این نظر سنجیش عجب نتایج جالبی داره.
جالبه گزینۀ شفافیت صدا بیشترین رأی رو آورده.
توی بازار امروز، آمار فروش نشون دهندۀ اینه که اولویت اول و دوم "طراحی ظاهری و بدنه" و "حجم صدا و باس" هستش
این مسئله واقعاً سخت بودن کار نظر سنجی رو توی همین مثال خیلی ساده و پیش پا افتاده، به خوبی نشون می ده. وقتی پاسخ دهنده ها اطلاعات کافی و درک درستی از سوالات ندارن، جواب به سوالات صرفاً براساس احساسات خواهد بود تا منطق. برای همین کاملاً غیر قابل اتکا هستش.
اگر نخوام قضیه رو سیاسی کنم،
توی همین قضیۀ هدفون، واقعاً این نشون می ده که افراد صرفاً به واژه هایی مثل کیفیت خوب، شفافیت صدا و صدای طبیعی واکنش مثبت نشون می دن این در صورتی هست که دید درستی از کیفیت ندارن.
برای همین یکی از معیارهای نوشتن ریویوی حرفه ایی، استفاده از صرفاً واژه های مقایسه ایی هستش. پی واژه هایی مثل خوب و عالی و ... تا موقعی که معیار مشترکی بین افراد برای مقایسه وجود نداشته باشه، به جز یکسری بیان احساسات، هیچ کاربرد عملی نداره.
پس مثل قدیم ها دوباره باید 1 چیز رو تکرار کنم. فقط مقایسست که معنی داره. واژه هایی مثل حرفه ایی، خوب، طبیعی و ... از لحاظ کاربردی کاملاً بی فایدست.