جيم شدن از مدرسه (ماموريت غير ممكن)
سلام به همگي سوتي من:
آقا 3 سال پيش سال سوم دبيرستان تو مدرسه حكومت نظامي بود حالا چجوري :
خيلي از بچه هاي مدرسه يه ساعتايي كه بهشون حال نمي داد از مدرسه جيم مي شدن جيم شدنم انواع و اقسام داشت:
از در مدرسه : اينجوري كه يه نفر ميرفت روبروي دفتر مدرسه واي ميستاد و مواظب بود و ما جيم ميشديم
از روي ديوار : يه نفر ميرفت سر ناظمو و مديرو گرم مي كردو پاتاقو ميداديم ميرفتيم بالا از ديوار
....... و انواع مختلف
اون روز كمپلت مدير و معاون و ناظمو همه دست اتحاد داده بودن كه نزارن هيچ كس از مدرسه جيم بشه آقا منو يكي از بچه ها به اسم امير پايه شديم از مدرسه جيم بشيم همه در و پيكر مدرسه توسط گروه هايي نگهباني ميشد نشستيم با رفيقم نقشه طرح كنيم
خلاصه ديديم هيچ راهي نيست غير از يك راه:
رفتيم طبقه دوم طبقه دوم مدرسه يه پنجره داشت كه به يه كوچه پشتي ختم ميشد ما هم تو شلوغ بازار بين دو زنگ گفتيم هيچ كس نيستو فرار ------- آقا ارتفاع تا كوچه حدود 4/5 متر بود من اول رفتمو پريدم پايين نوبت دوستم شد يه خورده دل دل كرد و طولش داد آقا منم مي گفتم زود باش كه الانه كه سه بشيم يهو رفيقم گفت كه معاون مدرسه اومد
ناظم مدرسمون صداش مثل طوطي بود :biggrin: ما بهش مي گفتيم طوطي خلاصه دوستم گفت طوطي اومد گفتم جونه مادرت بپر الانه لو بريم خلاصه دوستم پريد از اون طرف اين طوطي هم قات زده بود اسم سرايدار مدرسمون راز بود جيغ زد راز بيا :blink: .......... بعد بيچاره سرايدارمونو از پنجره پرت كرد پايين دنبالمون آقا ماهم بدو مثل فيلماي ماموريت غير ممكن يه آهنگم ديگه تو كلمون جون گرفته بود بدو تو خيابونم دنبالمون نمي دونم چي به اين راز داده بودن مثل فرفره مي دويد آقا ديگه بريده بوديم گيرمون انداخت گفتيم راز جونه مادرت برو بگو در رفتن ..........هيچي بردمون مدرسه :evil:
طوطيم تا مارو ديد مي خواست يكي بنوازه تو گوش من كه من نامردم نامردي نكردم گفتم آقا اين مارو اغفال كرد(يعني رفيقم امير)ناظممونم با امير بهتر بود هيچي نگفت
خلاصه ديگه سعي كردم مامورت دو نفره انجام ندم ديگه تنهايي جيم ميشدم :cool: