در کوي نيک نامي ما را گذر ندادند
گر تو نميپسندي تغيير کن قضا را
Printable View
در کوي نيک نامي ما را گذر ندادند
گر تو نميپسندي تغيير کن قضا را
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
از من جدا مشو که توام نور دیدهای
آرام جان و مونس قلب رمیدهای
یا رب این شمع دلفروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده
هشيار شو که مرغ چمن مست گشت هان
بيدار شو که خواب عدم در پي است هي
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
.
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجویست
سخن بگو که کلامت لطیف و موزونست
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود
در باغ چو شد باد صبا دایهٔ گل
بربست مشاطهوار پیرایهٔ گل