Printable View
کارفرما منظم و مسئولیت پذیر هست ولی این کارمند قبلا یه دوره ای همین جا کار کرده سابقش خوب بودهنقل قول:
بنظر من خود كارفر ما بايد بقيه رو متوجه مسئوليت هاشون بكنه.
ولی بعد از چند سال یه سری مسائل براش پیش اومده که با توجه به اون مسائل کارفرما به قول معروف باهاش کنار میاد ولی در کل سختی کار می افته رو دوش ما:n41:
اين شخص اگر مرخص بشه شايد بهتر باشه. بره استراحت كنه. هم براى خودش بهتره هم براى شما. سعى كنيد راضى بشه:n10:
وقتی می خواد کارش رو خوب انجام میده، فکر کنم انگیزش کم شده..یه راهنمایی می خوام که کمکش کنیم کارش رو درست انجام بده ..نمی خوایم بره:n41:نقل قول:
اين شخص اگر مرخص بشه شايد بهتر باشه. بره استراحت كنه. هم براى خودش بهتره هم براى شما. سعى كنيد راضى بشه:n10:
مرخص بشه شرایطش سخت تر میشه...
خوب پس بصورت خصوصى باهاش صحبت كنين ببينيين چه مشكلى داره. هر علت معلولى داره. البته اگر فرصت كافى داريد براى اين موضوعنقل قول:
با اینکه اسم ما خانوما بد در رفته به غرغرو بودن و خاله زنک و این چیزانقل قول:
ولی من شدیدن از اینجور آدمهایی که گفتید بدم میاد
چه مرد و چه زن
و معتقدم هر حرفی هست باید تو روی طرف گفت نه پشت سرش و نباید پشت سر کسی حرفی بزنی که نتونی رودرروش بگی
نمیتونید اتاقتونو عوض کنید ؟
مقابل به مثل کنید :n10:نقل قول:
دس به دست هم دهید و کارارو بریزید رو سرش تا جونش درآد :n09:
آقا قبول نیست شما هندزفری میذارین مشکل حل میشه :n02:
مدیر ما خیلی حساسه رو این چیزا ... اتاقش هم بغل اتاق ماست و هر وقت کار داشته باشه میاد سر راه کارش رو میگه . در نتیجه خیلی ضایع میشم یهو صدام کنه نشنوم :n02:
امروز هر غیبتی رو که راجع به خانواده شوهرش برام میگفت ، بعدش به بهانه های مختلف از اتاق میزدم بیرون
روش بدی نبود حداقل چند دقیقه به گوش هام استراحت میدادم :n02:
نقل قول:
نه متاسفانه اختیار اینکه تو کدوم اتاق باشم دست خودم نیست.
ولی خوشبختانه امروز به من و یکی از همکارهام گفتن موقتا بریم تو یه اتاق دیگه که به یکی دیگه کمک کنیم . فکر کنم حداقل چند هفته از شر غرغرها خلاص بشم :n20:
وقتی کسی از زیره کاری در میره..بهترین راه حل اینه که با خود شخص صحبت بشه.....
یا میپذیره و شرایط رو به راه میشه.....
یا حداقل اگر نپذیره....میدونه که اطرافیان هم فهمیدن ....فکر نکنه که خیلی زرنگه....
والا کاره شوخی که نیس:n02:
دیدم تایپک اومد بالا:n02:
گفتم یه سلامی عرض کنم :n18:
:n18::n18::n18:
الان من دقیقا مثل موجود روی تردمیلم :n34::n31:
به نظرم خانوم بودن خیلی بده . مخصوصا واسه من که بلد نیست غر بزنمو یکیو اذیت کنم:n14:
رویا جان مگه خانوما باید غر بزنند ؟؟ پ چرااااااااااا من نمیزنم :n02:
ولی اووووووف تا دلتون بخواد برادرامو اذیت میکنمممممممم اینقدر کیف میده:n31:
خوش به حالت من برادر ندارم . خاهرم ندارم.نقل قول:
خب بالاخره ادم شوهر کرد وقتی شوهرش کار بد کرد باید بتونه یه جوری دعواش کنه:n24:
خوب عزیز دلم این با غر زدن فرق داره :n05: وقتی شوهر کار بد کرد باید با خِشانت و جذبه جوابشو داد:n02:
سلام عزیز:n12:..خوب کردی اتفاقن:n02:نقل قول:
نقل قول:
والا..کلن همه رو تردمیلن..:n02:
ولی خب بعضی وقتا آدم خسته میشه...
