نشنو از ني، ني حصيري بي نواست
بشنو از دل دل حريم كبرياست
====================
به مژگان سيه كردي هزاران رخنه در دينم
بيا كز چشم بيمارت هزاران درد برچينم
Printable View
نشنو از ني، ني حصيري بي نواست
بشنو از دل دل حريم كبرياست
====================
به مژگان سيه كردي هزاران رخنه در دينم
بيا كز چشم بيمارت هزاران درد برچينم
تا زهره و مه در آسمان گشته پديد / بهتر ز می ناب کسی هيچ نديد
دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
اگه اشتباه ننوشته باشم
ديدي كه يار جز سر جور و ستم نداشت / بشكست عهد و ز غم ما هيچ نداشت
تنهايي درخت را
پرنده هايي كه رفته اند
پر نمي كند
كسي از راه مي رسد
با دست هايي زرد
تا شايد آرامشي را به درخت هديه كند
اما درخت دورتر از هميشه مي ماند
و برگهايش را گريه مي كند
دل دله ديوونه ي منه
عشقت تو سينه ي منه
دنيا تو دستاي منه
وقتي نگات ماله منه
قرارمون تو بارون
دوباره ديدنمون
گرفتنن دستاي تو و
دوست دارم ها منه
مي خوام برات بميرم
پيشم بمون عزيزم
بمون عزيزم!
من اينجا چون نگهبانم تو چون گنج
تو را اسودگي بايد مرا رنج
===================
(اينم به دليل علاقه ي وافر! دوباره مي نويسم!)
مرا مي بيني و هر دم زيادت مي كني دردم
تورا مي بينم و ميلم زيادت مي شود هر دم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جانا سري بدوشم و دستي به دل گذار
آخر غمت بدوش دل و جان كشيده ام
تنها نه حسرتم غم هجران يار بود
از روزگار سفله دو چندان كشيده ام
بس در خيال هديه فرستاده ام بتو
بي خوان و خانه حسرت مهمان كشيده ام
...
مرو راهي كه پايت را ببندند
مكن كاري كه هشياران بخندند
در حال و هوای جبهه بی باک شدی
از گرد و غبار زندگی پاک شدی
دیدی که زمین لایق دل بستن نیست
دل کندی و رهسپار افلاک شدی
رفتی به نماز جبهه با نیت عشق
ماندی به اقامه با تمامیت عشق
در خط خطر عشق به داد تو رسید
تکبیر تو جان داد به حیثیت عشق
...