می ترسم از اینهمه تردید !
حتی از طرح نفس های تو
که نقش بسته بر لحظه هایم
از این نگاه مبهم سایه ها
که مرا می خوانند...
صدایم را می شنوی؟
می ترسم از این بی تفاوتی
آخر میان اینهمه ناباوری
چه ساده رنگ باخته ای!
اینکه تو هم مثل باور سوخته ام شوی
می ترسم...