چقدر پیشنهادمون تحویل گرفته شد
خوب مهدی جان این رو هم اضافه کن :
خوب باشه توفیق نصیبتون نمیشه :d
ولی کوه برید واسه سلامتی خودتون
قربان همه بر و بچ زحمت کش
Printable View
چقدر پیشنهادمون تحویل گرفته شد
خوب مهدی جان این رو هم اضافه کن :
خوب باشه توفیق نصیبتون نمیشه :d
ولی کوه برید واسه سلامتی خودتون
قربان همه بر و بچ زحمت کش
سلام
خب بزاريد من هم برنامه هام رو براي قرار بگم:
اجراي كري زنده توسط مهدي بست و هادي چيزه!!!!(اره ...همون....نه نه ....انقدر هم كه بد نيست...)
اجراي نقش مليجك و تعريف كردن جكهاي بيمزه توسط امين 101 (101 هيچ ربطي به 101 سگ خال دار نداره!)
سخنراني اميد با موضوع چه طور يك بازيكن حرفه اي شويم(بازيكن فوتبال نه....بازيكن بازي هاي كامپوتري)
تعريف خاطرات گذشته توسط امين 101 با موضوع:چه طور شلوارم پاره شد(با شرح كليه جزييات)
در پايان برنامه براي اينكه عقده هاي شما خالي بشه ،مهدي 87 ميره وسط واميسه و ما با سنگ ميزنيمش!
سلام
خب اين چيز جديدي نيست .... تكراري شده ديگه (به قول معروف اين كارا تو قرارها استيكي شده)نقل قول:
نوشته شده توسط Elfin-D
من آيدي خودمو ميخوام عوض كنم بزارم امين 102 ..... چون اخيرا يك سگ خالدار جديد در نواحي انجمن گرافيك ديده شده :laughing: :happy: ;)نقل قول:
نوشته شده توسط Elfin-D
نبينم كسي به آلن دلون (ببخشيد داش اميد خودمون) بياحترامي كنه .... وگرنه حسابي شاكي ميشم :ohno: :blink: :angry:نقل قول:
نوشته شده توسط Elfin-D
خيلي دوست دارم خاطره پاره شدن شلوار رو كامل بگم اما چه كنم كه يه جاهاي بايد سانسور بشه !!!! :blush: :blink: :whistle:نقل قول:
نوشته شده توسط Elfin-D
اينو حسابي پايم !!! :rolleye: :laughing: اگه سنگ هم كم آورديم فحش ميديم !!! :blink:نقل قول:
نوشته شده توسط Elfin-D
امروز 17 بهمن 1384 اولین قرار اعضای کرمانی انجمنهای تخصصی p30world ساکن کرمان در پارک ملی کرمان برگزار شد و شرح ماوقع
قرار رو ساعت 6 عصر در پارک تنظیم کرده بودیم و البته آقا مهرداد که این قرار رو تنظیم کرده بودند نگفته بودند کجای پارک و ما هم در اون پارک بزرگ گیج و گم شده بودیم البته شانس خوب ما سه نفر از اعضا موبایل مجهز به سیستم پیام کوتاه داشتند که هر لحظه از اوضاع هم با خبر می شدیم من به همراه عضو جدید سایت مجتبی که دوست گرمابه و گلستان من هم هست اومدیم البته مجتبی یک سری کار داشت که چند دقیقه ای از من جدا شد و بعد اومد وارد پارک که شدم احساس کردم یک کار واجبی دارم پس اول رفتم اون کارو کردم بعد اومدم در اصلی پارک دیدم یک آقائی با کت و شلوار ایستاده و یک دوربین و یک مجموعه نرم افزاری کوانتوم هم دستشه آنن فهمیدم که طرف خودشه آهسته رفتم جلو ولی قبل از هر چیز اون منو شناخت و سلام کرد ( خوب هادی خوبه رو همه می شناسن ) بعد از سلام و احوال پرسی چند لحظه منتظر موندیم هر کی میومد نزدیکمون مهرداد ( رویای تلخ ) یک sms می فرستاد که اگر طرف دست کونه تویه جیبش بفهمیم از بچه های فروم است ولی این اتفاق نیوفتاد خدائیش ما منتظر یک بچه کوچولو ویکپسر مامانی بودیم که هیچ کودوم نیومدن بلکه یک دفعه یک آقای سبیل کلفت اومد و نزدیک ما ایستاد و ما هم که خوب یک کم ترسیدیم که نکنه الان کتکه رو بخوریم یک کم خودمون رو جمع کردیم ولی این محبوبیت و مشهور بودن من کار دستمون داد و اون