رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و يک نظر نکرد
سيل سرشک ما ز دلش کين به درنبرد
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
حافظ
Printable View
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و يک نظر نکرد
سيل سرشک ما ز دلش کين به درنبرد
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
حافظ
دولدوروب آفاقه حسنون صوت ما"هذا البشر"
حسن یوسف ذرّه دور حسنون یانیندا یا علی
ای جمال الله جمالون اولسا ظاهر پرده دن
پرده ی عصمتده قالماز بیر زلیخا یا علی
صراف تبریزی
يکي اژدها بود در چنگ شير
به دست علي ذوالفقار علي
سه لشکر شکن بود با ذوالفقار
يمين علي با يسار علي
ناصر خسرو
یار اگر زؤلفؤن آچارسا گزدیره ر مادام،دام
داما توشغی،سؤنبؤل اولغی،نافه ی تاتار،تار
تاری چشم شقایق گیر و طرف جوی،جوی
جوی جان پر آب عشق ائت،چؤن مجالین وار،وار
نسیمی
رحمت چو کند بهانهجوئي
کافيست ز بنده يک نکوئي
نيکو مَثَلي زد آن سخن رَس
کز آدمي است يک هنر بس
محتشم کاشانی
سنلن اوجالدی بیدق دین محمد(ص)
ای صاحب شریعته صاحب لوا علی(ع)
اسلامین ائتدی کج قلجین،راست قدّینی
اولسون او ضرب و شستو وه روحوم فدا علی(ع)
صراف تبریزی
يارب به علي و طاعت او
کز مائدهي شفاعت او
محروم مساز محتشم را
تقصير مکن ازو کرم را
کان دلشده هم گداي اين کوست
مداح علي و عترت اوست
محتشم کاشانی
تاج عزت،مرد خیبر،دیل فگارصاحب جودو وکرامت، باوقارپیکر کفاره یئندیر ذوالفقارشیری یزدان شاهی مردان یا علی(ع)
ص.تبریزی
يا رب به محمد و علي و زهرا
يا رب به حسين و حسن و آلعبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا
بيمنت خلق يا علي الاعلا
ابوسعید ابوالخیر
ای شهسوار مملکت اولیا علی
وی شهسوار معرکه ی اوصیا علی
ای مصدر جلال خداوند ذوالجلال
وی مظهر جمال جمیل خدا،علی
صراف تبریزی