به نظر شما حفظ قرآن آسونتره؟؟؟به خدا حاضرم 20 تا كتاب زيست و 20 تا فيزيك و رياضي بخونم ولي به حافظ شدن فكر نكنم....از 100 تا دكترا هم سخت تره...ولي اين مطلب نشان دهنده بي ارزش بودن علم در جامعه ماست...:41:نقل قول:
Printable View
به نظر شما حفظ قرآن آسونتره؟؟؟به خدا حاضرم 20 تا كتاب زيست و 20 تا فيزيك و رياضي بخونم ولي به حافظ شدن فكر نكنم....از 100 تا دكترا هم سخت تره...ولي اين مطلب نشان دهنده بي ارزش بودن علم در جامعه ماست...:41:نقل قول:
اتفاقا خيلي هم درسته....نظام آموزشي دنيا بر اين مبناست و ديگه مدرك كيلويي به كسي داده نميشه و كساني ميرن دانشگاه كه واقعا ميخوان درس بخونن...و كساني مدرك ميگيرن كه واقعا زحمت بكشن..به تعداد فارق التحصيل هاي بي علم و دانش دانشگاه ها نيگاه كنيد تا دليل اين كار براتون روشن بشه...نقل قول:
من از بچگی کلا درسخون نبودم.شب امتحان میخوندم،نمره هامم خوب بود همیشه.ولی عادت بد شب امتحان خوندن هنوز باهام هست...:13:نقل قول:
نه متاسفانه کنکور اولم نیست.
ابن رو به نقل از یه پیغامی که واسه یکی از بچه های همین تاپیک فرستادم مینویسم،داستان کنکور دادن خودمه:
تو کنکور اگه خونده باشی و سر جلسه با آرامش به سوالا جواب بدی حتما رتبه ی خوبی میاری.یعنی رتبه ای مطابق اون مقداری که خوندی.به نظر من تو کنکور به کسی ظلم نمیشه،اگه کسی نخونده باشه نتیجه اش رو میبینه و اگه کسی خونده باشه هم همینطور.
اما در مورد خودم من تا سال سوم رشته ام ریاضی بود.
یهو به پزشکی علاقه مند شدم.اصلا حتی یه بار هم کتاب زیست رو ندیده بودم چون از زیست بدم میومد.اینو گفتم که یه وقت فکر نکنی عین بعضی ها واسه اینکه ریاضیم قوی بشه رفتم ریاضی بعد تابستونا زیست میخوندم.
یکدفعه تصمیم گرفتم.
تو تابستون 2 تا کتاب زیست رو امتحان دادم که برم پیش رو تجربی بخونم.
یکیشو شدم 15 یکیشم 18.
معدل کتبی سال سومم تو رشته ریاضی شده بود:18.51
چون تغییر رشته داده بودم با خودم فکر میکردم که حتما باید 1 سال دیگه پشت کنکور باشم تا پزشکی قبول بشم...
کاش یکی بود بهم میگفت که دارم اشتباه فکر میکنم.
منم دیگه نه تابستون درس خوندم نه بعد اون.
یعنی اگه تو مدرسه امتحانی داشتیم میخوندم و اگه نداشتیم نمیخوندم.
کلا شاید هفته ای 15 ساعت میخوندم.
تا اینکه دقیقا خرداد اردیبهشت بود که دیدم حتی اگه بخوام سال بعد کنکور بدم نباید امسال رتبه ام خیلی بد بشه...
دقیقا 17 اردیبهشت رفتم پیش یک مشاوری،اونم 1 برنامه ای داد که شروع کنم.از شانس خوبم این مشاورمون خیلی خوب بود یعنی همش به من میگفت من مطمئنم که تو همین امسال قبول میشی و از این حرفا.
من زیاد باور نمیکردم ولی کم کم یه جورایی بهتر شدم و بیشتر میخوندم.
اینکه میگم بیشتر یعنی هفته ای 40 ساعت میخوندم بازم نسبت به بقیه خیلی زیاد نیست...
خلاصه اش کنم من 88 برای اولین بار کنکور دادم شدم:4900 با زیست 24%
نسبت به اون قدری که خونده بودم خوب بود.
موندم پشت کنکور که البته خیلی کار احمقانه ای کردم.بدون اینکه با کسی مشورت کنم سر خود این کارو کردم.چون من آدمی نبودم که بتونم همش درس بخونم.تو خونه بودن و مدرسه نرفتن خیلی اذیتم میکرد. باید انتخاب رشته میکردم و همون سال میرفتم ولی اصلا انتخاب رشته نکردم.