من آرزوی رسیدن به یک سری از چیزها رو داشتم...ولی یک ماهی هست..
از اولویت اول زندگیم آرودمش پایین اون کارها رو...خسته شدم دیگه...شایدم گذاشتم کنار اصلن..
خواهش رعنا جاننقل قول:
سلام عزیز:n12:..خوب کردی اتفاقن:n02:
راستی بحث خانوما این روزا در مورد چیه؟
تو دنیای واقعی...
بیشتر بحث سر...نقل قول:
مدل مو..رنگ مو..ناخن کاشتن...فلان عمل زیبایی رو انجام دادن هست:n02:خودت بهتر می دونی دیگه:n02:
البته نمی گم موارد بالا بد هست...تا حدودی خوبه...بالاخره ذات خانو ما دنبال زیبایی هست.....
ولی خب بعضیا افراط می کنن
بگذر از خودمون که وقت نمی کنیم برسیم به خودمون...
من که گاهی اوقات فرصت نمی کنم یه شام آماده کنم بخورم:n02::n02:
اکثر اونایی که تو این فازن یه جورایی بی خیال هستن(کاری به شیک پوشا ندارم) و با این چیزا سرشون رو گرم می کنننقل قول:
بگذر از خودمون که وقت نمی کنیم برسیم به خودمون...
من که گاهی اوقات فرصت نمی کنم یه شام آماده کنم بخورم:n02::n02:
منم اخرای صف هستم:n02:
وویییییییییی از عمل میترسم :n28: چطوری جرات میکنند واقعا؟!!!!
آدم به خودش برسه خیلی خوبه ، ولی دیگه تا این حد کی وقت داره آخه :n02:
نسا جان منم پشت سر شما هستم :n31:
آره درست میگید..اینکه آدم به خودش برسه خوبه....تا حد نرمال منم موافقم.....
ولی در حد اونا نه دیگه....:n05:
حالا سمیرا جان..عملش بماند..درد و عوارض بعدش..خیلی بده...
نمی دونم واقعن چه جوری تحمل می کنن....:n38:
همین ، من یه عمل لیزیک چشم داشتم ، تا یک هفته اینقدر اشک ریختم از کرده خودم پشیمون شدم :n27:
یه سوال هنوز این مانتو و کفش گل گلیا رو میپوشند ؟:n02:
میگم قیافت آشناست:n02:نقل قول:
نسا جان منم پشت سر شما هستم :n31:
هوا بهاری شدنی دیگه اونا رو هم می پوشن مشکلی ندارن:n31:نقل قول:
یه سوال هنوز این مانتو و کفش گل گلیا رو میپوشند ؟:n02:
این روزا می خوام برم خرید..حوصله ندارم ..چیکار کنم؟:n41:
خوب خیالم راحت شد ، یه کفش گل گلی صورتی گرفتم هنوز نپوشیدم :n02:
نساجان ، سعی کن طرف بعداز ظهر برید بیرون ،
روزها اینجا که خیلی گرم شده :n34:
بعد هم یه همراه ببرید خیلی بهتره ، آدم تنهایی خلقش میگیره :n03:
میگم که این عملا و قروفرارو من الان توی شهرستان بیشتر میبینم
اینجا دختراشون خوشگلنا هیچ موردی ندارنا ولی یا بوتاکس میکنن هس یا ژل تزریق میکنن یا هر روز یه رنگ و لعابن!
لباسم که جای خودش شمالی ها کلا به خوش لباسی معروفن!