مرد سبیولو که همون بابک کینگ باشه مارو شناخت و اومد جلو و گفتیم که اولی پرید حمزه هم گفته بود با یک شلوار مدل بلائی میاد از یک طرف دیگه پارک اومدو اول از همه هم منو شناخت بعد رفتیم وسط پارک نشستیم رویه چهار تا پایه که دور یک میز بود و مراسم نخودچی خرون شروع شد اول از همه از من تقدیر کردند که نماینده شایسته فوتبال کرمان در دیار غربت هستم و بعد از ضعفهای مهدی بست و چیزهای دیگه سخنهای زیادی به میان اومد که همونطور که من فکر می کردم همه موافق بودند اول از همه من بعنوان مسن ترین عضو شروع به صحبت کردم و از رشادتهای خودم در فروم داد سخن از خودم در کردم بعد بابک از آشنائیش گفت که چطور تویه فروم عضو شده و حمزه هم گفت که با هفت هشتا ID تویه فروم عضو شده که پسورد هیجکدومشون یادش نیست بعد مهرداد از نحوه عضو شدنش و دلیل انتخاب اسمش گفت که میومده تویه فروم ولی عضو نبوده ولی بعد از دیدن اولین عکس مهدی بست تویه قرارها شب خواب وحشتناکی میبینه و تصمیم میگیره با این رویایه تلخ بیاد و کلا قسمت کرک و سریال رو نابود کنه بع د از بازگشت مجتبی همه رفتیم سوار ماشین مهرداد شدیم و تویه خیابونها شروع کردیم به ویراژ دادن اول کار مهرداد گفت که تویه این ماشین اصلا از جماعت نسوان کسی ننشسته ولی بعدا با ترفندهای پلیسی هادی خوبه پرده از جنایتهائی برداشته شد که در این پراید تمیز شسته شده و مفروش به قالی کرمونی اتفاق افتاده بودند راستی اولی که سوار شدیم دیدم که کمربندهای ایمنی بسته شده گفتم شاید اینها از ترس جریمه وقتی نیستند هم کمربند رو میبندند ولی نگو وقتی سوار شدم خواستم کمربند رو باز کنم و ببندم مهرداد کلی تعجب کرد که مگه این بازم میشه نگو بنده خدا تو این چند سال فکر می کرده اینها باز نمیشن و با کلی مکافات و ذجر خودش رو از زیر کمربند رد می کرده تصور کنید بعد راه افتادیم اولش گفت که نوار غیر مجاز و اینها نداره بخاطر محرم ، نوار مجاز هم نداره فقط آمرکائی داره اونم DJ Aligator ! بعد که گذاشت دیدیم معین می خونه شروع کردیم به دور زدن که من احساس کردم بخاطر سرما اون کار واجب باز داره اذیت می کنه برا همین موضوع رو مطرح کردم که نگو حمزه هم تجار فشار شب اول قبره برا همین رفتیم و دربدر گشتیم دنبال اونجا که مجتبی گفت بریم پاساژ گلستان اونجا که رسیدیم گفت اونجا در قسمت پارکینگ است و منو حمزه می خواستیم با عجله بریم تو پارکینگ که مجتبی من رو متوجه کرد که باید رد گم کنی بزنیم و از یک ور دیگه بریم و ما رفتیم و از طبقه اول سریع پیچیدیم اونجا چندتا اونجا بود که اونی که من رفتم چراغش خراب بود ولی مال حمزه هم چراغش درست بود هم احتمالا خوش آب و هوا تر بود که یک ربع ساعت دیرتر اومد بیرون بعد از راحت شدن وجدانمون رفتیم بالا یک عکس گرفتیم و بعد از یک گردش کوتاه و تعریف از اونجا رسیدیم دوباره باغ ملی که اینجا مهرداد منو مجتبی رو پیاده کرد و من دیگه نیدونم که چی شد
بچه های حاضر در قرار hadikhobe , Babak king , HolySooshiant,royaye_talkh55
با تشکر از همه شما که وقت گذاشتید
قرار بعدی بچه های کرمان اواخر اسفند خواهد بود
آقا هادی شما عکسی از قرارتون ننداختین ؟نقل قول:
نوشته شده توسط hadikhobe
گارسون مجالس p30wrold استخدام شد. ;) ( مهدي جان اميدوارم ناراحت نشي. شوخي بود هااااا)نقل قول:
مهدي ميگم منو بكنيد مسئول پذيرايي !
اميد جون ممنون. حتما ميام.نقل قول:
رضا جون آره داداش همون جای قبلی و همون ساعت قبلی هست
پنجشنبه 27 بهمن
پارک لاله روبروی مجسمه ابوریحان
ساعت 4 بعد از ظهر
يكي بياد اين هادي خوب بد زشت رو تحويل بگيره از بــــــــي تــــــــــوجـــــــــــه ـــــــــــي مـــــــــــــرد.نقل قول:
خوب هادی خوبه رو همه می شناسن
هادي جان اگه عكسي رو هم كه گرفتين ميزاشتي گزارشت تكميل ميشد.
دوستان میبینید تور ور خدا این هادی خوبه هر جا باشه اون قرار دیگه مگه میشه قرار میشه یه چیز دیییییییییییییییییییگه
عجب آدمايي / كم ميارن منو ميارن وسط - من (براي جفتتون دارن - من دارم روز شماري ميكنم :devil: )
رضا جان شما فكر كنم اولين قرارا رو نبودي ! وگرنه ميفهميدي :tongue:
راستي شما 2 تا حتما بياين ها !! :evil:
----
ميگم حالا كي مادر خرج ميشه ؟ :laughing: :laughing: ( ساقي / مافيا / بست / الفين / امين/ جاي شما اينجا خاليست.....داوطلب)
با سلام خدمت دوستان عزیز حرف و حدیث زیاده که انشا الله باشه برای فردا که امشب خیلی خوابم میاد :happy:
قبل از هر چیز بگم که حجم و اندازه عکس هایی که هادی بده :tongue: گذاشته بالا هست و کیفیتشون هم بده :tongue: :tongue: برای همین من از خودم زحمت در کردم و یکم کم حجم تر و با کیفیت تر و واضح ترشون کردم که لینک هاشو براتون میذارم :cool:
نکته بعد که باید بگم اینه که چرا همه هادی خوبرو اول از همه میشناختن چون من که رسیدم دیدم چند نفر دم در اصلی واستادن که یکیشون اینقدر بزرگه که بقیه دیده نمیشن :puke: بعدش هم ازون دور همچین تو چشای ادم زوم کرده و بعد به کناریش اشاره میکنه -کمی پچ پچ میکنه و در عین حال یک لحضه چشم بر نمیداره خوب معلومه دیگه ادم از ترس بهش سلام میکنه :ohno:
(میگم چرا پارک امروز اینقدر خلوت بود بیچاره مردم جرئت نداشتن بیان تو :laughing: )
ولی هادی جان خیلی خنده دار نوشتی ها دمت گرم :biggrin:
راستی هادی جون اون صدای ابشار چی بود که از توی زیرزمین پاساژ میومد :puke:
يكي بهم ميگه اين اقايون كي هستن تو عكس كه Holy گذاشته !!! ;)
برخی از معاندین و دشمنان خدا فکر کردند که من ومهدی بست با هم دشمنیم که اینقدر به هم می پریم و هی پیغام خصوصی و pm تویه یاهو که بیائید آشتیتون بدیم ( اینها خوباشونن )
آقا جون اگر یک بچه با معرفت و با ظرفیت تویه سایت باشه اونم مهدی است که مرتب به بچه ها حال میده و هرقدر هم باهاش شوخی می کنیم اصلا ناراحت نمی شه که اینجا دو حالت داره که یا سیب زمینی است یا خیلی با معرفت که اونچه از احادیث و روایات بر می یاد دومی افضل تر و نزدیک تر به واقع می باشد
خلاصه دوستان من و آقا سید از دوستان خیلی صمیمی در این فروم هستیم که روابطمون در بیرون از فروم و بصورت حضوری هم هست و شاید من جزء معدود کسانی باشم که آقا مهدی بصورت خصوصی اجازه شرفیابی بهشون دادن پس اگر حرفی یا شوخی اینجا میاد رویه آنتن ایراد از ما نیست به گیرنده خودتون دست بزنید چرا مارو دستکاری می کنید با اجازه همه بزرگان و تشکر از آقا مهدی گل ( خوب از خودم عشق در کردم )
عجي تيكه هاي با حالي نوشتي هادي خوبه.....كلي خنديدم
هادي جان سلام
گزارشت جالب بود. اما بيش از حد بهداشتي بود و تقريباً نصف گزارشت وصف پرداختن به امور بهداشتي!!!! بود!! :puke:
راستي ... متاسفم از اينكه با حضور در قرار بچه هاي خوب و عزيز كرمان، كلاس اونها رو هم پايين آوردي! :cool:
مهدی جون من نمی دونم شما این هادی رو چطوری تحملش می کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!
چنجر که نه ولی یه cd sony expload روش گذاشتم تو عکس سومی هم اگه دیده باشی یه تاقچه+2 تا باند هندونه ای ( همون خربزه ای ) حالا کمتر از سیستم نیست ولی خب :tongue: :tongue: :tongue: خدا سیستم رسونه
هادي جان سلامنقل قول:
نوشته شده توسط hadikhobe
اينقدر با اين پستت من رو شرمنده كردي كه واقعا از جواب دادن عاجزم. فكر مي كنم هر چي در مورد خودت بايد گفته بشه در مورد من گفتي! اميدوارم لايق اين همه لطف تو و ديگر دوستان عزيزي كه هميشه و در همه حال جز محبت ازشون چيزي نديدم باشم.
به به
چشممون به جمال بچه هاي استان 8 هم روشن شد !
بابك جان (ببك _كينگ) با اون سيبيلي كه گذاشتي فكر كردم چنگيز خان مغول اومده توي قرار
ترسيديم بابا
من قبلا فكر ميكردم holy sochiant پسره ! ..
مهدي جون توي اين عكس ها شما دختر ميبيني؟نقل قول:
من قبلا فكر ميكردم holy sochiant پسره ! ..
سلام به تمامي دوستاني كه الان فكرميكنم يك خانواده بزرگ هستيم من مهدي هستم از كرج راستش ميخواستم براي ملاقات اين ماه منم بيام ولي ميخوام بدونم كه زمان ملاقات جاي خاصي ميريم يا تو پارك هستيم و چه چيزهايي تو ملاقات گفته ميشه ممنون ميشم جوابمو به صورت خوصوصي داخل ايميلم بفرستيد
سلام دوستان.من یک سوالی داشتم میخواستم بدونم که چرا بعضی کاربر ها در ملاقاتها شرکت نمیکنند؟
مثلا soda -mani_borna-spy-sina-tari و از این دست که من خیلی دوست دارم ببینمشون.بعضیهاشون من از طریق ایمیل باهاشون ارتباط دارم و خیلی بمن کمک کردند و میخواستم حضورا ازشون تشکر کنم.
mehdi87 جان من که لباس تنم بود تو چطوری به این سرعت به این نتیجه رسیدی که من پسر نیستم :blush:
فکر میکردی چه شکلی باشم :rolleye:
روی چوب جارو نشسته باشم :happy:
راستی این holy sochiant کیه نمیخاید منو باهاش اشنا کنید :angry:
شاید اون دختر باشه مهدی جون :puke:
حالا خداییش ID من اینقد عجیبه و یاد گرفتنش اینقدر سخته اخه توی قرار هم از من می پرسیدن جریان این HolySooshiant چیه :blush:
هادی جون نمیخاستی چند تا از داستان هایی که از استاد بزرگ و والا مقامم برات گفتم تعریف کنی :puke:
خیلی اموزنده بودن :evil:
حالا وقت نکردم همشو برات بگم که باشه برای قرار بعدی
یک چیز هایی هم قرار بود برام بفرستی ها
مهدی چون سلام من هیچی نمی گم فقط :laughing: :laughing: :puke: :puke: :puke: :laughing: :laughing:نقل قول:
نوشته شده توسط mehdi87
سلام خوش اومدی فقط می تونم بگم که ,mani_borna شیرازه و sina اگه اشتباه نکنم رشت باشه بعضی ها هم دوست ندارن بیان قرارنقل قول:
نوشته شده توسط p30p30
ببخشید که انقدر من میام و اینجا پست میدم ولی بهرحال ببنید فقط یک هفته تا قرار مونده خواهش میکنم هر کدام از خانم هایی که دوست دارند در قرار من رو همراهی کنند به من پیغام خصوصی بدهند
نقل قول:
نوشته شده توسط Amir_P30
سلام امير جان من كه ترس ندارم :puke: البته عكسام بد م افتاده هان من حال اين مهردادو مي گيرم :evil: (شوخي)
فقط خداي بزرگ ترس داره بنده خدا كه ترسي نداره