سال بعدش میخوندم تقریبا ولی بازم نه خیلی.هفته ای 30 ساعت تا قبل عید بعدشم هفته ای 40 ساعت.موقع کنکور مطمئن بودم که زیر 1000 حتما میشم.
سر جلسه انقدر خوب جواب دادم که خودم شوکه شدم دیگه به زیر 500 فکر میکردم اما 10 دقیقه آخر که دیگه کارم تموم شده بود از تو کیفم آبمیوه در آوردم که بخورم،ریخت رو برگه ام منم هول کردم و دستمو کشیدم رو برگه که پاکش کنم اما برگه ام پاره شد.
سرتو درد آوردم برگه ام اصلا صحیح نشد.همه درصدام شده بود:0.00
امسال برای سومین بار میخوام کنکور شرکت کنم.
امیدوارم موفق بشم.
به کسی فکر نکن که چی میگه بهت فقط خودت،خودتو قبول داشته باش.
به دوستاتم توجه نکن اصلا.هیچ کس از توانایی های تو خبر نداره.
من مشکلم این بود که خودم به خودم اعتماد نداشتم وگرنه سال اول قبول میشدم.
تصمیم بگیر که از الان به بعد دیگه هیچوقت کمتر از اون چیزی نباشی که لیاقتش رو داری.
اتفاقا اینجا همه چیز برعکسه مدرک کیلویی و فارق التحصيل هاي بي علم و دانش همه دست پخت دانشگاه آزاد هست.نقل قول:
این کار به کسانی که partyشون کلفته کمک میکنه بدون دادن خرج دانشگاه آزاد برن توی دانشگاه دولتی.
موافقم!حذف کنکور باعث می شه که کار کسایی که پارتی و آشنا داشتند راحتر بشه:27:نقل قول:
حالا هم که حافظ قرآن می تونه بدون کنکور بره دانشگاه [:18:] که واقعا آدم نمی دونه بخنده یا گریه کنه :20:
در کل مملکت جالبیه!قانون می ذارن،1000 تبصره بغلش پیدا می کنی :31:
البته حافظ قرآن شدن کار آسونی نیست ... سخته .
ولی خب نباید این دو رو بهم ربط داد !
من هم همیشه مخالف حذف کنکور بودم .
با تشکر از Babak عزیز(سرپرست ناظرین انجمن)
به درخواستی که دادم توجه کردند و نظرسنجی رو به تاپیک اضافه کردن
لطفا شرکت کنید تا هم رشته ای های خودمون رو بهتر بشناسیم!
موفق باشید:11:
نمی دونم چرا؛ ولی این تیکه رو که خوندم، مو به تنم سیخ شد. اعصابم به کل به هم ریخت؛ انگار واسه خودم اتفاق افتاده.نقل قول:
ولی جداً جلسه کنکور مثل راه رفتن روی لبه ی تیغه. کسی مثل شما آبمیوه برده و آبمیوه ش ریخته رو برگه ش و اینطوری کنکور رو از دست داده. کسی هم مثل دوست من از ترس اینکه این اتفاق براش نیفته اصلاً سر جلسه هیچی با خودش نبرد و به همین دلیل ضعف کرد و وسطای کنکور از حال رفت و دیگه نتونست ادامه بده و اونم اینطوری کنکور رو از دست داد!
دوست عزیز علاوه بر این اتفاق هزاران هزار اتفاق دیگه هم احتمال رخ دادنش هست که تأثیر جدی بزاره در نتیجه کنکور خیلی از اونا غیر قابل تصورند و نمیشه پیش بینی کرد ودرنتیجه جلوگیری ازشون غیر ممکنه پس چاره چیه ؟نقل قول:
آیا نگرانی دائم در مورد این موضوع دردیو دوا می کنه ؟مطمئناَ نه من خودم کنکوریه 89 بودم و 1 ماه آخر این مسأله ذهنمو مشغول کرد در آخر به این نتیجه رسیدم که باید توکل کنی بر اون که از همه این اتفاقا آگاهه ازش بخواه که هرچی مصلحت میدونه پیش بیاره مطمئن باش که به آرامش میرسید مثل خود من و اتفاقی هم پیش نمیاد .
با سلام
من امروز تونستم شاخ قول رو بشکنم و هفت صبح از خواب شیرین بزنم پا شم برم کتابخونه درس بخونم!
درسته که از ساعت 7.5 تا 12 کلا دو ساعت مفید بخونم ولی برای من که سالی یه بارم لای کتابو باز نمی کردم برای شروع خوب بود