ولی خیلی برام جالبه که چرا انقد با سروصورتشون ور میرن این دخترامون والا :n08:
من فرصت نمیکنم به کارای شخصیم برسم بعد اینا... :n19:
خرید کردنم که من توش خیلی تنبلم یعنی تا مجبور نشم نمیرم خرید :n08:
سعی که می کنم ولی بعد از ظهرها اکثر سر کارمنقل قول:
سعی کن طرف بعداز ظهر برید بیرون
تازشم به قول Rossin انگاری باید مجبور بشم برم..کمک:n18:
سمیرا جان...منم کفش و کیف گل گلی دارم:n02:بپوش که همچنان همه می پوشن:n02:
تنبلی تو حرید رو نگید که من از همه بدترم:n02:جدیدن خریدایی هم که بشه نتی انجام میدم:n02:سختم میاد برم بیرون برای خرید و اینا:n02:
همراه میبرم...ولی معمولن به حرف همراهم گوش نمیدم:n08:
خانوما مگه الزاما باید غر بزنند ؟ :n13:نقل قول:
اتفاقا بابام همیشه میگه الهه باید پسر میشد :n02:
چون از بچگی خواهر نداشتم و فقط یه داداش بزرگتر داشتم همیشه با پسرا بازی میکردم
از فوتبال گرفته تا دوچرخه و فوتبال دستی و . . . .:n02:
بزرگتر هم که شدم چون داداشم رفت خارج شدم تعمیرکار خونه
اکثر کارهای ریز خونه رو خودم انجچام میداد . از تعمیر واشر لوله گرفته تا هرس درخت و سیم کشی و . . . :n31:
الان هم دخترم انگار داره مثل خودم میشه :n19:
کار درست همینه، چند باری که به توصیه همراهم گوش کردم پشیمون شدمنقل قول:
همراه میبرم...ولی معمولن به حرف همراهم گوش نمیدم:n08:
خانومایی که مداوم غر میزنن دو حالت داره یا خیلی کار رو سرشون هست و وقت استراحت ندارن غر می زنن مثل خانومای خانه دار قدیمی:n27:نقل قول:
خانوما مگه الزاما باید غر بزنند ؟ :n13:
یا دست به سیاه و سفید نمی زنن کلاس میزارن با غر زدن:n33:
خانوما به زندگی آرامش میدن:n02:
منم اغلب نتی خرید میکنم از تنبلی :n08: اینستاگرام خودش الان یه پاساژ شده :n02:
من میگم یه برنامه خرید دست جمعی بذاریم بریم بازار بلکه یه خریدیم کردیم دور همی:n19::n31:
عکس هم بگیرین بیارین ما هم ببینیم...:n31:نقل قول:
من میگم یه برنامه خرید دست جمعی بذاریم بریم بازار بلکه یه خریدیم کردیم دور همی:n19::n31:
راستی الان قیمت مانتو و کفش چجوریه؟:n36:
نقل قول:
اا شماها نیاید که دیگه خرید دست جمعی نیست :n02:
والا اینجا (رشت و انزلی) قیمتا پرتو پلاس،یعنی یه مانتو کتان ساده ی ساده ولی رنگی مثلا صورتی ابی و لیمویی اینا من دیدم پریروزا 120 تومن!!!!:n36:
بنظرم جنس خاصی نداشت و معمولی بود بعد تازه یکم دیگه که توی خیابون گشتم دیدم وااای تن هم هست انگار لباس فرم گروه سروده:n08:
ترجیح میدم بیام تهران و برم تن درست یا سایر فروشگاه های الیاف طبیعی مانتو بخرم هم خاصن هم تکن و هم جنسشون عالیه :n12:
هنوزم مانتوهایی که سال 88 90 از تن درست و بته جقه خریدمو میپوشم انگار روز اولشون آآخ نگفتن تازه خاصم هستن :n10:
گفتی کفشو کردی هلاکم :n28: آرزو به دلم موند یه کفش عروسکی بپوشم :n03: چون کف پام خیلی گوده اغلب کتونی و کفشای کفی طبی میپوشم :n35:
گفتم یه جای کار می لنگه:n31:نقل قول:
شماها نیاید که دیگه خرید دست جمعی نیست :n02:
اره دیگه این روزا همه به اسم مد همرنگ میشن:n36:نقل قول:
والا اینجا (رشت و انزلی) قیمتا پرتو پلاس،یعنی یه مانتو کتان ساده ی ساده ولی رنگی مثلا صورتی ابی و لیمویی اینا من دیدم پریروزا 120 تومن!!!!:n36:
راستش یه مدتی میشه نرفتم خرید...دوره ای هم که رفتم همه مانتو و کفش ها مثل هم بود..اونایی هم که خوبن قیمتشون بالاست..:n18:نقل قول:
ترجیح میدم بیام تهران و برم تن درست یا سایر فروشگاه های الیاف طبیعی مانتو بخرم هم خاصن هم تکن و هم جنسشون عالیه :n12:
نمی دونم خانوم مدیرا و ناظرا چه تیپی هستن؟:n11:
خانوم مدیرا رو خانم ناظرا بنظر میرسه خیلی خوشتیپ باشن بلاخره باید به فرقی باشه بینمون :n02:نقل قول:
نمی دونم خانوم مدیرا و ناظرا چه تیپی هستن؟:n11:
پ.ن: یهو یاد این افتادم که اون موقع ها مخصوصا دبستان بچه ها نسبت به مُبسرای* کلاس و مبسرای شیر اب و مبسرای راه روها که زنگ تفریح میومدن سراغممون یه جور دیگه فکر میکردن توی عالم بچگی :n08: خودم همیشه به این مبسرا حسودیم میشد خیلی انتظار کشیدم که برم کلاس 5ام تا مبسر کلاس دومیا شم بعد دعواشون کنم یاد داد بزنم سااااااااااکت اصن یه پرستیژ خاصی داشت این مبسر بودن برای بچه ها :n08::n31:
هعییی روزای خوبی بود.