خوشحال شدم راستي يه چيزي بگم من اون روز مي خواتسم برم سلموني ولي نرفتمو هر وقت با سر بلند عكس گرفتم عكسام بد شده به همين خاطر از دوستان خواهش كردم عكسمو نزارن انشالله قراراي بعدي
راستي اين مهرداد ماشين خدايي خفني داره رفتم تو كارش :evil:
موفق باشين ;)
سلامنقل قول:
نوشته شده توسط mina rahimi
ما كه خيلي خيلي خوشحال ميشيم كه خانوم هاي گل سايت هم بيان سر قرار ولي به شرطي كه مامورين انتضامي گير سه پيچ ندن
قرار قبلي رو آقاي مهدي بست يادشه چه گيري دادن
محمد جان سلامنقل قول:
نوشته شده توسط mohammad_1000
ماموران انتظامي كه فقط انجام وظيفه مي كنند بنده خداها. ولي اونش با من. خيال همتون راحت.
سلام مهدي جان .نقل قول:
نوشته شده توسط Mehdi_Best
مشكوك ميزني !!! :blink:
من ميترسم . :sad:
مسيح جان سلام
نترس. مشكوك بودنش هم با من!!!
سلام بابك جوننقل قول:
نوشته شده توسط Babak_King
بابا ماشين ده قابل داره تو جون طلب كن كن كي باشه بده :laughing:
نه بابك جون ما بارم ميكيم كوجك همه هستيم :puke:
سلامنقل قول:
محمد جان سلام
ماموران انتظامي كه فقط انجام وظيفه مي كنند بنده خداها. ولي اونش با من. خيال همتون راحت.
مهدي جون راست ميگه!مامورين متعهد نيروي شريف انتظامي خوشبختانه همه اهل خشكه و زير ميزي(اگه ميزي اون وسط وجود داشته باشه!)هستند.دوستان نگران نباشن!نگراني براي مهديه كه بايد يه بسته اسكناس سبز با خودش بياره!
سلام به همه ددوستان
حقيقتش من يكسري مشكلات كاري دارم كه بايد يك مدتي از فروم و اينترنت به اين اشكال دور باشم برا همين يك تغييري تويه امضام دادم سيل پيغامها ، ايميلها و pm هاي ياهو دوستان شروع شد كه اي هادي اگر تو نباشي ديگه نه تنها قرار بلكه فروم هم ديگه مزه نداره عدهاي هم كه فكر مي كردند من با مديرها درگيري پيدا كردم چند پيشنهاد دادند يكي كودتا بود كه مثلا سايت رو هك كنيم و صبح سينا اينا از خواب پا مي شن مي بينن اي دل غافل جا تره و بچه نيست و پسورد اونها تويه فروم كار نمي كنه و هي زنگ كه چي شده كه مي فهمن Admin هادي اونها رو بن كرده
بعضي ها پيشنهاد مي كردند دست به اعتصاب بزنند و عده اي از عمليات استشهادي انتحاري سابق سخن گفتند البته محل انفجار رو مشخص نكردند و چون آدرسي از ميثم و ادمينهاي ديگه نداشتيم قرار گذاشته بودند كه سر قرار پاتال و مافيا رو كه جز رده هاي بالا هستند ترور كنند نقشه ترور ....( فوق محرمانه طبقه بندي سري ) بعد كه با مخالفت من روبرو شدند طرح ترور دوست صميمي من مهدي بست رو دادند كه زيره ميز كارش ترقه بندازند و چون من زير شكنجه لب باز نكردم و نگفتم ميز كار مهدي كجاست فعلا اين نقشه هم مسكوت شده
بعد از اين قضايا من تصميم گرفتم يك روشنگري كنم و بگم بابا من كار دارم نمي رسم بيام تويه فروم ولي از عيد با خط adsl در خدمت دوستان هستيم شديد مواظب خودتون باشيد البته من گفتم نمي يام ولي مهدي جون گفت تو نباشي مزه نداره من بدون لايه گل خوردن از تو اصلا خوابم نميبره و التماس و از اين حرفها ( حالا ببينيد فردا چي مياد مي گه قضيه التماس رو تكذيب مي كنه يا نه )
