-
دوران گیجی و سر گیجگیت گذشت ...
محکم بشین دلم ...
این دور آخره ...
-
سکوتــــــــــــــ می کنم
به احتـــــــــرام
آن همه حرفــــــــــــ
که در دلمــــــــــ مـــرد
-
ناگهانی تر از آمدنت، می روی
بی بهانه
من می مانم و باران های بی اجازه
و
قلب عاشقی که سپاسگزارت می ماند تا ابد:
متشکرم که به من فهماندی که:
چه قدر می توانم دوست بدارم.....................هیچ!
و
عاشق باشم بی توقع!
باور کن، بی توقع!
.......................................
-
از خدا خواستم خراب شه آسمونم
تا از این دنیا برم ، دل بکنم
آخه اونی که منو تنها گذاشت
قدر این عشقو تو این دنیا نداشت
ای خدا اون منو پشت سر گذاشت
عشق شیشه ای آره فایده نداشت
-
هوای شهر من ابره واسه تو آسمون صافه
تو می خندی به دلتنگی آخه این رسم انصافه؟
تو رو میخوام آخه دستام بدونت سرد و بی حسه
اگه تو هم بری دیگه امیدی نیست به این قصه ...
گذشته هامو گم کردم
توی فردای تاریکم ...
منو باش که خیال کردم
به قلبت خیلی نزدیکم ...
-
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بیکسی ها می کنم هرشب
تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
-
یک شب زغمش مست به میخانه زدم باز
با یاد لبش بوسه به پیمانه زدم باز
گر نیمه شبی مست در آغوشم بیافتد
انقدر به لبش بوسه زنم کز نفس افتد
-
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
با دگر روزگار چون شکر آید
999
یکی مونده تا 1000
-
نشسته بودم در دل آتش
به خیال گلستانی که وعده کرده بودی
خاکسترم را ببین!
یادم رفته بود
من از نسل ابراهیم نیستم !
-
بی تو این دنیا که تو چنگ منه
دیگه چنگی به دلم نمیزنه ...
میدونستی پیش تو گیره دلم ...
میدونستی بری میمیره دلم ...