نوشته شده توسط mehd20_esf
سلام نيو بوي جان راستش من سوالو نديده بودم
برونفكني در بيداري اولا خيلي مشكلتره تفاوتشم اينه كه در برونفكني در حال خواب توهمات به سراغ ادم مياد و اون چيزايي كه ميبينه در عالم خارج حقيقت نداره من هر بار كه در اين حالت قرار مي گيرم ازمايشات رو شروع ميكنم جايي كه هستم رو بررسي ميكنم اشياي داخل اتاق رو به اتاقهاي مجاور ميروم اونجا هم همين كارو ميكنم همينطور افرادي كه مي بينم يه سري بداخل كوچه ميزنم تا وقتي بيدار شدم ببينم همه چي همونجايي كه ديدم هست يانه ولي متاسفانه اينطور نبوده فقط اتاقي كه تو خوابيدم همه چي سر جاشه برونفكني تو خواب هم هوشياري در حد 60 تا70 درصد بيشتر نميتونه باشه(نيمه هوشياريم) چون اگه بخوايم فكر كنيم رو يه موضوع سريع از خواب بيدار ميشيم
ولي در حالت بيداري هوشياري كامل وجود داره واسه همين روح نميتونه به اين راحتي ها از جسم كنده شه ولي در صورتي هم كه اين كار رخ بده خيلي كار بزرگيه تصورشو بكن بدون واسطه ناخود أگاه و توهمات اون هر جا كه دلت خواست بري و صرفا حقايق اون لحظه همونجا رو ببيني !!حتي تصورش روحيه مضاعف به من ميده
راستي اينم بگم اينها از موهبت هاي الهيه كه البته خدا تا نخواد به كسي نميده پس بايد قبلش به خدا توكل كرد هر چه پاكتر باشيم سريتر و بهتر بهش ميرسيم خود به تجربه بهم ثابت شده زنگار گناهان روح رو سنگين ميكنه
منظورم از بلا همون انرزي هاي سنگين و منفي و حتي اضافي هستش كه نا خودأگاه همراه تمرين به بدن انسان وارد ميشه و ادمو بيچاره ميكنه
من اوايل روش دفعشو بلد نبودم بعضي وقتها سوزش شديدي در سينه ام احساس ميكردم يا سردرد سرگيجه هاي عجيب وغريب تا اينكه روش دفع اونارو يادگرفتم
يه بار هم دستهامو قفل كردم و خوابيدم صبح كه بلند شدم چشمتون روز بد نبينه دستا وپاهام خشك شده بود خصوصا پاهام بحدي كرخت و سفت شده بود كه تكون نميخورد اصلاا دست خودم نبودن ده دقيقه طول كشيد تا از كرختي در شون اوردم
يكي از بدترين بلاها هم صداي ناگهاني بلنده كه تا حالا چندين بار منو بيچاره كرده تازگيها گوشي ميزارم صدا رو كم ميكنه
در مو رد تصاوير پشت پرده چشمم بايد بگم اوايل نورهاي در حركت ميديدم خصوصا نور زرد رنگ و سفيد اتاق هم كاملا تاريكه تازگي ها اين نورها شكل ميگيرن يهو تبديل به يه مكان يا يه موجود ميشن كه ترس ورم ميداره شايد اينا روح باشن
راستش يه كم ميترسم به بيداري هم سرايت كنه
موفق باشين