بقیه اش هم که شنیدی
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
Printable View
بقیه اش هم که شنیدی
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
ترا از دور ميبينم که ميآيي
ترا از دور ميبينم که ميخندي
ترا از دور ميبينم که ميخندي و ميآيي
ترا در بازوان خويش خواهم ديد
سرشک اشتياقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
سلام
در هوس خیال او همچو خیال گشتهام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
سلام محمد عزیز
من از دست غمت مشکل برم جان
ولي دل را تو اسان بردي از من
جلال با این پستای تکت تو سنتی کم کم دارم احساس میکنم باید برم
نومید مشو جانا کاومید پدید آمد
اومید همه جانها از غیب رسید آمد
نومید مشو گر چه مریم بشد از دستت
کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد
داری بهونه میاری؟ کجا؟
در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آن
شرط اول آن است كه مجنون باشي
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
از من گريز تا تو هم در بلا نيفتي
بگزين ره سلامت ترك ره بلا كن
ماييم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهي بيا ببخشا خواهي برو جفا كنم
خب من منتظر بودم یکی بیاد تاپیک خاک نخره که الحکدالله شما پیدا شدی
türk halk müziğinin ana sazi
bağlama
ahmetin sazı
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشيار است
نكند اندوهي برسد از سر كوه