سلام
چند روز پیش سالگرد فوت میرزاکوچک خان جنگلی بود.
کسی میتونه یه مطلب از میرزا تهیه کنه اینجا بزاره تا بقیه هم استفاده کنند.
ممنون
Printable View
سلام
چند روز پیش سالگرد فوت میرزاکوچک خان جنگلی بود.
کسی میتونه یه مطلب از میرزا تهیه کنه اینجا بزاره تا بقیه هم استفاده کنند.
ممنون
آی بابا چقدر سرچیدیم تا این را یافتیدیم
داشتیم تو فقر فرهنگی می پوسیدیم
ببینم اینحا میشه عکسهای گیلانم از گذاشت
سلامنقل قول:
تاپیک فراموش شده بود :31:
فعلا این رو داشته باشین تا سال بعد ...
آرامگاه میرزا کوچک خان جنگلی
"سلیمانداراب" مدفن میرزا کوچک خان جنگلی است. باز سازی آرامگاه این بزرگمرد تاریخ مبارزات گیلان و ایران در سال 1360 ش مطرح شد. طرح مقبره با توجه به اصول معماری سنتی توسط دفتر فنی حفاظت آثار باستانی گیلان تهیه و به مرور به اجرا در آمد. در مرحله بعد ، طرح احداث مجموعه فرهنگی میرزا کوچک مد نظر قرار دارد. در سال 1371 نیز توسط میراث فرهنگی گیلان ، دیوار کشی و احداث سردری شایسته مقام میرزا انجام شد. آرامگاه میرزا در گورستان « سلیمان داراب » واقع در جنوب شهر رشت ، امروزه مورد بازدید مشتاقان و دوستداران میرزاست.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نهضت جنگل منسجم ترین نهضت در تاریخ ایران
نهضت جنگل در جريان جنگ جهاني اول و در زماني كه بيطرفي ايران نقض و شمال ايران به اشغال روسها و مناطق جنوبي ايران هم بعد از جنگ جهاني اول به تصرف انگيسيها درآمده بود، از دل جنبش وسيعي كه ضد نيروهاي اشغالگر بود، پديد آمد. جنبشي كه اتحاد اسلام، مركز ثقل تصميمگيريهاي سياسي و نظامي آن بود و حفظ استقلال ايران، اصليترين هدف رهبر نهضت.
نهضت جنگل كه شايد يكي از منسجمترين و هدفمندترين حركتهاي ائتلافي در تاريخ ايران باشد، با نام ميرزا كوچكخان جنگلي شناخته ميشود. ميرزا يونس معروف به ميرزا كوچك فرزند ميرزا بزرگ اهل رشت، در سال 1259 هجري شمسي ديده به جهان گشود. او در دوران جواني شاهد به توپ بستن مجلس توسط محمدعلي شاه و تحصن علما در سفارت عثماني بود او به اميد نجات مشروطه به مجاهدين پيوست و در فتح قزوين شركت كرد. همچنين در فتح تهران نيز شركت نمود و با قواي استبداد جنگيد. در چنين اوضاعي كه آشفتگي سياسي، عدم وجود دولتمردان لايق و مستقل، سقوط پيدر پي كابينهها و بيثباتي قدرت سياسي از يك طرف و پريشاني و فقر گسترده از سوي ديگر بر كشور ايران سايه افكنده بود، احساس مسووليت هر انسان انقلابي و مومن به دين و ميهن هم چون ميرزا كوچكخان جنگلي براي حمايت از استقلال كامل كشور بدون مداخله دولتهاي بيگانه و رفع فساد در جامعه را بر مي انگيخت. نهضت جنگل به رهبري ميرزا كوچكخان جنگلي در شرايطي شكل گرفت كه جاي جاي سرزمين ايران آماده قيامهاي آزاديبخش براي پايان بخشيدن به حضور بيگانگان و پايان دادن به اوضاع آشفته درون مرزها بود. ميرزا كوچكخان كه در صدد مقابله با روسها و همچنين حضور انگليسيها در ايران بود، اميد فراواني به مشروطه نوپا و نوخاسته بسته بود، ولي بيگانگان نميخواستند ايران داراي حكومتي باشد كه از حقوق ملت خود دفاع كند، لذا به آزار كردن و نوميد ساختن آزاديخواهان و مبارزان راه آزادي پرداختند. ميرزا كه طاقت اين همه ستم را نياورد، با تني چند از همراهان خود به گيلان رفت و تشكيلات مخفي با نام هيئت اتحاديه اسلام را پايهريزي كرد كه به تدريج مجاهدان و ياراني را جذب خود نمود. اين نهضت در شوال 1333 هـ . ق عمليات خود را عليه نيروهاي اشغالگر آغاز كرد و هدفهاي عمده نهضت ر ا اخراج نيروهاي بيگانه، برقراري امنيت، رفع بيعدالتي و مبارزه با خودكامگي و استبداد اعلام نمود. مسلما مهمترين دشمن آنها هم نيروهاي بيگانه بودند. روسها سياست تهي كردن از داخل را درباره نهضت جنگل پياده كردند و با نفوذ برخي عناصر كمونيست در گيلان، باعث تفرقه ميان نيروهاي جنگلي شدند. نيروهاي انگليسي هم با حملات هوايي، جنگليها را تحت فشار قرار دادند. در اين ميان رضاخان از تفرقه حاصل در ميان نيروهاي جنگلي سود برده و به حملات عليه آنها پرداخت. در نتيجه از جنگلي ها كه تحت فشار شديد بودند، تسليم اعمال دولتي و گروهي هم در جريان اين حملات كشته شدند. در چنين اوضاع سخت و دردناكي ميرزا در سرماي شديد زمستان در اعماق جنگل عقب نشست تا بتواند نيروهاي پراكنده را در فرصت مناسب جمعآوري و ساماندهي كند اما در اثر سرماي شديد و در زير برف و باران جان به جان آفرين تسليم كرد و به اين ترتيب نهضت جنگل در سال 1340 با مرگ رهبر دلير و وارسته خود پايان پذيرفت.
اگر پروژه سركوبي نهضت جنگل كه محصول مشترك اراده روسيه، كمونيستهاي داخلي، دولت انگلستان و استبداد رضاخاني بود، با موفقيت روبهرو نميشد، اين نهضت كه در دوران اوج قدرت، خود را تا آستانه قزوين رسانده بود، حتي تا تهران هم پيش رفت و ميتوانست اين شهر را هم فتح كند و به اين ترتيب نه تنها انقلاب مشروطه را نجات ميداد بلكه اين حركت مردمي را چندگام به جلوتر نيز ميبرد.
زندگینامه میرزا کوچک جنگلی
یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ بسال ۱۲۵۷ ه.ش. در شهرستان رشت محله استادسرا در خانواده ای متوسط چشم به جهان گشود.بنا به گفته ناصر عاشوری نماینده فومن در مجلس شورای اسلامی وی دراصل ازتالشان فومن بوده و اقوامش هنوز در آنجا شکونت دارند. سنین اوّل عمر را در مدرسه حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. چندی هم در مدرسه محمودیه تهران به همین منظور اقامت گزید. با این سطح تعلیم میتوانست یک امام جماعت یا یک مجتهد از کار درآید، امّا حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغیر داد و او را به راهی دیگر کشاند.
میرزا دارای دو خواهر و دو برادر، یکی بزرگتر از خود بنام محمّدعلی و دیگری کوچکتر بنام رحیم، بود، که هر دو نفر بعد از میرزا وفات یافته اند. بنا به روایات او مردی خوش هیکل، قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمائی متبسم و بازوانی ورزیده بود. طرفداران او می گویند از نظر اجتماعی مردی با ادب، متواضع، خوش برخورد، مومن به اصول اخلاقی، آدمی صریح اللهجه و طرفدار عدل و آزادی، حامی مظلومان و اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری می کرد. میرزا در سنین آخر عمرش همسری برگزید.
نقش در انقلاب مشروطه
میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون پیوست و در فتح قزوین شرکت نمود. او بانی جنبش جنگل بود که بتاریخ ۱۲۹۳ ه.ش. شروع به مبارزه مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریگاد قزاق، که زیر دست افسران روسی تعلیم و تربیت شده بودند، زد. تعداد زیادی از انقلابیون جنگل هم در درگیریهای مسلحانه با لشکران انگلیس، روسیه و ارتش سلطنتی قاجار کشته شدند.
جنگلی ها هدف خود را "اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی" اعلام می کردند. در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ هجری شمسی قوای جنگل با انتشار بیانیهای تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران و الغاء اصول سلطنت و تأسیس حکومت جمهوری را اعلام نمودند و یکروز بعد کمیته انقلاب هیئت دولت جمهوری را معرفی کرده، که میرزا عنوان سرکمیسر و کمیسر جنگ را داشت. امّا هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که با حمایت بلشویکهای روس اغتشاش انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی آغاز گردید که نهایت جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ میرزا به عنوان اعتراض از رشت به فومن رفت و قبل از حرکت دو نفر نماینده با نامه مفصلی برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: "در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست پروگرام بلشویکها را قبول کند".
بتاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. همه طرفداران میرزا را هرکه و هرجا بود دستگیر و بازداشت کردند. آنها دولت جدیدی اعلام که احسان اله خان سرکمیسر و کمیسر خارجه و (سید جعفر جوادزاده) سید جعفر پیشهوری معروف کمیسر داخله شد.اختلافات، بگیر و ببندها بالا گرفت و قوای جنگل تضعیف گردید. بفرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوبی قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوای بوجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب نشینی میکردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و انزلی را ترک نمودند. لازم به ذکر است در این جنگها میرزا با قوای خود در فومن بود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.
قزاقها که بسرکردگی سردارسپه سعی به مذاکره با میرزا، قانع نمودن او که به مرکز بیاید و نیایت استقلال طلبان خود را از مرکز شروع نماید. بنا به دلایل عدیدی مذاکرات به شکست انجامید. یکی از این دلایل این بود که تعدادی از جنگلیها بمانند دکتر حشمت و یارانش قبلاً گول قول و فعلهای سردارسپه را خورده بودند تسلیم و به دار آویخته شده بودند.
در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده و طی شبیخونهای فراوانی، نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی نمودند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا باتّفاق تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به کوهای خلخال زدند ولی دچار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر ضربات خرد کننده سرما و برف بتاریخ ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای در آمدند.
کرم نام کرد (مکاری) که از خلخال عازم گیلان بود این دو موجود را در میان برفها دید و شناخت. بسیار ناراحت شد از اینکه تنها است و یاوری که بتواند به وظائف انسانی عمل نماید، ندارد. بااینحال سعی نمود با دادن ماساژ و خوراندن سنجد آنان به حال آورد ولی بی نتیجه و بی حاصل بسرعت بسوی آبادی و خانقاه شتافت و از مردم کمک خواست. اهالی که مرید میرزا بودند بسرعت به محل رسیدند و تن یخ زده هردو را به قریه آوردند ولی مرغ روحشان پرواز نموده بود.
خبر فوت میرزا که دوستان را متأثر و دشمنان را شاد نمود، بسرعت همه جا پیچید و از جمله بگوش محمّدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده با عدّهای تفگچی به خانقاه رفت و اهالی را از دفن اجساد مانع کرد. سپس بمنظور انتقامجوئی و کینه دیرینه که با جنگلیها داشت دستور داد یکی از طالشهای همراه وی سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. رضا استکانی مزدور او سر از تن این مبارز وطن، استقلال و آزادی جدا و تحویل خان داد. نامبرده سر را ابتدا نزد برادرش امیر مقتدر بماسال و سپس فاتحانه به رشت برد و تسلیم فرماندهان نظامی کرد.
در کاوشی که از جیبهای میرزا نمودند تنها یک سکه نقره یک ریالی یافتند و بعد فاتحانه سر این سردار رشید را در مجاورت سربازخانه رشت، آنجا که معروف به انبار نفت نوبل است، مدّتها در معرض تماشا مردم قرار داده. سپس خالو قربان معروف که از یاران سابق میرزا بود و خودش را به سردار سپه فروخته و درجه سرهنگی گرفته بود، سر میرزا را به تهران و تسلیم سردارسپه نمود.
سر میرزا به دستور سردارسپه در گورستان حسن آباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا بنام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب بخاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و فرار رضاشاه آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد میرزا (تن بی سر) را با تشریفات شایسته از خانقاه طالش به رشت حمل کنند ولی ماموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد جسد میرزا را بطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند و هر سال ۱۱ آذر مراسمی ساده در مزار او در سلیمان داراب رشت برگزار میشود.
منبع : ویکی پدیا
نقل قول:
دوست عزیز سلام
بله میشه عکس گذاشت . اگر تصاویر شما با کیفیت هست تو انجمن گالری عکس هم بزارین . :10:
قربان شما
شاهین :11:
از جمله افتخارات اين دانشگاه مي توان به فارغ التحصيلي PersianKitty بزرگ پس از گذراندن 155 واحد بجاي 140 واحد اشاره كرد. معروف ترين فرد تاريخ معاصر اين دانشگاه آقاي فتحي سوستاني بوده كه پس از راه اندازي يك قهوه خانه در روبروي ورودي دانشگاه امروزه به قطب عظيم ساخت و ساز در استان گيلان تبديل شده و در تابستان با ارايه بهينه چاي آلبالو ، قليان و سيگار وينستون آمريكايي به تطهير روح دانشجويان مي پردازد. دانشجويان گروه معارف اسلامي دانشگاه با گذراندن دروس سختي مانند "گوش دادن به اخبار راديو" از برترين دانشجويان بوده و خانم هاي رشته ميكروبيولوژي اين دانشگاه به ميكرب معروف هستند.نقل قول:
اطلاعات خوبي بود
سلامنقل قول:
از جمله افتخارات اين دانشگاه مي توان به فارغ التحصيلي PersianKitty بزرگ پس از گذراندن 155 واحد بجاي 140 واحد اشاره كرد. معروف ترين فرد تاريخ معاصر اين دانشگاه آقاي فتحي سوستاني بوده كه پس از راه اندازي يك قهوه خانه در روبروي ورودي دانشگاه امروزه به قطب عظيم ساخت و ساز در استان گيلان تبديل شده و در تابستان با ارايه بهينه چاي آلبالو ، قليان و سيگار وينستون آمريكايي به تطهير روح دانشجويان مي پردازد. دانشجويان گروه معارف اسلامي دانشگاه با گذراندن دروس سختي مانند "گوش دادن به اخبار راديو" از برترين دانشجويان بوده و خانم هاي رشته ميكروبيولوژي اين دانشگاه به ميكرب معروف هستند.
جالب بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، شما گیلانی هستی ؟
قربانت
شاهین [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام جناب شاه شاهین.
مطالب فوق العاده به درد بخور و خوبی هست لینکش کردم
خیلی به درد سفر می خوره:tanks
مرسی
خب شکر خدا تاپیک گیلانی ها هم اومد بالا
ولی چرا همیشه این تاپیک زیره؟
بابا من عقده ای شدم بس دیدم بقیه استانها ریختن هی فرت و فرت پست میدن
سلام :20:
غذاهاي محلي گيلان
غذاهاي محلّي گيلان عبارتند از:
اناربيج: گوشت + گردو + پياز + سبزي + آرد + آب انار + فلفل
ششانداز: بادمجان يا خيار يا كدو حلوايي + گردو + پياز + رب انار
سيرابيج: برگ سبز سير + تخممرغ + زردچوبه
شيرين تره: اسفناج + تخممرغ + سير
خالو آبه: آرد برنج + گوجه سبز + انواع سبزي + شكر + تخممرغ
چخرتمه: مرغ + پياز + تخممرغ + آب ليمو يا آب نارنج
نازخاتون: گوشت + سبزي( نعناء و جعفري )+ بادمجان + آبغوره
موتن جن: مرغ يا مرغابي + كشمش يا قيسي + گردو + رب انار + شكر
لونگي: ماهي (معمولاً سفيد) + مغز گردو + سبزي جعفري + سيرتر يا خشك + پياز + خاويار ماهي
كولي غورابيج : كولي + سبزي معطر + ترشي( آب غوره يا آب نارنج يا انار ترش) + شكر + مغزگردو
ماهي فيبيج: ماهي + كشمش + نعناع + آب انار + رب انار + گلپر + فلفل
واويشكا: دل + جگر + قلوه + پياز + گوجهفرنگي
ترش شامي: گوشت + پياز + جعفري + تخممرغ + سيب زميني + آبغوره
شامي: گوشت + پياز + تخممرغ + زرد چوبه + فلفل. (مخصوص ايام ماه رمضان)
انواع كوكو: كوكوي اشبل، كوكوي گردو، شاه كوكو و كوكوي اوزون برون و ...
انواع آش: آش شلغم، آش شير، آش خرشو (از شير گاو تازه فارغ شده تهيه ميشود)، آش ترش، آش قلمكار يا فاطمه الزهرا، خولي آش يا خالي آش (برنج + لوبيا چيتي) و ...
انواع چاشني: كال كباب، بوراني بادمجان، بوراني اسفناج، چغندر بوراني، زيتون پرورده، اشپل (خاويار ماهي)، ماهي شور، ماهي دودي و ...
