حرکت وامی دارد، رفتار وی را جهت می دهد و به سوی هدف خاصی هدایت می کند. انگیزش (motivation)، یعنی حالتی که در اثر دخالت یک انگیزه به ارگانیزم دست می دهد. کمبود مواد غذایی بدن یا نیاز به غذا «انگیزه» و حالت یا احساس گرسنگی «انگیزش» است. نیاز به آب در بدن «انگیزه» و احساس تشنگی «انگیزش» است. در این رابطه، تلاش موجود زنده برای به دست آوردن غذا یا آب «رفتار» نامیده می شود.انگیزش، مهم ترین شرط یادگیری است. علاقه به یادگیری، محصول عواملی است که به شخصیت و توانایی جوان، ویژگی های تکالیف، مشوق ها و سایر عوامل محیطی مربوط است.
جوانان با انگیزه به راحتی شناخته می شوند. آنها به یادگیری اشتیاق دارند و علاقه مند، کنجکاو، سختکوش و جدی هستند. این افراد به راحتی موانع و مشکلات را از پیش پای خود برمی دارند، زمان بیشتری برای مطالعه و انجام تکالیف مدرسه صرف می کنند، مطالب بیشتری می آموزند و پس از پایان دوره دبیرستان به تحصیلات ادامه می دهند.
البته نمی توان انگیزش کسی را برای کسب موفقیت مشاهده کرد، اما می توان، مشارکت روزانه در کلاس درس، انتخاب فعالیت ها و مطالعاتش را مشاهده کرد.
روان شناسان، انگیزش را تعبیر، عامل یا مفهومی فرض می کنند که می تواند بعضی از رفتارها را تبیین کند. با وجود این، انگیزه قابل مشاهده نیست و یک سازه فرضی تلقی می شود. انگیزش جوان ممکن است هم از لحاظ شدت و هم از لحاظ جهت متفاوت باشد.
همان طور که معلمان برای ارتقای انگیزش درونی دانش آموزان به منظور یادگیری موضوع های درسی آنها تلاش می کنند، باید به مشوق های یادگیری آنها نیز توجه کنند. به عبارت دیگر، هر موضوعی به طور ذاتی برای دانش آموزان جالب نیست و باید برای انجام دادن کارهای دشوار که تسلط بر آنها ضروری است برانگیخته شوند.
بنابراین، انگیزش، مهم ترین شرط یادگیری است. علاقه به یادگیری محصول عواملی است که به شخصیت و توانایی فرد، ویژگی های وی، مشوق ها و سایر عوامل محیطی مربوط است. استفاده از این مشوق ها می تواند به این امر کمک کند:
یک جوان به دانستن دقیق آنچه از آنها انتظار می رود نیازمند است. فراگیران باید بدانند چگونه ارزیابی می شوند و موفقیت آنها چه پیامدهایی دارد.
شرط بسیار مهم دیگر در ایجاد انگیزش این است که بازخورد باید مستقیم به عملکرد فرزندتان مربوط باشد و تا حد امکان بعد از عملکرد او روی دهد.
حمایت از تبادل اندیشه در محیطی امن (محیط امن برای یادگیری محیطی است که در آن، اشتباه جایزه شمرده و پاسخ های ناتمام نیز پذیرفته می شود) در محیطی که مهارت های تفکر آموزش داده می شود تمام افراد به اشکال مختلف در فعالیت های جمعی شرکت می کنند و احساس خجالت یا ترس نمی کنند.
پاداش دادن به تلاش و پیشرفت یعنی همان طورکه از نظریه های مختلف برمی آید، بازخوردها باید بر تلاش متمرکز باشد نه بر توانایی نوجوان. در این شرایط باید انتظار پیشرفت بیشتری داشت و به موفقیت او امیدوار بود.