من هر قسمتش رو که از دست میدم از اینجا نگاه میکردم.نقل قول:
ولی الان رفتم مثل اینکه قابل دسترسی نیست.
کیفیتش پایین هست اما با اینترنت 64 من بدون وقفه پخش میشه.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
من هر قسمتش رو که از دست میدم از اینجا نگاه میکردم.نقل قول:
ولی الان رفتم مثل اینکه قابل دسترسی نیست.
کیفیتش پایین هست اما با اینترنت 64 من بدون وقفه پخش میشه.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کسی نبود جواب بده؟نقل قول:
من چند قسمتش را ندیدم میگم اون رحمان(بابا بیژن) کجاست؟
اخرش را خراب کردند خیلی ضایع این مهندسه دستگیر شد...
کسی میتونه به طور مختصر برای من توضیح بده دوشنبه شب چی شد؟ چون من مسافرت بودم...
رحمان که مثلا تو بازداشتگاه هست.نقل قول:
آره این آخرش خیلی ضایع بود.
منوچهر آدرس آشپزخونه رو پیدا کرد و یکی رو فرستاد به بهانه سفارش دادن غذا وارد آشپزخونه بشه و یک موبایل اونجا گذاشت.نقل قول:
از اونور هم میخواستند اون پسر کوچیکه رحمان رو بدزدند و گروگان گیری کنند که به جاش امیر(مجید صالحی) رو دزدیدند.
بعد زنگ زدند به موبایله و قرار گذاشتند که جنسها رو بگیرند و امیر رو تحویل بدند ولی سرقرار نرفتند.وقتی بیزن و رحمان از سر قرار بر میگشتند دیدند منوچهر و دارو دسته اش تو آشپزخونه هستند و جنسها رو میخوان.اون یارو صاحب آشپزخونه هم به هوای اینکه از تو کیف جنسها رو دربیاره یک اسلحه کشید و گفت من سروان نمیدونم چی از آگاهی هستم و تیراژ پایانی
لطفا یه گزینه هیچ کدام هم اضافه کنید!!!
شنبه آخرین قسمتش هست:18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18: :18::18::18::18:.
من میگم دوشنبه را تعریف کن. این که گفتی مال چهرشنبه هستنقل قول:
چــــــــی مـــیـــــــگــــــــــــ ــــی :18:نقل قول:
همين اول بگوييم كه عنوان «مجموعههاي طنز» كه اين روزها عموما به شماري از مجموعههايي اطلاق ميشود كه وظيفه خنداندن مردم و ايجاد ساعتي مفرح را براي مردم دارند و در ادبيات مردم جاي گرفته، عنوان مناسبي براي اين دسته از كارها نيست.
كه اساسا «طنز» بيشتر براي مشخص كردن گونهاي از ادبيات نوشتاري در كنار عناوين ديگري مثل هجو و هزل به كار ميرود. در آثار نمايشي ما با كمدي روبهرو هستيم، اما شايد از آنجا كه به هر حال از نظر معرفتي اينها به هم نزديك هستند نام طنز بر پيشانيشان خورده است و كمتر كسي به آن اعتراض دارد.
گونه كمدي همواره يكي از سختترين گونههاي نمايشي است كه در آن خلق فضا، موقعيتها و طراحي ديالوگها تدبيري چندگانه ميطلبد. اما همانطور كه در قالب نوشتاري گونههايي از هزل و هجو و طنز داريم كه با ظرافتهايي از يكديگر جدا ميشوند، در گونه كمدي هم با انواع گوناگوني روبهرو هستيم.
اما فارغ از عناوين، ريشه مشترك همه اينها (چه در طنز نوشتاري يا كمدي نمايشي) اين است كه در اين بستر طنزآلود و كمديوار ما با نقد اجتماعي، نماياندن كاستيها، بزرگنمايي، گاه وارونهسازي و در نهايت خنداندن مخاطب روبهرو هستيم.
حالا اگر در عالم نوشتار همه اينها بشود عيبجويي توأم با خنداندن مخاطب، آن را هجو ميناميم و اگر انتقادات عمقي و اجتماعي باشد كه با بيش از حد بزرگ كردن آن خنده ميگيرد، پا به عرصه طنز گذاشتهايم. در كمدي نيز مثلا اگر محور اثر ما بشود قرار دادن شخصيتهاي اغراق شده در موقعيتهاي اغراق شده كه خنده ميآفرينند، كمدي فارس (كمدي موقعيت) را دنبال ميكنيم. اگر از ديالوگها خندهمان بگيرد و كمدي در سطح زبان اتفاق بيفتد با گونهاي ديگر ازكمدي روبهرو هستيم (كمدي كلمه). البته هجو عنواني است كه به كمدي هم راه يافته و ما با نوعي از كمدي هجو روبهرو هستيم كه در واقع تقليد خندهداري از يك اثر جدي است.
هجو، يا با برداشتي خندهدار از مضموني جدي يا انتخاب عناصري از يك اثر جدي و اغراق در آن عمل ميكند. در كمدي شخصيت هم ما بيشتر با تيپها سر و كار داريم و البته گونههاي ديگر كه از ذكر آنها ميگذريم. با اين مقدمه نگاهي داريم به يكي از مجموعههايي كه از اواخر خردادماه روي آنتن رفت و به مرور (خصوصا بعد از پايان يافتن مسابقات يورو 2008 ) با استقبال مخاطب روبهرو شد به نام «سه در چهار» كه عنوان مجموعه طنز را يدك ميكشد.
سه در چهار روايتگر زندگي دو خواهر و خانواده آنهاست براي فراهم كردن زندگي بهتر تصميم ميگيرند يك شركت خدماتي تاسيس كنند. باجناقها دست به كار ميشوند و آنها به كمك يكديگر شركت را در آپارتمان اجارهاي در برجي در بالاي شهر تهران به راه مياندازند و در راه اداره شركتشان كه البته غيرقانوني فعاليت ميكند، با مسائلي روبهرو ميشوند كه بستر مناسبي را براي يك كار كمدي مهيا ميكند.
اما هرچند همه چيز از چنين موقعيتي آغاز ميشود، در ادامه خانواده به همان خانه قديمي بازميگردند چرا كه باجناقها در يك موقعيت اشتباهي قرار گرفتهاند و بهعنوان فروشنده موادمخدر دستگير و راهي زندان شدهاند و همين، مجموعه را به دو بخش تقسيم كرده (تا اينجاي ماجرا).
اين مجموعه را كه مجيد صالحي كارگرداني ميكند(البته با مشاورههاي رضا عطاران) ميتوان با كمي اغماض در كنار معدود آثار خوبي كه اين سالها در اين زمينه توليد شده و يا از كارهاي رضا عطاران بوده و يا مهران مديري، گنجاند. در اين ليست آثار معدود قابل اعتنا، ما با آثاري روبهرو هستيم كه وظيفه درست طنازي را بر عهده دارند و در كنار خنداندن تماشاگر در بستر قصهاي حركت ميكنند كه در نهايت داراي ارزش نمايشي است؛ مانند قرار گرفتن در جاي اشتباهي كه در سريال مرد هزار چهره با آن روبهرو بوديم و نوعي نقد اجتماعي در پي داشت و يا همين سه در چهار.
«سه در چهار» با بهره گرفتن از انواع كمدي سعي ميكند راه خود را به گونه ديگري طي كند. در اين مجموعه هم ردپاي كمدي موقعيت را ميتوانيم بيابيم (قرار گرفتن در جاي اشتباهي مثل نقل مكان از پايين شهر به بالاي شهر و از خانه مستقل به آپارتمان يا قرار گرفتن افراد ساده در زندان بهعنوان فروشنده موادمخدر) هم كمدي كلام (كه بيشتر در شخصيتي كه رضا صادقي آن را بازسازي كرده ميبينيم) و هم كمدي هجو.
شايد همين كه گروه توليد سعي كرده از همه اين عرصهها براي ارتباط با مخاطب استفاده كند كليد موفقيتش باشد؛ در حاليكه يك بستر اصلي نيز براي خود مشخص كرده و آن نماياندن دشواريهاي زندگي توأم با فقر و تنگدستي است. اين مجموعه به خوبي توانسته تلخي را در پوششي شيرين به خورد مخاطب بدهد تا در نهايت هم آن تلخي در او انديشهاي ايجاد كند و هم آن شيريني تفريحي براي او باشد و راهي براي تحمل دريافت آن تلخي.
البته بنا به موقعيت روايت، شخصيتهاي اصلي بنا به كارشان كه انجام نظافت منازل است به خانههاي ديگري هم سر ميزنند كه داستانهاي خودشان را دارند و موقعيتها و احوالات خودشان را، تا به اين ترتيب در هر قسمت يا هر چند قسمت يكبار ما يك داستان فرعي هم داشته باشيم. اين هوشمندي در طراحي بستر اصلي نمايش است كه عليرضا مسعودي به خوبي از عهده آن برآمده هرچند در برخي قسمتها از اين موقعيت استفاده نميشود و ما درگير همان موقعيت اصلي و شوخيها و طنازيها ميمانيم.
هرچند اين را هم بايد در نظر داشته باشيم كه از جايي به بعد، لااقل تا اينجاي قصه، آن منطق نخست فراموش شد و كل داستان با چرخشي به سمت داستان گير افتادن خانوادهها در مخمصه زندان رفتن مردان خانواده و ورود داماد يكي از خواهرها و كش آمدن اين ماجرا از جذابيت خود كاست و در پيشبرد آن كمدي هم تحليل رفت. به عبارت ديگر، سه در چهاردر اين قسمتهاي اخير نتوانسته در مسير كمدي نمرهاي بهخود اختصاص دهد و بيشتر درگير درامي اجتماعي شده كه انتظار ميرود مجموعه به مسير اصلي خود بازگردد.
اما در موفقيت اين مجموعه نميتوان بازي روان بازيگرها ، درك فضاي كار و انتقال آن به مخاطب، توانايي بازي كردن روي خط كمدي بيآنكه به ورطه شوخي صرف بيفتد و همين طور كارگرداني منطقي و توانايي كارگردان در بازسازي زندگي رئاليستي خاص اين قصه را از ياد برد. اما شايد آفت اين مجموعه را كه نويسنده و كارگردان در قسمتهاي پيش رو بايد از آن پرهيز كنند نيز بايد يادآوري كنيم؛ اينكه نتواند تعادل ميان كمدي موقعيت و هجو و كمدي كلام را حفظ كند و مثلا بهدليل اينكه مخاطب با شخصيتي ارتباط بيشتري برقرار ميكند ما از باقي شخصيتها و موقعيتها و خصوصا محور اصلي دور شويم؛ چه در نهايت اين خندهها آنچه در ذهنها ميماند همان موقعيت اصلي و نوع بازسازي و به سرانجام رساندن آن است.
وقتي گروه توانسته دغدغههاي اصلي جامعه امروز را مثل فرزندسالاري و يا مشكلات اقتصادي چون هزينه تحصيل و... به بطن اصلي قصه خود بياورد حيف است صرفا اسير كمدي كلام شود يا در موقعيتي درجا بزند. در نهايت هدف كمدي، طنز و هجو همان طور كه در آغاز آمد نقدي اجتماعي و نماياندن كاستيهاست.
مد نظر قرار دادن اين مهم ميتواند اصل اساسي گروه قبل از خنداندن مخاطب باشد و همين است كه كار كمدينها را سخت و پيچيده ميكند؛ توجه به ظرافتها و راه رفتن روي لبه باريكي كه مرز تراژدي است.
من که خیلی ناراحت شدم شنیدم امروز آخرین قسمته.