دوست دارم عاشقانه ترین عاشقانه ام را
بر تو منّت بگذارم ، امّا
اگر ، چه کنم که تو هم از آن شانه ی گریه خیز ، خیالی باشی ؟
و اگر چنین است ، امروز ختم ِ فرهاد است ؛
Printable View
دوست دارم عاشقانه ترین عاشقانه ام را
بر تو منّت بگذارم ، امّا
اگر ، چه کنم که تو هم از آن شانه ی گریه خیز ، خیالی باشی ؟
و اگر چنین است ، امروز ختم ِ فرهاد است ؛
تويي كه خوبتري ز آفتاب و شكر خدا
كه نيستم ز تو در روي آفتاب خجل
حافظ
لحظه ديدار نزديك است .
باز من ديوانه ام، مستم .
باز مي لرزد، دلم، دستم .
باز گويي در جهان ديگري هستم .
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ !
هاي ! نپريشي صفاي زلفم را، دست!
آبرويم را نريزي، دل !
- اي نخورده مست -
لحظه ديدار نزديك است .
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين
كس واقف ما نيست كه از ديده چه ها رفت
حافظ
فرانك خانوم من خيلي دنبال اين شعر قبلي تون مي گشتم مي شه بفرمايد شاعرش كيه؟فكر مي كنم اخوان ثالث درسته؟
تو را كه چون جگر غنچه جان گل رنگ است
به جمع جامه سپيدان دل سياه مرو
به زير خرقهء رنگين چه دام ها دارند
تو مرغ زيركي اي جان به خانقاه مرو
مريد پير دل خويش باش اي درويش
وز او به بندگي هيچ پادشاه مرو
وفا نكردي و كردم خطا نديدي و ديدم
شكستي و نشكستم بريدي و نبريدم
مهرداد اوستا
شب خوش
من به هنگام شكوفايي گلها در دشت
باز برخواهم گشت
تو به من مي خندي
من صدا مي زنم :
” آي باز كن پنجره را “
پنجره را مي بندي ...
حمید مصدق
یکی نیست بگه به تو
تویی دنیام
یکی نیست بگه به تو
باهات میام
یکی نیست, که بگه
فقط تورو میخوام
من فقط تورو میخوام
ببخشید تازه اومد بله از اخوان ثالث بود
محبوب دلم ز من جدايي تا كي؟
من در طلب و تو بي وفايي تا كي؟
سلمان هراتي
اينبار ديگه واقعا شب خوش
یک شب دلي به مسلخ خونم کشيد و رفت
ديوانه اي به دام جنونم کشيد و رفت
پس کوچه هاي قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشيد و رفت
***
ای ادمها-ای ادمهایی مه با خوشحالی بر پای کیبورد خود در پشت این شیشه دروغین میخندید یک نفر اینجا با چشمهایی قرمز دارد میساپرد جان...!!!