نوشته شده توسط x-boy
اينو يكي تعريف ميكرد:
تو مترو بوديم...يه زنه بغل دست من نشسته بود يه نينيه دختر داشت!
بعد يه چندتا ايستگاه يه زنه ديگه اومد يه ني ني پسر داشت و نشست جلو ما!
اين ني نيه (دختره) شروع کرد به اين يکي ني نيه بيا بيا کردن!
البته با اشاره دست!
همه شروع کردن خنديدن....منم خندم گرفته بود بر گشتم بلند بهش گفتم يه 10 سال ديگه صبر کن همچين بياد بپره ر و ت که حال کني!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامانه نزديک بود يه خفه شوي لايت به سمتم بفرسته!!!
ولي خيلي خوفناک بود...ديگه تا برسم چشامو بستم که هيچ کدوم از مامانارو نبينم!!