*مبسر/مبثر/مبصر :n13:
این الیاف طبیعی ها قیمتاشون نرماله یعنی تا پارسال که نرمال بود خیلیم قشنگن و خاص.یه سر بزن ببین چه طورهنقل قول:
راستش یه مدتی میشه نرفتم خرید...دوره ای هم که رفتم همه مانتو و کفش ها مثل هم بود..اونایی هم که خوبن قیمتشون بالاست..:n18:
اتفاقا برای عید که رفتم کفش بخرم دیدم کفش های عروسکی نازی توی باغ سپه سالار امده.ولی من خودمو کشتم همسرم نذاشت بخرم.:n28:نقل قول:
میگم بچه ها بیایید یه قرار بذاریم همدیگرو ببینیم.اون تاپیک میتینگ کاربران فکر نکنم به این زودی ها به نتیجه برسه.یه قرار بذاریم ما خانم ها همدیگرو ببینیم:n06:
نه اینکه بلد نباشم ولی الیاف طبیعی منظورت کدومه؟:n02:نقل قول:
این الیاف طبیعی ها قیمتاشون نرماله یعنی تا پارسال که نرمال بود خیلیم قشنگن و خاص.یه سر بزن ببین چه طوره
یعنی پایتخت نشین ها دیگه؟:n18:نقل قول:
یه قرار بذاریم ما خانم ها همدیگرو ببینیم:n06:
سلام دخترا:V11:
من پایه میتینگ خانوما هستم....:V6:
ولی خب بقیه دخترا که تهران نیستن...گناه دارن ..دلشون می خواد خب:V25:
نه بابا اون..تاپیک میتینگ چون خیلی باید...همه موافقتشون رو اعلام کنن..بعید می دونم کلن جواب بده...
الیاف طبیعی ها همین مانتوها توی سبک سنتی یا کلاسیک هستن که جنسشون نخی پشمی و از این قبیل و رنگشون هم از مواد طبیعی مثل روناس و اینا هست.نقل قول:
نه اینکه بلد نباشم ولی الیاف طبیعی منظورت کدومه؟
حتما به چشمت خورده الان دیگه مغازهاش خیلی زیاد شدن تو تهران همه دیگه رفتن یه برندی زدن
من تهرانیم ولی به جهت کار شمالم ودر تهران رفت و امدم اینجا دانشجوی مهمانم امتحانام تموم شه مجدد برمیگردم تهران ولی خب ماه رمضونه و نمیشه قرار گذاشت بعد از افطارم برای خانوما سخته بیرون اومدن اغلب . خودتون برید اول بعد بیاید تعریف کنید :n28:تا بعد از ماه رمضون خودم بیام جمعتون کنم کافه ای جایی :n31:
پ.ن: الان یه بچه بفل دستمه و داره از ته دل به اواتار رعنا میخنده گیر داده که صفحه رو عوض نکن من ببینم فقط :n08:
بستنی فراموش نشه:n02:نقل قول:
خودم بیام جمعتون کنم کافه ای جایی :n31:
خواهر زاده هام هر وقت میان خونمون می خوان جای من تایپ کنن:n31:نقل قول:
الان یه بچه بفل دستمه و داره از ته دل به اواتار رعنا میخنده گیر داده که صفحه رو عوض نکن من ببینم فقط :n08: