-
نقل قول:
نوشته شده توسط رويا خانوم
دانشجوي تازه وارد : هالوي خوش شانس
دانشجويان ساكن خوابگاه : جنگجويان كوهستان
دانشجویان پرسر و صدا = گروه لیانشانپو
دانشجوي پزشكي : به خاطر يك مشت دلار
خانواده دانشجويان : بينوايان
دانشجوي مدل رپي : الو، الو، من جوجوام
انتخاب درس افتاده : زخم كهنه
اولين امتحان : جدال با سرنوشت
مراقبين امتحان : سايه عقاب
تقلب : عمليات سري
روز دريافت كارنامه : روز واقعه
اعتراض دانشجو : بايكوت
اعتراض براي كيفيت غذا : مي خواهم زنده بمانم
دانشجوي اخراجي : مردي كه به زانو در آمد
آينده تحصيل كرده : دست فروش
رئيس دانشگاه : مرد نامرئی
استاد راهنما : گمشده
دانشجويي كه تغيير رشته داده : بازنده
سرويس دانشگاه : اتوبوسي بسوي مرگ
كتابخانه دانشگاه : خانه عنكبوتان
ژتون فروشي : آژانس شيشه اي
علت نيافتن بعضي از دانشجويان : رابطه پنهان
التماس براي نمره : اشك كوسه
سوار شدن به اتوبوس : يورش
ترم آخر : بوي خوش زندگي
تصويه حساب : خط پايان
عمر دانشجو : بر باد رفته
مسئول خوابگاه : كاراگاه گجت
ادامه تحصيل تا دكترا : ديدار در استانبول
مرسي خيلي با حال بود
-
ايول
نقل قول:
نوشته شده توسط saye
<نام و نام خانوادگي : كاظم ترک زاده تبريزي >< كلاس: دبستان >
موضوع انشا : کامپیوتر
کامپيوتر چيز بسيار خوبي ميباشد و براي ما خيلي لازم داريم . پدرم به من قول داده که براي هر نمره بالاي ۱۲ در کارنامه ام يک تکه از آن را براي من بخرد ! فعلا پدرم يک موس خريده و قول داده ماه به ماه سيستم را آپديت کند ! پدرم در کامپيوتر خيلي ميفهمد و حتي توانسته يک بار به اينترنت وارد کند ! مادرم در برخورد با کامپيوتر خيلي شاس ميباشد و روزي دوبار موس من را با جارو و بيل ميزند ! حتي تازگيا در خانه تله موش هم کار گذاشته است به همين علت انگشت شست هر دو پاي پدرم قطع شده ميباشد ! پدرم شب ها به کافي شاپ ميرود و داخل ميکند و چت ميکند ! مادرم و پدرم هميشه در حال چک و لقد ميباشند و مادرم به پدرم ميگويد تو مگه خودت خواهر و مادر نداري که ميري با دختراي خارجکي چت ميکني ! من هم در اين مواقع حرف نميزنم چون ميدانم مادرم به من ميگويد : کپو اوغلو ! اوشاخ پيس ! بيشين مشقاتو بينويس ! پدر من تازگيها در اورکات ميباشد و من ميدانم که اورکات خيلي بي ناموس ميباشد و شنيده ام که خيلي دختر دارد و خيلي بد حجاب ميباشند ! پدرم چند روزي است که موس من را قايم کرده و ميگويد مزاحم درس خواندن من ميباشد ! خواهرم خيلي وقت است شوهرش را کرده است و الان هم خيلي بچه دارند ! من گاهي وقت ها به خانه آنها ميروم و از آنجا کانتکت ميکنم و با يک آيدي دخترانه با پدرم چت ميکنم و لاو ميترکانم ! پدرم خيلي دوروغ ميگويد و در کامپيوتر ميگويد بچه جردن بوده است و يک روز صبح بلند شده است و ديده در جوب دروازه دولاب است او ميگويد آب زده ما رو آورده پايين ! من هر روز در چت با پدرم قرار ميگذارم و سر قرار نمي روم پدرم شبها وقتي به خانه مي آيد عصباني است و من را کتک ميزند و فحش ميدهد شايد به اين خاطر که در سر قرار هيچ کس نمي آيد . پدرم ديگر کمتر آب و ماست خيار با چيپس ميخورد چون شبها ديگر وقت ندارد و به کافي شاپ ميرود و وارد مي کند کامپيوتر بسيار مفيد ميباشد و من آن را خيلي دوست دارم
و اين بود انشاي من ... !
ايول.........زدي رو دست ما......
-
بي تو آنلاين شبي باز از آن روم گذشتم همه تن چشم شدم دنبال آيدي تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از کيس وجودم شدم آن يوزر ديوانه که بودم
وسط صفحه دسکتاپ روم ياد تو درخشيد
دينگ صد پنجره پيچيد شکلکي زرد بخنديد
يادم آمد که شبي با هم از آن چت گذشتيم
روم گشوديم و در آن پي ام دلخواسته گشتيم
لحظه اي بي خط و پيغام نشستيم
تو و ياهو و دينگ و دنگ همه دلداده به يک تالک بدآهنگ
ويندوز و هارد و مادربرد ديوونه
:biggrin: :biggrin: :biggrin: :biggrin: :biggrin:
-
تفاوت آقا و خانم ها
آينده:
يـك زن تــا زمانيكه ازدواج نكرده نگران آينده است. يك مردتا زمانيـكـه ازدواج نـــكرده هــــرگز نگران آينده نخواهد بود
موفقيت:
يــك مرد موفق كسي است كه بيشتر از آنچه هـمــسرش خرج ميكند درآمد داشته باشد. يك زن موفق كسي است كه بتواند چنين مردي را پيدا كند.
ازدواج:
يك زن به اميد اينكه شوهرش تغيير كند با او ازدواج ميكند، ولي تغيير نميكند. يك مــرد به اين اميد با همسرش ازدواج ميكند كه تغيير نكند، ولي تغيير ميكند
فرزند:
يك زن همه چيز را در مورد فرزندش مي داند: قرارهاي دكتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزديك و صميمي، قرارهاي رمانتيك، غذاهاي مورد علاقه، اسرار، آرزوها و روياها. يك مرد بطور سربسته و مبهم فقط ميداند برخي افراد كم سن و سال هم در خانه زندگي ميكنند
حمام:
يك مرد حداكثر 6 قلم جنس در حمام خود داد - مسواك، خمير دندان، خمير اصلاح، خود تراش، يك قالب صابون و يك حوله. در حمام متعلق به يك زن معمولي بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. يك مرد قادر نخواهد بود اغلب اين اقلام را شناسايي كند.
خواروبار:
يك زن ليستي از جنسهاي مورد نيازش را تهيه نموده و براي خريدن آنها به فروشگاه ميرود. يك مرد آنقدر صبر ميكند تا محتويات يخچال ته بكشد و سيب زميني ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خريد ميرود. او هر چيزي را كه خوب بنظر برسر مي خرد.
بيرون رفتن:
وقتي مردي ميگويد كه براي بيرون رفتن حاضر است، يعني براي بيرون رفتن حاظر است.
وقتي زني ميگويد كه براي بيرون رفتن حاضر است، يعني 4 ساعت بعد وقتي آرايشش تمام شد، آماده خواهد بود
اسامي مستعار:
اگر سارا، نازنين، عسل و رويا با هم بيرون بروند، همديگر را سارا، نازنين، عسل و رويا صدا خواهند زند. اگر بابك، سامان، آرش و مهرداد با هم بيرون بروند، همديگر را گودزيلا، بادام زميني، تانكر و لاك پشت صدا خواهند زد
بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان ميزنند. هر چيزي كه يك مرد بعد از آن بگويد، شروع يك بگو مگوي ديگر خواهد بود
-
يک دختر در حمام....
ساعت 4 بعد از ظهر!!
1- لباساشو در میاره رنگ روشن ها رو تو یک سبد و تیره ها رو تو یکی دیگه میگذاره
2- در حموم رو از تو قفل میکنه و جلو آیینه می ایسته و شکمش رو که تمام مدت داده بود تو میده بیرون و شروع میکنه به غرغر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش.
3- در کمد رو باز میکنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت،مو،بدن،کف پا و ....رو بیرون میاره و می چینه لب وان.
4- موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت میکنه ، پر پشت کننده،براق کننده و .... میشوره و هفده دقیقه ماساژ میده.
5- یک بار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره.
6- نرم کننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله تا 60 میشماره .
7- سی و پنچ دقیقه زیر دوش می مونه.خوب آخه باید خیالش راحت بشه که تمام موا شیمیایی از موهاش پاک شده.وگرنه بعد از حموم موها وز میکنه.
8- خمیر ریش داداشی رو کش میره و شیش کیلو خالی میکنه رو ساق پا و دست و پشت لب . بعد یه تیغ بر میداره و یا علی.آی!!!!!!!
9- موهاش رو خسابی می چلونه،حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش .تو آیینه خودشو ورانداز میکنه.از اینکه در اثر کشش حوله چشم و ابروش کشیده شده ، احساس خوشکلی می کنه و یه ماچ گنده واسه عکس خودش تو آیینه میفرسته.
10- خوشحالیش زیاد دوام نمیاره . چون یه جوش سر سیاه بی اجازه نوک دماغش سبز شده .
11- تمام نقاط بدنش رو معاینه میکنه و با ناخن و موچین میره به چنگ جوشها و موهای زاید بی تربیت.
12- حولش رو می پوشه و میره به اتاقش . تمام بدنش رو با لوسیون چرب میکنه.
13- چهل بار لباس می پوشه و در می یاره تا انتخاب کنه.
14- 48 دقیقه پشت میز توالت می شینه و آرایش میکنه.
ساعت 8 شب
.....................
یک پسر در حمام....
ساعت 4 بعد از ظهر!!
1-همون طور که رو تخت نشسته ،لبساشو میکنه،هر کدوم رو پرت میکنه یه گوشه اتاق.
2-نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم.
3-می ایسته جلوی آیینه . شکمش رو میده تو،بازو میگیره،فیگور راست ، نیم ساعت قربون صدقه خودش میره ، قد وبالا رو ببین چه کرده ، لای لای لالای لای (مامان جونش هم از تو آشپزخونه تایید میکنه.)
4-زیر بغلش رو بو میکنه و رنگ چهرش بر میگرده . سبز،آبی،بنفش....
5-در کمد شامپو رو باز نمیکنه چون اصلا توش چیزی نداره.
6-با قالب صابون سبزش زیر بغلاشو کف مالی میکنه.یه عالمه مو می چسبه به صابون.
7-با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره.
8-نرم کننده مو؟؟؟ برو بابا
9-زیر دوش ***** به خاطر اکو شدن صداش تو حموم کرکر میخنده.
10-دو دقیقه بعد دوباره میزنه زیر خنده ، آخه این دفعه بوش رسیده به دماغش!
11-از زیر دوش میاد بیرون و یکهو می بینه یادش رفته بود در حموم رو ببنده . و همه فرش و کف خونه خیس شده.( بی خیال .... مامانخشک میکنه)
12-حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق.
13-حوله خیس رو پرت میکنه رو تخت و 2 دقیقه ای لباس می پوشه .
ساعت 4:15 بعد از ظهر
-
شوخي با منصور
يه روز چندتا جوون جمع مي شن ! ماشين باباهه رو دو در مي کنن مي گن بزنيم بريم شمال !
سوار ماشين مي شن پسره استارت مي زنه رفيق مي گه :
بزن بريم به سرعت برق و باد بزن بريم از اينجا !
بزن بريم عشق و داد و بيداد بزن بريم از اينجا !
همينطوري داشتن مي رفتن يکي از بچه ها عقب ناراحت نشسته بود يکي از بچه ها بهش مي گه : چته ؟ ناراحتي چرا ؟ مي گه : بابا منو برداشتين اوردين اونجا نامزد داشتم ، دوستش داشتم عاشقش بودم :
دوباره عشق دوباره گوشه گيرم
همينو بس دوباره سر بزيرم
نميشه پنهون بشم دست دلم رو شده
بد رفيقش بر مي گرده مي گه اي بابا عشق کدومه :
تو اين دنياي ديوونه کسي عاشق نمي مونه
ببين ساختن چه قدر سخته ولي ويروني آســــونــــه !
همين جور داشتن مي رفتن يه دفه تصادف مي کنن
يارو راننده پياده مي شه خيلي عصباني مي گه :
ديوونه ديوونه | ديوونه ديوونه
ديوونه شو ديوونه !
ديوونه ديوونه | ديوونه ديوونه
ديوونه شو ديوونه ديوونه ديوونه !!!
بعد دعواشون مي شه زنگ مي زنند پليس مياد
پليسه به بچه ها مي گه : بابا شما مقصرين حالا دارين دعوا هم مي کنيد ...
بچه ها مي گن بابا ما که کاري نکرديم
پليسه بر مي گرده مي گه :
شهر و به هم ريختي ديگه چـي مي خواي !
خلاصه بچه ها پشيمون مي شن مي گن بياين بر گرديم اين کارا آخر عاقبت نداره ...
يکي از بچه ها مي گه من اصلا زنگ مي زنم خونه رديفش مي کنم !
زنگ مي زنه خونه مادرش گوشي رو بر مي داره مي گه : بفرماييد
پسره مي گه :
مــــنو ببـــــــخش منــــــو ببـــــــخش
مــــنو ببـــــــخش
مي خوام که با تو باشم نمي تونم جدا شم !
بعد مادرش مي گه : اين چه حرفيه پسرم ؟ :
تو عزيز دلمي | تو عزيز دلمي
تو عزيز دلمي | تو عزيز دلمي ..
-
به جانت :) نگارا :) كه داري :) وفا
نگارا :) وفا كن :) به دل :) بي جفا
كه داري :) به دل :) خوشترا :) مرمرا
وفا :) بي جفا :) مرمرا :) خوشترا
افقي و عمودي بخوانيد
-
ازدواج برای آقايون خوبه يا بد؟
-
خواص ازدواج برای خانمها
-
آموزش بچه داري و شستن ظرف
هرگز