در پايان يك كم مي خوام جدي بشم دوستان اكثر مديرهاي فروم كه تويه تهرانن و مرتب من از شون خبر مي گيرم گفتن اين قرار و از دست نمي دن چون واقعا ديدن داره هر چند بعضي از برنامههاي بي مزه هم آقا مهدي بر عهده گرفتند الفين هست كه تويه چت ديدم از خنده مردم رفته بود موهاشو از دست حرفهاي ما با ماشين چهار زده بود كه جوكيه برا خودش آقا سيد مهدي بست هم كه هيچي منم هستم كه والا به تائيد همه دوستان آخرشم و چند تاي ديگه كه زياد مهم نيستن مثل مافيا :blink: احتمالا پاتال :blink: اميد خوش تيپ ملقب به اميد آن لاين و جمعي از فرهيختگان فروم البته جو خيلي صميميه ولي همراه با احترام ودوستي كه من فكر مي كنم حتي اگر يك خانم هم بياد احساس ناراحتي نكنه و شايد شروعي باشه براي توسعه قرارها مسئله بعد هم عزيزان دلسوز نيروي انتظاميه كه من پيشنهاد مي كنم تجمع اوليه هم در يك جائي خارج از راههاي اصلي باشه كه بهمون گير ندن
خلاصه من مردم تا اينو نوشتم فردا مهدي بست مياد يك چيزي پيدا مي كنه مي گه غلط املائي داري آخه مردحسابي من نمي فهمم شما معلم كلاس اولي يا مديركرك و سريال
خدا رجم كنه به اين مهدي :evil:
هادي ارادتمند شما
آقا مهدي من توپ و كفش را آمادهي نبرد كنم يا نه؟ فقط حال ميكنم كه اين دفعه همه بياند چون كم باشيم اصلا حال نميده اين موضوع توي اين چند بار قرار برامون تجربه شده.
و اين را اضافه كنم كه من (فكر كنم) تنها كسي هستم كه در تمامي قرار ها بودم يعني از اول تا آخر قرار ها را بودم.(شايد يه كم دير آمده باشم). اگر كسي بوده بياد اينجا و ادعا كنه ببينم راست ميگه يا نه.
آقا مهدي جواب من را هرچه سريعتر بده كه توپ بيارم يا نه در ضمن پيغام خصوصي را هم چك كن.
برای آخرین بار میپرسم اگر خانمی تشریف میاورد با من هماهنگ کند دیگه چیزی به روز قرار نمانده است
مگه خانمها هم اجازه دارند بيان؟ ايشا الاه سال ديگه ميام سر قرار فقط ما بسكتباليستي هستيم اينجا كسي بسكتبال بلده؟
بله مگه ما خانم ها چی کم داریم که نتونیم بیایم ؟نقل قول:
نوشته شده توسط nintendo_ds
كاشكي بروبچ كرمانشاهي تالار هم جمع شن يه قرار ملاقات ردددددديف بزاريم ;)
دوست خوبم چرا حتما براي شروع اين باب تازه منتظر ديگري هستيدنقل قول:
نوشته شده توسط mina rahimi
به نظرم با تجربه اي كه در مورد قرار هاي روم ها داريم اگه خود شما پيش قدم شويد 100% در قرار بعدي تعداد بالاتر ميره
جنسيت فكر نمي كنم ديگه اينقدر اهميت داشته باشه براي حضور در قرار يه انجمن كامپيوتري
از نظر محيط و ... هم خيالتون راحت
مهدي و اميد عزيز محيط رو تضمين مي كنند
سلام
من هم محيط رو تضمين ميكنم!اصلا ميخوايم ستاد ويژه حفاظت از خواهران تشكيل بديم!
بابا بيايد،بچه ها كه ترس ندارن!فقط هادي چيزه(خودتون ميدونيد چيه!!!)و مهدي 87 كمي ترسناكن كه اونها رو هم من ميگيرم تا اسيبي به كسي و چيزي نرسونن،خيالتون تخت
راستي من 5 شنبه كلاس دارم،5 ساعته،بپيچونم؟؟؟