تا نيارايد گيسوي كبودش را به
شقايق ها
صبح فرخنده
در آيينه نخواهد خنديد
Printable View
تا نيارايد گيسوي كبودش را به
شقايق ها
صبح فرخنده
در آيينه نخواهد خنديد
دلم گر قصه گويد ، اينك آن گوش
لبم گر بوسه خواهد ، اين لب نوش
اگر شب زنده دارم ، اين سر زلف
چو خوابم در ربايد ، اينك آغوش
شوخ چشمان از تو می گیرند تعلیم نگاه-----گردن آهو بلند از انتظار چشم توست (صائب)
تا بسازم گرد خود ديواره اي سر سخت و پا برجاي،
با خود آوردم ز راهي دور
سنگ هاي سخت و سنگين را برهنه پاي.
ساختم ديوار سنگين بلندي تا بپوشاند
از نگاهم هر چه مي آيد به چشمان پست
و ببندد راه را بر حملة غولان
كه خيالم رنگ هستي را به پيكرهايشان مي بست
تا ماه رسیده آهم امشب
آه ار نرسد بماهم امشب
بی ماه رخش نخته چشمم
ای ماه توئی گواهم امشب (رفیق اصفهانی)
------------------------------
(ب) بدین لطفا
بسترم
صدف خالي يك تنهايي ست
و تو چون مرواريد
گردن آويز كسان دگري
دیواریست از جنس عشق !!!
ویران میشود ... تو را که میبینم در خواب...
مادر ...
اشکهایم را پاک کن ای اشک
-------=====-------
با " ک " بیا حالا
كس مشكل اسرار اجل را نگشاد
كس يك قدم از دايره بيرون ننهاد
من مينگرم ز مبتدي تا استاد
عجز است بدست هر كه از مادر زاد
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم ---------- از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم (ببخشین یادم نیست از کیه)
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم----------شراب باتو حلال است و آب بی تو حرام
دوباره میم ;)