نگاهى به تاريخچهٔ متحرکسازى در ايران
روع نقاشى متحرک در ايران، بطور جدى با تشکيل گروهى شامل اسفنديار احمديه، جعفر تجارتچي، پرويز اصانلو، پطروس پاليان و اسدالله کفافى و تأسيس بخش انيميشن وزارت فرهنگ و هنر توسط اين گروه آغاز مىشود. چندى بعد نصرتالله کريمي، کارگردان تحصيلکرده در چکسلواکى به اين گروه پيوست و با همکارى چند تن ديگر توانستند، اولين فيلمهاى کارتونى ايران را تهيه کنند.
اسفنديار احمديه، نخستين فيلم انيميشن خود بنام ”ملانصرالدين“ را در سال ۱۳۳۶ تهيه کرد. در ۱۳۳۹، اولين فيلم رنگى نقاشى متحرک در ايران بنام ”موش و گربه“ به کارگردانى پرويز اصانلو ساخته شد، که کليه کارهاى طراحى و رنگآميزى آن توسط اسفنديار احمديه انجام گرفت.
از سال ۴۱ به بعد، اسفنديار احمديه، فيلمهاى ”خوشهٔ گندم“ و ”اردک جسور“ را در واحد انيميشن وزارت فرهنگ و هنر کارگردانى و طراحى کرد. با پيوستن کريمى به گروه در سال ۴۳، هفت فيلم انيميشن با تکنيکهاى نقاشى متحرک، عروسکى و مقوايى همزمان ساخته شد، که اسفنديار احمديه در بيشتر آنها طراحى و نقاشى يا گردانندگى عروسک را به عهده داشته است.
از فيلمهايى که کارگردانى و طراحى آنها به عهدهٔ وى بوده است مىتوان ”قمر مصنوعي“ (۱۳۳۸)، ”باران شادي“ (۱۳۷۳)، ”آموزش الفبا“ (۱۳۶۸)، ”ميان پردهٔ ساده“ (۱۳۷۳)، زاغى دزيرک (۱۳۷۴) را مىتوان نام برد.
در فيلمهاى ”موش و گربه“ (پرويز اصانلو)، ”زندگي“ (نصرتالله کريمي)، ”شکار ماه“ (نصرتالله کريمي)، ”ملک جمشيد“ (نصرتالله کريمي)، ”آدم شاخ در بيار“ (نصرتالله کريمي)، ”سگ طمعکار“ (پروين افشاري)، ”وقتى بابا کوچک بود“ (بهروز يغمائيان)، ”قصههاى آشنا“ (بهروز يغمائيان)، احمديه نقاشى و طراحى را به عهده داشته است.
نصرتالله کريمى در سال ۴۳ به ايران بازگشت و سرپرستى نقاشى متحرک را در ادارهٔ هنرهاى زيبا به عهده گرفت. او بعد از وقفهاى که در اين مسؤوليت بدليل روى آوردن به سينماى حرفهاي، داشت مجدداً در سال ۴۷ به اين مسؤوليت ادامه داد. اما مجدداً به سينما روى آورد و کارهاى بسيارى را ناتمام گذاشت.
”ملکجمشيد“ (۱۳۴۵)، ”باباکرم“ (۱۳۴۵)، ”زندگي“ (۱۳۴۵)، ”تعصب“ (۱۳۴۶)، ”سلسله مراتب“ (۱۳۴۶)، ”شکارماه“(۱۳۴۷)، ”آدم شاخ در بيار“ (۱۳۵۱)، ”پيدايش آتش“ (۱۳۴۸)، ”بيمهٔ عمر“ (۱۳۳۸) و جاى پاى آشنا، از ساختههاى اوست.
پرويز اصانلو تحصيلکردهٔ دانشگاه سيرآکيوز و اوکلاى آمريکا، تا سال ۴۱ چند فيلم ساخت و تخصص وى در عرصهٔ فيلمبردارى و کارگردانى بود. از سال ۴۱ به بعد در ساخت انيميشنهاى تبليغاتى و تجارتي، فعاليت خود را ادامه داد.
اولين کسى که جند فيلم بصورت تک فريم ساخت، جعفر تجارتچى بود. در سال ۴۱ ”موش با اراده“ و در ۴۳ ”مرغ ماهىخوار“ را با همکارى پروين تيمورى به اتمام رساند. پس از اين سالها فعاليتهاى انيميشن رو به خاموشى نهاد.
ساير فيلمهاى انيميشن وزارت فرهنگ و هنر که از سال ۱۳۳۶ به بعد ساخته شدهاند، عبارتند از: ”بهترين دوست شما“ (دلارا رسولي)، ”گل و بلبل“ (فريدون فرشباف)، ”ارزش هر چيز“ (دلارا رسولي)، ”چرخ“ (پرويز ميرافشاري)، ”لاکپشت و مرغابىها“ (جعفر تجارتچي)، ”پاداش“ (دلارا رسولي)، ”جاى پاى آشنا و ماهى طلايي“ (فرانک حسني)
در سال ۱۳۴۴ کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان، جشنواره بينالمللى فيلمهاى کودکان و نوجوانان را برگزار کرد. نورالدين زرين کلک (نفاش و گرافيست) از طرف مرکز سينمايى کانون، در سال ۴۸ به بلژيک اعزام شد تا با کسب تخصص لازم، بخش انيميشن کانون را فعالتر سازد. زرينکلک در سال ۵۱ به ايران بازگشت. در سال ۵۴ مرکز تجربيات نقاشى متحرک پايهگذارى شد.
در سال ۱۳۵۶، با مذاکراتى که بين کانون پرورش فکرى و دانشگاه تازهٔ تأسيس فارابى صورت گرفت، توافق شد که رشتهٔ نقاشى متحرک بعنوان يکى از رشتههاى اين مرکز قرار گيرد، اما با تعطيلى دانشگاهها اين دوره بپايان نرسيد.
در زمينهٔ اقتصادى چون درگيرىهاى مالى مطرح نبود. توليدات کانون رقابتى در حد برخوردهاى فستيوالى وجود داشت و گاه موجب مىشد فيلمها براى قشر خاصى که سينماروهاى حرفهاى و پيروان فيلمهاى هنرى بودند، ساخته شود.
نورالدين زرينکلک، فرشيد مثقالي، علىاکبر صادقى و نفيسه رياحى از اولين و مطرحترين چهرههاى اين حرفه در ايران بودند.
فيلمهايى چون ”وظيفهٔ اول“ (نورالدين زرينکلک)، ”زمين بازى با بوش“ (نورالدين زرينکلک)، ”سپر و ساز و پرنده“ (فرشيد مثقالي)، ”سياه و سفيد“ (سهراب شهيد ثالث)، ”گلباران“ (علىاکبر صادقي)، ”آنکه خيال بافت، آنکه عمل کرد“ (مرتضى مميز)، ”استقلال“ (پرويز نادري)، ”من آنم که ...“ (علىاکبر صادقي)، ”کرم خيلىخيلى خوب“ (فرشيد مثقال)، ”رخ“ (علىاکبر صادقي)، ”يک نقطهٔ سبز“ (مرتضى مميز)، ”سوءتفاهم“ (فرشيد مثقالي)، ”آقاى هيولا“ (فرشيد مثقالي)، ”دوباره نگاه کن“ (فرشيد مثقالي)، ”مراد بنفش“ (نفيسه رياحي)، ”دنياى ديوانه ديوانه ديوانه“ (نورالدين زرينکلک)، ”تداعي“ (نورالدين زرينکلک)، ”مرد و ابر“ (پرويز نادري)، ”ملک خورشيد“ (علىاکبر صادق)، ”آزادى امريکايي“ (پرويز کلانتري)، ”بازگشت“ (کار گروهي)، ”اميرحمزهٔ دلدار و گور ديگر“ (نورالدين زرينکلک)، ”ابرقدرتها“ (نورالدين زرينکلک)، ”بازار“ (عبدالله علىمراد)، ”لىلى حوضک“ (وجيهالله فرد مقدم)، ”کوه جواهر“ (عبدالله علىمراد)، ”پرواز“ (فرخنده ترابي)، ”کوزهگر“ (صفرعلى اصغرزاده)، ”اصحاب فيل“ (على اصغرزاده) و ”يکى کم است“ (عبدالله علىمراد) به موفقيتهايى در جشنوارههاى بينالمللى دست يافتند.
