نه امیدی
نه دیداری
نه پروازی
نه حتی ، نغمه ای، سازی
چرا در من نمی میری؟
خیال خام بی پروا
کجا باید که بگریزم
من از تکرار این سودا
Printable View
نه امیدی
نه دیداری
نه پروازی
نه حتی ، نغمه ای، سازی
چرا در من نمی میری؟
خیال خام بی پروا
کجا باید که بگریزم
من از تکرار این سودا
امروز ترا دسترس فردا نیست ............ و اندیشه فردات بجز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست ........ کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
تو شكيبا بي شكيبم كردي
بنگر آنقدر غريبم كردي
كه شبي از شبها من غريبانه ترين شعر زمين را گفتم
باز هم مي گويم انتظارم روزي مي ستاند پايان
باز هم مي گويي ، جاي پاي اميد؟!
در پرده اسرار کسی را ره نیست........ زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست
جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست ......... می خور که چنین فسانهها کوته نیست
تا عشق چون نسيم به خاكسترم وزد
شك از تو وام كردم و در باورم زدم
از شادي ام مپرس كه من نيز در ازل
همراه خواجه قرعه ي قسمت به غم زدم
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت ....... از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت ........ این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت
تو مثل لالهء پیش از طلوع دامنه ها
غریبی و پاکی
تو را ز وحشت تنهایی و طوفان به سینه می فشرم
عجب سعات پاکی
یاران موافق همه از دست شدند // در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر // دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند
دنیا را چه دیدی
شاید اگر این بار در خوابم آید
باز با همین چشمان مغرور
غرق چشمان صمیمیش شدم
شاید در وسوسه هایش غرق شدم ...
شاید ... دیگر بیدار نشدم !
دنیا را چه دیدی !؟ ...
یک جام شراب صد دل و دین ارزد ...... یک جرعه می مملکت چین ارزد
جز باده لعل نیست در روی زمین ......... تلخی که هزار جان شیرین ارزد
---------------