انواع شيريني جات محلي گيلان:
- فرني، رشته و خشكار، گل پالوده و ... (عمولاً در ماه رمضان استفاده ميشود)
- ترك حلوا، خاتون پنجره، خرش حلوا و سمنو و ... (مخصوص عيد نوروز)
- حلواي رقايب (خيرات در روز عيد مردهها)
انواع كلوچه:كلوچه فومن ـكلوچه لاهيجان و كاكا
انواع نان محلي: نان لاكو كه از آرد برنج تهيه مي شود، نان كشتا (آرد برنج + كدو حلوايي + دانه’ گياه خُرفه)
انواع ترشي: فلفل ترشي، سيرترشي، بادمجان ترشي، هفتابيجار، يارالماسي ترشي، پياز ترشي و ...
انواع رب: رب سيب ترش، رب نارنج، رب انار و ...
انواع مربا: مرباي بادرنگ، شقاقل، گل قند (گل محمدي)، بهار نارنج، كدو، زغال اخته، ولش (تمشك) و ...
همچنين درار يا نمك سبز ، يكي از چاشنيهايي است كه همراه برخي از ميوهها، استفاده ميشود و از سبزيهاي گوناگون + نمك تهيه مي شود.
با تشکر از هم استانی عزیز : فریبرز قویدل
قربان شما
شاهین :11:
سلام دوباره
از وبلاگ هم استانی عزیز : فریبرز قویدل
جیرنده مرکزبخش عمارلوشهرستان رودباراستان گیلان شناخته میشود. روستای کوچک آینه ده (در لهجه محلی: آیینَه دیه) نیز زیرمجموعه شهر جیرنده است. همچنین یکی از دو دهستان بخش عمارلو نیز جیرنده نامیده میشود.
جغرافیای طبیعی
شهری کوهستانی با آب و هوای معتدل کوهستانی است. در ارتفاع بیش از 1800 متری از سطح آب های آزاد واقع است. همواره باد ملایمی در این شهر وَزان است. از شمال به جنگل های راش و از غرب به جنگل های کاج و از جنوب به باغستان های زیبا مشرف میشود.
جغرافیای کشاورزی
امروزه در تولید فراورده های باغی سردسیری حرف اول را می زند.
* گردو– آغوز: در گویش محلی
* فندق
* انگور
* زردآلو
* آلو
* آلبالو
* گیلاس
* سیب
جغرافیای انسانی
جیرنده را دارای قدمتی طولانی دانسته اند. مردم آن از تبار آریایی هستند. با ترکیبی از اقوام زیر:
* تات شامل: جلالی ها و مقدادی ها
* کرد کرمانجی عمارلو شامل: ولی خانی ها، خیاطی ها ، احمدپورها ، محمد خانی -شاهزاده ایها
*
ولی خانی هاشامل خانواده های زیر می شود:
* زند
* زندی
* مهرابی
* امیر مهرابی
* مهرابیان
* نوروز خانی
* آدینه خانی
* انجمن
شاهزاده ایها:شامل خانواده های اسدی-قویدل-منفرد-پورامیدی
جغرافیای شهری
محلات شهر جیرنده عبارتند از:
* خیاطیه محله
* نوروزخانیه محله
* محمدخانیه محله
* آیینه دیه
* میانه کوشک
* تَکیَّه
اماکن زیارتی شهر جیرنده عبارت اند از:
* شاهزاده عسگر
* بیبی زَنِ خاتون
* امامزاده محمد
رود جیرنده:
* رودخان
جغرافیای مذهبی
تا مدت ها پس از ورود اسلام به ایران به دلیل کو هستانی بودن همچونان کیش باستانی خود، مهر پرستی را پاس می داشتند.آتش نزد ایشان از احترام ویژهای برخوردار بوده است و برای پاسداری از آتش جایگاههای آتشی با نام کوله سر در چند نقطه شهر برپا بوده است که امروزه آثاری از آن برپاست. کوله سر ها تا پیش از برپایی سلسله پهلوی کاربری پخش آتش برای منطقه عمارلو بر عهده داشته است.
نام جیرنده
جیرنده یا با تلفظ اصیل محلی جیریندیه واژه ای است مرکب از:
جیر(به معنی زیر در برابر جوئَر به معنی بالا) + این (پسوند نسبت همانند زیرین و پایین و ...) + دیه (به معنی دِه که تلفظ پارسی باستان این واژه است) = یعنی دهِ پایین و یا کوه پایه ای.
ییلاق های دهستان جیرنده
ییلاق های جیرنده عمارلو
داماش | دوسلان | گلچالکی | شنگه دیل(سنگه دیل) |لابارین | شینه چاک | پلنگ کوه| برین|
نفته چال | میانه سو
قربان شمـــا
شاهین :11: