Symposium
Plato
It's hard to say the best book but I can say it was the most impressive book that I've read ... the main theme of this book is a symposium(I dun think
party can be a good definition :13:)between Socrates,Agathon and some other famous Greek artists,philosophers and writers that they are describing love by their own words ...
all of the definitions were beautiful but as always in Plato's books,Socrates' definition is sth else ..
here is the two parts that quaked me
the most!
(آگاتون):ای سقراط بیا در کنار من بنشین ،شاید که من هم بر اثر مجاورت با تو از آن خلسه ی خوبی که در آن لحظات خلوت حاصل کرده و به ارمغان آورده ای بهره مند گردم، زیرا بدون شک اندیشه ی ناب و علمی جدید بدست آورده ای و آن چه را به دنبالش گشته ای به دست آورده ای،وگرنه به این زودی ممکن نبود که دست از تفکر برداری
سقراط:چه خوب بود اگر حکمت همانند آب می بود که چون از یک ظرف لبریز گردد بتواند به ظرف خالی دیگری ریخته شود تا هردو به اندازه ی یکدیگر از هم بهره مند شوند.در این صورت،من خود را به تاثیر مجالست با تو،از نیکبخت ترین خلایق می شمردم.زیرا تو با لبریزی علم و حکمت خودت،ظرف خالی مرا سرشار می ساختی.چه حکمت من چیزی پیچیده،مبهم،نامفهوم و به خیال نزدیک تر است تا حقیقت.ولی حکمت تو دارای تابشی فروزنده و پاینده است که با فضل و ادب از وجودت تراویده،و با اینکه هنوز جوانی،بر پیران سبقت گرفته یی.چه در همین دو روز پیش،همراه با نشاط جوانی ات-در جشن سی هزار نفر از یونانیان-بس جلوه فروخت.
.
.
and this part of Socrates' definition about love: .. Socrates describe his definition by a story that he has heard from Diotima-an illiterate old woman- and after that he asks too many question and she answer them excellently!
.
عشق از پدر و مادر خود به ارث می برد.میراث او از مادر این است که همیشه تهیدست بماند و از لطافت و زیبایی هم بی نصیب باشد.و این درست برخلاف آن چیزی است که بسیاری می پندارند.او نیز خشن است و رنگ پریده،نه کفش به پا دارد و نه برای آرمیدن مسکن و ماوایی.بر روی زمین عریان زیر آسمان می خوابد.گاه در کوی و برزن و یا در رواق خانه ها شب را به روز می آورد و همانند مادرش بی نوا و تهیدست است
اما از طرف دیگر همانند پدرش شکارگر زبردستی است که با کمال دلیری و نشاط در جست و جوی خوبی و زیبایی است،هر لحظه چاره تازه یی می اندیشد و هر روز از راه دیگری وارد میشود و لحظه یی از جستجوی دانش و معرفت باز نمی ایستد ،در عین حال جادوگری زبردست و حیکه گر است.
نه به خدایان شباهتی دارد و نه به آدمیان.بلکه عینا چون پدرش می ماند که اگر در یک روز تیرش به هدف بخورد شادی و شعفی بی پایان پیدا می کند و شکفته می شود و گاهی هم پژمرده می گردد و دوباره سرزنده می گردد هرچه به دست آورد زود از دست می دهد،به طوری که عشق همیشه نه تهیدست است و نه توانگر و در دانایی و توانایی نیز وضع به همین گونه است.یعنی بین این دو قرار دارد.
the books is not very heavy(about140pages) but too heavy in purpose of meaning that it is hard to go from one page to the next page so quickly!
despite the Socrates' definition,I liked Eryximachus' views about love that he believed love is creating harmony among everything,both good things and bad things .His main belief was that everything is good and the problem is
where we should use them!
The version of this book that I read is translated By Mohammad Ali Foroghi and The editor,Mehdi Vafaee, has put good information about some Greek expressions by comparing this translation with the English and Greek versions of the book
I do recommend you to read it!