یار مرا مینهلد تا که بخارم سر خود
هیکل یارم که مرا میفشرد در بر خود
گاه چو قطار شتر میکشدم از پی خود
گاه مرا پیش کند شاه چو سرلشکر خود
Printable View
یار مرا مینهلد تا که بخارم سر خود
هیکل یارم که مرا میفشرد در بر خود
گاه چو قطار شتر میکشدم از پی خود
گاه مرا پیش کند شاه چو سرلشکر خود
دلم برایت تنگ می شود
باز هم گاه گاهی خواب تو را می بینم
بازهم قلبم برای تو می زند
و تو ای کاش همه این هارا می دانستی...
ياد ايامي که در گلشن فغاني داشتم
در ميان لاله و گل ، آشياني داشتم
مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از این دفتر نخواندی
سلام اقا محمد کنکوری
چه طوری؟
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد خود اختیار کند
زینهار از کسی که در غم دوست
پیش بیگانه زینهار کند
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و یأس ساده و غمناک اسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی .
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
ساعت چهار بار نواخت
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصلها را میدانم
و حرف لحظه ها را میفهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
سلام
تمامبروبکس مثل ابجی فرانک و مژگان داداشی جلال
خوبیم
میگزرونیم
شکوه جام جهان بین شکست ای ساقی
نماند جز من و چشم تو مست ای ساقی
من شکسته سبو چاره از کجا جویم
که سنگ فتنه سر خم شکست ای ساقی
گیر دادم به "ی" امشب
نمیشد به یه چیز دیگه گیر بدی؟
من که جواب نمیدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا رب به محمد و علی و زهرا / یا رب به حسین و حسن و آلعبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا / بیمنت خلق یا علی الاعلا
او مرد ودر کنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش امدند پی سر سلامتی
یک ختم هم گرفته شد پر بدک نبود
بسیار تسلیت که به من عرضه داشتند
لطف شما زیاد
اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت:
این حرف ها برای تو مادر نمی شود.
بپرخ تا بچرخیم