نهفته در سکوتی سنگی
در نقطه ای در دور دست خاطره
می خواهم به یاد بیارمت
در این تنهایی سرگردان با من حرف بزن!
حقیقت را می دانم
اما
ایا تو را می بینم؟
ایا دوست داشتن ها را می شنوم؟
ان راز نا گفته...........
زمانی که نام خوذ را به خاطر نداشتم
چشم گشودم
و چه فاصله ای چه فاصله ای.
زمانی که همه چیز از دست می رود.....
تنها تو را داشتم
و چنین آسان از دست دادم....
فردا برایم مفهوم گمشده ای دارد