نوشته شده توسط Mehdi_Best
سلام به همه دوستان عزيزم
واقعا شرمنده ام كه نتونستم زودتر از اين، گزارش قرار ملاقات پنج شنبه رو بنويسم.
و اما گزارش ...
روز پنج شنبه 84/8/19 - ساعت 16 - پارك لاله تهران
در يك روز باراني و در هوايي نسبتا سرد چهارمين قرار بچه هاي پي سي ورلد برگزار شد.
متاسفانه به دليل شرايط آب و هوايي، بعضي از دوستان به اشتباه اين استنباط رو كرده بودند كه قرار ملاقات لغو شده است. اما باز هم 8 نفر از بچه هاي گل انجمن (كه با من 9 نفر مي شدند)، خودشون رو به محل قرار رسانده بودند.
در مورد ترتيب حضور بچه ها در قرار، فرند جان توضيح دادند و من ديگه تكرار مكررات نمي كنم.
با اينكه جمعمون اين بار خيلي كم و هوا هم سرد بود، اما خيلي صميمانه و گرم برگزار شد.
پاتال بعد از يك جلسه غيبت از ميادين، با تمرينات مداوم به تركيب اصلي!!!! بازگشته و حضوري پرفروغ داشت!!
علي آقاي گل (staywithme) پسر انرژيك و پر سر و صداي انجمن هم قرار رو روي سرش گذاشته بود. خيلي حرفها و حركات جالبي داشت. لازم به ذكره كه 15 سالش هم هست!
پاتال يك لباس پوشيده بود كه هر كي مي ديد، فكر مي كرد همين الان از قطب جنوب اومده! با يك كلاه خفن كه خيلي تريپ جوادي شده بود!
سورنا هم شب قبل از اراك خودش رو رسانده بود به تهران كه در جمع بچه ها حضور داشته باشه. دائم هم بليطش رو نشون مي داد كه يعني ببينيد من چقدر بامعرفتم كه اين همه راه رو اومدم!
خداييش هم وقتي اينطور حركات رو مي بينيم، بيشتر از قبل به صميميت و علاقه بين بچه هاي پي سي ورلد پي مي بريم كه در تمام سايت ها و فروم ها واقعا بي نظيره.
پاتال براي لحظاتي رفت پشت بوته ها و بعد كه اومد به همراه يك هلي كوپتره كوچك اومد كه با كشيدن يك اهرم، هلي كوپتر به پرواز در مي اومد.
اين هلي كوپتر بين بچه ها دست به دست مي شد و هر كدام به نوبت اون رو به پرواز در مي اوردند.
ديگه تقريبا تب هلي كوپتر فروكش كرده بود و من و چند تا از بچه ها داشتيم صحبت مي كرديم كه ناگهان پاتال كه ضامن هلي كوپتر رو كشيده بود، حواسش نبود و هلي كوپتر به سمت من با سرعت اومد. البته چون من در حال صحبت با بچه ها بودم و هلي كوپتر از كنار به سمت من اومد نتونستم عكس العملي نشون بدم و مستقيم خورد زير چشمم كه خدا رو شكر اتفاق خاصي نيفتاد.
البته در اينكه پاتال از روي عمد اين كار رو كرد يا اينكه كارش سهوا و بدون منظور بوده، هنوز مطمئن نيستيم و موضوع توسط پليس بين الملل در حال بررسي است.
بعد از گذشت مدت زماني كه ديگه تقريبا مطمئن شديم كه شخص ديگري نخواهد آمد، قرار گذاشتيم كه فوتبال بازي كنيم كه چون در اون قسمت از پارك امكان بازي نبود، به قسمتي از پارك كه زمين آسفالت دارد و معروف به كمربندي است، رفته و يك گل كوچك زديم.
ابتدا در 3 تيم سه نفره تقسيم شديم.
ولي متاسفانه از اين 3 تيم ، 2 تيم نتوانستند با هم بازي كنند. چون طبق قانون بازيهاي هاي دسته اي، تيمي كه مي برد باز هم بازي مي كند و چون ما (من و فرند و مصطفي عشقي) همش مي برديم در نتيجه يك پاي بازيها ما بوديم و اون 2 تا تيم فقط با ما بازي مي كردند و مي باختند!
انصافا مصطفي عشقي تكنيك خوبي داشت. فرند هم خوب درگير مي شد اما چندين بار پاس هاي طلايي كه من بهش داده بودم و در موقعيت گل خالي يا تك به تك با دروازه بان قرار مي گرفت رو خراب كرد.ولي خب به جاي ما هم مي دويد!
جاتون خالي يك بار هم به دليل اينكه كفش پام بود و زمين هم يه مقدار به دليل بارش باران در ساعت هاي قبل لغزنده بود، به شدت زمين خوردم.
خلاصه اينكه بعد از اينكه بازيمون تموم شد، يواش يواش به سمت در خروجي پارك رفته و بعد از چند دقيقه صحبت كردن و بگو و بخند، خداحافظي كرده و رفتيم.
بايد ببخشيد كه گزارش اين دفعه هم دير شد و هم كوتاه بود. آخه چون تعدادمون كم بود و مدت زمان قرار رو هم يه خرده كم كرديم، ديگه بيشتر نشد بنويسم.
انشاءالله دفعات بعد با حضور بيشتر بچه ها، گزارش بهتري مي نويسم براتون.
*****************************************
اين فرند عجب آدميه!!! تو گزارش قرار ملاقات هم به كاربر ساده و فعال و ... گير داده. خداوكيلي همه مي دونن تو آخر پستهاي بيهوده هستي، پس بهتره بيشتر از اين روي اين موضوع اصرار نورزي!