فيلمسازان انيميشن در ايران از آغاز تا امروز1
اسفندیار احمدیه
پرویز اصانلو
نورالدین زرینکلک
علیاکبر صادقی
مرتضی ممیز
پرویز نادری
عبدالله علیمراد
احمد عربانی
محمدرضا عابدی
محمد مقدم
نصرتالله کریمی
جعفر تجارتچی
فرشید مثقالی
نفیسه ریاحی
آراپیک باغداساریان
وجیهالله فرد مقدم
نازنین سبحان سربندی
صفرعلی اصغرزاده
فرخنده ترابی
اسفنديار احمديه
اسفنديار احمديه کار هنرى خود را در سال ۱۳۳۳ در وزارت فرهنگ و هنر در قسمت سفالسازى و نقاشى روى سراميک آغاز کرد. سپس تجاربى در عکاسى بدست آورد و بعد در بخش گرافيک مؤسسه وارد شد. وى با مطالعات خود و علاقهاى که داشت، نخستين نقاشى کارتون را به نام ملانصرالدين ساخت.
در سال ۱۳۳۸ در بخش انيميشن ادارهٔ فرهنگ و هنر شروع بکار کرد؛ و بعد چندين فيلم انيميشن را کارگردانى و يا طراحى و نقاشى کرد.
نصرتالله کريمى
نصرتالله کريمى متولد ۱۳۰۳، کار هنرى خود را در سال ۱۳۱۹ در تئاتر تهران بعنوان بازيگر و طراح گريم شروع کرد. سپس براى تحصيل تئاتر عروسکى به اروپا رفت و بعد به سينماى انيميشن روى آورد و در اين زمينه در مدرسهٔ سينمايى فاموى چکسلواکى تحصيل نمود و در سال ۱۳۴۳ به ايران بازگشت و در ادارهٔ هنرهاى زيبا به سرپرستى کارگاه نقاشى متحرک گماشته شد و کار خود را بطور جدى آغاز کرد. اما بعد به جمع کارگردانان سينماى حرفهاى پيوست و فيلمسازى انيميشن را رها کرد.
پرويز اصانلو
وى در سال ۱۳۰۸ در تهران متولد شد. و پس از آشنايى با سينما در سنين نوجواني، يک سينماى کوچک در زيرزمين منزل خود تأسيس کرد و به نمايش فيلم پرداخت. سپس اولين فيلم انيميشن دستساز خود را ساخت و به نمايش گذاشت. تکنيک وى قلم و مرکب روى فيلم بود که همزمان با تجربهٔ اين تکنيک در دنيا بود، که اکنون بسيار تکامل يافته است. وى در رشتهٔ فيلمبردارى و فيلمنامهنويسى در دانشگاه سيرآکيوز و رشتهٔ انيميشن در دانشگاه اوکلاى آمريکا و همکارى با استوديوى والتديزنى به ايران بازگشت. وى سهم عمدهاى در شکلگيرى هستهٔ اوليهٔ انيميشن ايران داشت. او بيشتر در عرصهٔ کارگردانى و فيلمبردارى فعاليت داشت.
جعفر تجارتچى
تجارتچى کاريکاتوريست و از پيشکسوتان انيميشن در ايراناست. وى فيلمسازى را با يک دوربين قديمى شروع کرد. وى در سال ۱۳۳۸ به دعوت وزارت فرهنگ و هنر به همراه پرويز اصانلو و اسفنديار احمديه به تهيه و توليد فيلمهاى انيميشن پرداخت. وى در حال حاضر کاريکاتورهاى سادهاى براى مجلات فارسى کاليفرنيا مىکشد و در آمريکا زندگى مىکند.
