تار و پود عالم امكان به هم پيوسته است
عالمي را شاد كرد آن كس كه يك دل شاد كرد.
Printable View
تار و پود عالم امكان به هم پيوسته است
عالمي را شاد كرد آن كس كه يك دل شاد كرد.
در سرزمین من عاشق بودن جنایت است .
در سرزمین من حوا - به خاطر یک سیب -روزی هزار بار سنگسار میشود.
در سرزمین من لبها بوسه را در نگاه ها میجویند
و دستها عطر نوازش را در تاریکیها...
در سرزمین من عاشق بودن گناه کبیره است
چقدر "ت"
تعليم ناز چند دهي چشم مست را
دل آنقدر ببر كه تواني نگاه داشت
(اختري يزدي)
فرانك خانوم در سرزمين شما مي شه ازدواج كرد كه ثوابم داره:46:
(يه پيشنهاد: از اين به بعد شعرايي كه مي دونيم اسم شاعرش رو هم بنويسيم كه هم كپي رايت رعايت شه هم اگه كسي از شعر خوشش اومد راحت تر بتونه پيداش كنه)
magmagf عزیز ممنون از راهنمایی و اصلاح.نقل قول:
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن ، سایه ها رنگ سیاهی
وزآن دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو رامن چشم در راهم
( نیما یوشیج)
مقصود من از كعبه و بتخانه تويي تو
مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه
(فكر كنم :شيخ بهايي)
هان اي عقاب عشق
از اوج قله هاي مه آلود دوردست
پروازكن به دشت غم انگيز عمر من
آنجا ببر مرا كه شرابم نمي برد
آن بي ستاره ام كه عقابم نمي برد
در راه زندگي
با اين همه تلاش و تمنا و تشنگي
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد
فریدون مشیری
خوب پایان جان اومدیم شرایط ازدواج نبود
دو صد دانا در این محفل سخن گفت
سخن نازک تر از برگ سمن گفت
ولی با من بگو آن دیده ور کیست
که خاری دید و احوال چمن گفت
(اقبال لاهوری)
در اين بازار اگر سودي است با درويش خرسند است
خدايا منعمم گردان به درويشي و خرسندي
(حافظ)
چي بگم؟ ايشالا فراهم ميشه اما .... گناه نكردن بهتره
البته امكانات زيادي نمي خواد جامعه خيلي سخت گرفته
یکی را چشمان آبی
یکی را زلفان طلا یی
از هر رنگ و هر قوم
چتر دامن بر باریک میانها
بسته
کلاه رومی بسر گذاشته
ترا که از بلخی، رومی انگاشته
راه ترا ورد زبان داشته
با نوای ساز
چرخیده و چرخیده و چرخیده
مستیده و مستیده و مستیده
عشق را میجویند و حقیقت را
اخه تو اون شعر که حرفی از گناه نبود پایان جان
فقط حرف عاشق شدن بود همین
پایان عزیز من "ت" دادم.
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند