نه بابا اگه مرده باشه که فیلم تموم میشه دیگه...نقل قول:
Printable View
نه بابا اگه مرده باشه که فیلم تموم میشه دیگه...نقل قول:
من با اینکه وکیلش می شه نرجس موافقم اما با زندان رفتنش نه
به احتمال زیاد معصومه می یاد و می گه برو وکالتشو بگیر
اینا به این زودی معصومه رو کشتن که این ادا بازی ها رو در بیارن
دوستان میشه یکی لطف کنه بگه دیروز چی شد..مهمون داشتیم ندیدیم:31:
5 قسمت هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده بعد از مرگ معصومه هیچی نشده همش کش داده میشه فیلم
منظور قاب عکس ها بود دیگه:13:نقل قول:
اول مسعود با دختره رفت بانک،مثلاً بیست میلیون از حسابش برداشت کرد که بده به دختره:27:نقل قول:
اومد بیرون دید ای دل غافل دختره رفته(می خواستم بگم جا تره و بچه نیست،دیدم ربطی نداشت!) و در ماشینم باز گذاشته:13:
مسعود برای اینکه ضبط ماشینو نبرن،فوری سوار ماشین شد و در و بست رفت!
از او طرف خانم رحیمی(زهره حمیدی) که سرپرست سازمان نگهداری از بچه های بی سرپرست بود،اومد تو دفتر فرامرز قریبیان گفت:حاج آقا یه گله دارم و یه خواهش!
خواهش می کنم سی میلیون تومن رد کنین بیاد می خوایم برای بچه ها خوابگاه بسازیم،جاشون تنگه!
از طرفی حساب کارخونه هم خالی بود،فرامرز قریبیان با خودش گفت خدایا چی کار کنم جلو این زنه ضایع نشم؟!
گفت:علی الحساب شما 15 میلیون از من داشته باش،دو سه ماه دیگه بقیه شم صاف می کنم:40:
یه دفعه زهره حمیدی گل از گلش شکفت و کلی حال کرد،گفت:خوبه 15 میلیونم خوبه! بقیه شو یه جوری جور می کنم:8:
ف.ق گفت :گله ات چی بود؟
زنه گفت ولش کن!
ف.ق گفت:جون داداش بگو گله ات چی بود؟
.
.
.
گفت:چرا دو سه ماهه مقرری بچه ها رو(ماهی 1.5 میلیون) نمی ریزی به حساب؟
ف.ق کوپ کرد:گفت مگه نریختن؟
.....
خلاصه فهمید دست گل مسعوده که به خاطر کسری بودجه،مقرری رو دو ماه عقب انداخته:18:
شاکی شد زنگ زد به مسعود،اونم با هندزفری گفت :جونم:5:
قضیه رو گفت و ازش خواست 18 میلیون (15+3) از حسابش پِخ کنه بیاد:10:
اونم گفت:بابا بد جور خوردم به پی سی،موجودیم صفره! یکی از دوستااااااااااااااام مستحق بود دادم بهش( آره جون عمه ات:13:)
خلاصه رفت پیش نرجس گفت پول می خوام(اون منشی نرجسم طبق معمول داشت ور می زد!)
نرجس هم هی الکی می گفت بگو ببینم مشکلت چیه؟کارخونه خوابیده؟ بدهکاری؟.........
خلاصه هر لُغُزی خوند که ف. ق یادش بره و بی خیال پول بشه،نشد که نشد!
آخر سر با کمال میل به منشی اش گفت:یه چک واسه حاج رضا بیییینیویس!
سکانس بعدی:
از اون طرفم فریده هی داشت یاد قربون و صدقه های قبلیه مسعود می افتاد و هی با قطره چکون،شُر شُر شُر آب می ریختن تو چشاش(اون وقت می گن چرا ما مشکل بی آبی داریم:19:)
آخر سرم رفت پیش اون ساقیه(زری،همون خلافه) تو حمومش مثلاً خود کشی کرد! (این قسمتش اینجا تموم شد)
از اون طرفم اون دوست مسعود چکاش برگشت خورده بود و خلاصه به صرافت افتاده که این مسعود و بتیغه!(به همین خیال باش! اونم دو دستی تقدیمت می کنه:27:)
خلاصه با هم رفتن فرحزاد و دو پُرس خرما و آش زدن تو رگ و دو ستش نقشه کشید که دختره رو یه جوری بندازه زندان تا نیاد پیش بابا مامان مسعود!
غافل از اینکه اونجا دختره از عشق مسعود خودشو کشته:41:
حالا این خلاصه داستان بود،خواستی کامل ببینی،تکرارشو نگاه کن!
چون دیگه حال کلید زنی رو صفحه کلید
و ندارم!
بای:20:
بیشتر شبیه دفتر مدرسه ها می مونه تا دفتر وکالت:31:نقل قول:
بیچاره مسعود نمی دونه یکی از اون بچه های بی سرپرسته [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا دیگه نوبت چشم برزخیه
اسمه فیلمه چی بود دو سال پیش شبکه دو پخش می شد ؟
آها آخرین گناه اگه اشتباه نکنم فکر کنم می خوان تمام سریال های ماه رمضون چند سال پیش رو تو یکی بزارن؟
مگه قراره چی بگن؟ خوب اسمش نرجسه:20:نقل قول:
من نمیدونم چرا به یارو زنه به جای نرگس هی میگن نرجس
این حامد با فریده یه سر و سری دارن! دستشون توی کاسه ست!(البته احتمال می دما!)
در مورد بازیگر هم مهراوه از همشون طبیعی تر بازی می کنه .