نورالدين زرينکلک
متولد ۱۳۱۶، فارغالتحصيل رشتهٔ انيميشن آکادمى هنرهاى زيباى گان بلژيک و دورهٔ فيلم عروسکى در استوديوى ”ژيرى ترانکا“ (يراگ چکسلواکي)، کار هنرى خود را از دههٔ سى با مصورسازى و کاريکاتور شروع کرد. و سپس به تأليف و تصويرسازى کتابهاى متعدد پرداخت. در سال ۴۸ از طرف کانون به بلژيک اعزام شد تا در زمينهٔ انيميشن تحصيل کند. وى بنيانگذار و استاد رشتهٔ نقاشى متحرک در مرکز تجربيات کانون پرورش فکري، بنيانگذار و استاد دورهٔ کارشناسى ارشد انيميشن در دانشگاه فارابى است. وى در آسيفاى بينالمللى و ايران عضو هيئت مديره است و تأليفات و تصويرسازىهايى در کتابهاى کودکان و نوجوانان دارد. فيلمهاى ”دنياى ديوانه ديوانه ديوانه“، ”تداعي“ ، ”اميرحمزه“، ”وظيفه اول و ابرقدرتها“ بيش از ۱۴ جايزه و ديپلم افتخار را نصيب وى کرده است.
فرشيد مثقالى
متولد ۱۳۲۲ و فارغالتحصيل دانشکدۀ هنرهاى زيباى دانشگاه تهران در رشتهٔ نقاشى است. وى از نخستين افرادى است که انيميشن را در کانون پرورش فکرى با تجربهٔ شخصى آغاز کرد. برخى آثار وى موفقيتهايى در جشنوارههاى داخلى و خارجى کسب کرده است.
علىاکبر صادقى
متولد ۱۳۱۶، فارغالتحصيل دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران است. وى در زمينهٔ تصويرگري، برگزارى نمايشگاههاى نقاشى و فيلمسازى انيميشن فعاليت مىکند. وى اولين فيلم خود را در سال ۱۳۴۸ ساخت. فيلمهاى وى جوايز متعددى را نصيب خود کرده است. صادقى از فيلمسازان مطرح انيميشن ايران در عرصهٔ بينالمللى بوده است.
فيلمسازان انيميشن در ايران از آغاز تا امروز (۲)
نفيسه رياحى
فارغالتحصيل رشتهٔ هنرهاى تزئينى از ايستبورن انگليس و رشته نقاشى و مجسمهسازى از هنرهاى زيباى ژنو است. وى فيلمهايى را کارگردانى کرده و با برنامه کودک تلويزيون ملى ايران همکارى داشته است. همچنين کتابهايى را تصويرسازى کرده و در استوديوى بل ويزيون بروکسل انيماتور بوده است.
مرتضى مميز
متولد ۱۳۱۵ و فارغالتحصيل دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران است. وى طراح گرافيک نشريات، پوسترها و کتابهاى متعددى بوده است. همچنين در طراحى صحنه فعاليت داشته و آثار گرافيکى در کشورهاى مختلف به چاپ رسيده است. مميز شش کتاب و نه مقاله در زمينه گرافيک منتشر کرده است.
مرتضى مميز از بنيانگذاران رشته گرافيک در دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران و عضو انجمن بينالمللى طراحان گرافيک (agi) مىباشد. وى اولين کار انيميشن خود را در سال ۱۳۵۰ و به سفارش کانون پرورش فکرى ساخت.
آراپيک باغداساريان
زندهياد باغداساريان، فارغالتحصيل رشته نقاشى دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران، تصويرگر کتابهاى درسى و نشريات و جزو نخستين کسانى است که انيميشن را در کانون پرورش فکرى شروع کرد.
پرويز نادرى
وى فارغالتحصيل هنرستان نقاشى و از همکاران کانون پرورش فکرى بود و فيلمهايى را کارگردانى کرد. اما اين راه را ادامه نداد.
وجيهالله فرد مقدم
وى از ۱۳۵۱ به شکل تجربى و بخصوص در راستاى فيلمهاى تبليغاتى و بازرگانى فعاليت داشته است. مقدم دورهٔ نقاشى متحرک را در مرکز تجربيات انيميشن گذراند و در سال ۵۴، دورهٔ انيميشن عروسکى را در چکسلواکى طى کرد. وى انيماتور و فيلمبردار و کارگردان فيلمهاى متعددى از توليدات کانون است.
عبدالله علىمراد
علىمراد متولد ۱۳۳۶ است. پس از طى دورهٔ آموزش در مرکز تجربيات نقاشى متحرک و نيز پس از طى دورهٔ کارآموزى در استوديوهاى فيلم عروسکى چکسلواکي، به استخدام مرکز سينمايى کانون درآمد و فعاليت خود را ادامه داد. وى در چندين فيلم از توليدات اين مرکز، فيلمبردار، انيماتور و کارگردان بوده است. مجموعهٔ فيلم قصههاى بازار، اولين فيلم سينمايى و انيميشن در ايران شناخته شده است.
نازنين سبحان سربندى
وى متولد ۱۳۲۸ و فارغالتحصيل دانشکدهٔ هنرهاى زيباى دانشگاه تهران است. وى از سال ۱۳۵۲ کار انيميشن را در کانون آغاز کرد.
احمد عربانى
عربانى فعاليت خود را با کاريکاتور براى نشريات آغاز کرد؛ و در سال ۵۳ با کانون به عنوان انيماتور همکارى داشته است.
صفرعلى اصغرزاده
وى به عنوان انيماتور پس از سال ۱۳۵۹ با کانون همکارى داشته است.
محمدرضا عابدى
فعاليت خود را از اصفهان آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تاکنون با کانون همکارى داشته است؛ و جوايزى را در جشنوارهها بخود اختصاص داده است.
فرخنده ترابى
از سال ۱۳۶۷ پس از آموزش فيلمسازى انيميشن در کانون پرورش فکري، به عنوان اينماتور، فيلمبردار و دستيار کارگردان همکارى خود را ادامه داد.
محمد مقدم
محمد مقدم از سال ۱۳۴۶ با نوشتن فيلمنامه با مرکز سينمايى کانون همکارى کرد و بعد فيلمهايى را کارگردانى نمود.
از ديگر کسانى که در کانون در بخش انيميشن فعاليت داشتهاند مىتوان احمد سبقي، سودابه آگاه، خاچيک آکوپيان و رسول نصرآزادانى را نيز نام برد.
در سيما، انيميشن با فعاليت هرمز حقيقي، حميد نويم، آندرانيک آغازاريان، مسعود ممتازي، افخم ماکويي، مسعود دشتبان، مسعود جعفرىجوزاني، همراه است، که هر يک سهمى را در واحد انيميشن سيما برعهده داشتهاند. همچنين مىتوان از کارگردانهايى چون مهوش تهراني، کيوان ممتازي، محمد فرشيدمهر، مهين جواهريان، شهريار بحراني، گلناز افضل، سيامک اعتماديه، مينا تقوي، هلن متقيان، حسن تهراني، شهريار سرمست، محمدرضا سپيداري، پروين صفري، غلام حيدراکابري، منوچهر احدي، رحيم حکمت شعار، منوچهر خوشخرام، سيامک والىپور، بهمن عبدي، نازنين رابط، منوچهر منصوردهقان، علىاصغر آزادي، محمدرضا عابدي، حسين ذوقي، محمد کيايي، زهرا مژدهبخش، حسين خورذوقي، حسن خراساني، مهناز بکايي، بهروز يغمائيان، نسرين قلىبيگيان، راضيه فلاح، فاطمه کريمي، ميرصادقي، افسانه سليمانى مختاري، رؤيا فولادي، ابوالفضل الحاکي، مريم جبيني، رؤيا خاشعي، آذر پژوهنده، سعيد ذاکري، مصطفى ندرلو، مهرزاد صديقي، ايمان شکري، سوسن صبوريان، شهين قبادزاده، جهانگير قربانخاني، ميترا عبدي، عذرا پورمند، سياوش زرينآبادي، غلامرضا گرشاسبي، ساسان پسيان، عليرضا زماني، مهدى خرميان، سعيد آذرنژاد، پروين تجويد، حسين مرادىزاده، رسول بابارضا، نام برد که در انيميشن سيما فيلم ساختهاند.
قمر تاج ماکوئي، مهدى خرميان، ميترا عبدي، يارزرلو، حسين روشنبخش، اردعطاپور، ناهيد صمدى امين، حميد بهرامفرد، عباس علامه، فريدون شيردل، احمد رضائى سرسنگي، مژگان مدني، جعفر رابطي، حسن رابطي، خداکرمي، کاوندي، محمود زندهنام، محمد سلطانپور، دانش، ابوالحسني، آرياني، رضا حبيبي، نيره پروندي، صمد غلامزاده، على ايزدپرست، کاوه بهرامىمقدم، حسن خراساني، اسماقعرب، سعيد رزم آهنگ، شمسالدين آروند، داور نجفي، زهره بياد، حجتالله اميدي، عليرضا نعمتپور، اميرشهاب رضويان، محمد کوچکزاده، پريسا فقيه، هاله کاظمي، مهران سپهران، اسد بيناخواهي، مريم فهيمي، ناصر گلمحمدي، مهدى آذرتاش، برادران خوشخرام، ابوالفضل رازاني، فريدون - منوچهر و مهرداد احدي، مرحوم رضا شبيري، فهيمه سرخابي، رضا درياب، سعيد اميني، محمدرضا فخرايىزاده، اميرعلى باروتيان، اميرمحمد دهستاني، روزت قادرى و ... . در مؤسسات ديگر و نيز در بخش خصوصى به توليد فيلم انيميشن پرداختهاند.
عوامل و عناصر توليد يک فيلم متحرک
- فيلمنامهٔ مصور (Story board):
مجموعهاى از تصاوير کوچک کنارهم، تابلو با برگههايى که بخشهاى اصلى داستان را هماره با شرحى کوتاه در کنار آنها نمايش مىدهند.
- موضوع يا داستان
- تهيهکننده:
وى با انتخاب داستان و برآورد هزينه تصميم به ساخت فيلم مىگيرد. و بايد تأمين بودجه، برنامهريزي، کنترل زمان و تأمين مواد مصرفى را انجام دهد.
- کارگردان:
مسؤوليت وسيعى از جمله شخصيتپردازى پرسوناژها، نظارت بر زمانبندي، ريتم، سرعت و حرکت، انتخاب تکنيک در قسمتهاى مختلف فيلم، کنترل و راهنمايى انيماتورها را برعهده دارد.
- طراح شخصيت:
پس از آماده شدن استورى بورى و صداهاى لازم، طراح، شخصيتهاى فيلم را با نظر کارگردان طراحى مىکند.
- صدا:
براساس استورى بورد آماده مىشود، که شامل ديالوگ، نريشن، افکت، و موسيقى است.
- صحنهپرداز:
پس از تعيين شخصيتها، صحنهپرداز به تنظيم و تعيين مسير حرکت، جهت ورود و خروج شخصيتها و تعيين جاى لوازم و اشياء صحنه مىپردازد. همينطور تعيين حرکت دوربين و پسزمينه از ديگر وظايف اوست.
- طراح کليد:
وظيفهٔ طراح کليد، تعيين نقطه شروع، نقطه اوج و نقطهٔ پايان حرکات هر پلان است.
- تميزکار:
خطوط اضافى يا بريده در طراحىها که معمولاً بعد از پايان طراحى باقى مىماند، بوسيلهٔ تميزکار، آنها طبق جزئيات شخصيتها، اجرا مىشود.
- پسزمينهساز:
همزمان با مراحل ديگر، پسزمينهساز فضاهايى را خلق مىکند که با موضوع و شخصيتهاى فيلم کاملاً هماهنگى داشته باشد.
- کنترلکننده:
پس از انجام مراحل کار تا قبل از فيلمبرداري، يک نفر بايد کارها را از نظر ترتيب طراحىها و تعداد طلقها نسبت به جدول راهنماى دوربين کنترل کند.
- فيلمبردار:
با توجه به جدول راهنماى فيلمبردارى و کنترل شرايط نورى و ساير جزئيات فنى و محاسبات لازم، پلانها فيلمبردارى مىشود.
- تدوين:
تدوين در دو مرحله صورت مىگيرد. يکبار در مرحلهٔ استورى بورد و در مرحلهٔ دوم تدوين نهايى صورت مىگيرد و نقصهايى مانند فريم اضافه، مکث اضافه و ... رفع مىشود و پلانها پشت سرهم قرار مىگيرند.
- صداگذاري:
بعد از تدوين صداگذارى صورت مىگيرد و صداهاى از قبل تهيه شده روى فيلم گذاشته مىشود و در حاشيهٔ فيلم ثبت مىگردد.
مراکز و مؤسسات توليدکننده انيميشن در ايران1
توليد انيميشن در ايران در مؤسسات و سازمانهاى مختلفى توليد مىشود، که مهمترين آنها کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان، سيما، و ساير مراکز وابسته به دولت است. همچنين شرکتها و مؤسسات خصوصى نيز توليدکننده اين فيلمها مىباشند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
شبکههای تلویزیونی
سایر مراکز تولیدکنندهٔ انیمیشن (وابسته به دولت)
تولیدات انیمیشن (بخش خصوصی)
کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان
کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان، با همت بنيانگذاران خود شکل گرفت و در سال ۱۳۴۴ دست به برگزارى جشنوارهٔ بينالمللى فيلمهاى کودکان و نوجوانان زد.
حرکت فعال در زمينهٔ تصويرگرى کتاب کودک در ادامه منجر به پيدايش زمينه مستعد براى نقاشى متحرک و سينماى کانون گرديد. با تلاش چند گرافيست فيلمهاى اوليه انيميشن توليد شدند و در سال ۱۳۴۹ به پنجمين جشنوارهٔ بينالمللى کودکان و نوجوانان راه يافتند. مرکز سينمايى کانون در سال ۱۳۴۸، نورالدين زرينکلک را به بلژيک اعزام کرد تا پس از کسب تخصص لازم، بخش انيميشن کانون را فعالتر سازد. نخستين فيلمهاى انيميشن توسط زندهياد آراپيک باغداساريان و فرشيد مثقالى ساخته شدند.
کارنامهٔ کانون پرورش فکرى در زمينهٔ توليدات فيلم انيميشن در مقايسه با سازمانهاى مشابه، عليرغم محدوديت امکانات، بسيار قابل توجه بود.
در سال ۱۳۵۴ مرکز بنام ”مرکز تجربيات نقاشى متحرک“ پايهگذارى شد.
کانون پرورش فکرى بيشترين تأثير را در پيشبرد، رشد و شکوفايى انيميشن در ايران داشته و هنرمندانى چون نورالدين زرينکلک، فرشيد مثقالي، علىاکبر صادقى و نفيسه رياحى از اولين دستاندرکاران اين حرفه در ايران بشمار مىروند. همچنين بايد از مرتضى مميز، شادروان آراپيک باغداساريان، پرويز نادري، وجيهالله فرد مقدم، عبدالله عليمراد، نازنين سبحان سربندي، احمد عرباني، محمدرضا عابدي، صفرعلى اصغرزاده، فرخنده ترابى و محمد مقدم نام برده شود. برخى توليدات کانون پرورش فکرى در زمينهٔ فيلم انيميشن از آغاز عبارتند از:
”آقاى هيولا“ (فرشيد مثقالي، ۱۳۴۹)، ”سوءتفاهم“ (فرشيد مثقالي، ۱۳۴۹)، ”گرفتار“ (آراپيک باغداساريان، ۱۳۴۹)، ”وزنهبردار“ (آراپيک باغداساريان، ۱۳۴۹)، ”آنکه خيال بافت. آنکه عمل کرد“ (مرتضى مميز، ۱۳۵۰)، ”زمين بازى با بوش“ (نورالدين زرينکلک، ۱۳۵۰)، ”هفت شهر“ (علىاکبر صادقي، ۱۳۵۰)، ”سياه و سفيد“ (سهراب شهيد ثالث، ۱۳۵۱)، ”شهر خاکستري“ (فرشيد مثقالي، ۱۳۵۱)، ”گلباران“ (علىاکبر صادقي، ۱۳۵۱)، ”من چقدر مىدانم“ (نفيسه رياحي، ۱۳۵۱)، ”استقلال“ (پرويز نادري، ۱۳۵۲)، ”رنگينکمان“ (نفيسه رياحي، ۱۳۵۲)، ”سياه پرنده“ (مرتضى مميز، ۱۳۵۲)، ”دوباره نگاه کن“ (فرشيد مثقالي، ۱۳۵۳)، ”رخ“ (علىاکبر صادقي، ۱۳۵۳)، ”تداعي“ (نورالدين زرينکلک، ۱۳۵۳)، ”دنياى ديوانه“ (نورالدين زرينکلک، ۱۳۵۴)، ”ملک خورشيد“ (علىاکبر صادقي، ۱۳۵۴)، ”منم مىتونم“ (عباس کيارستمي، ۱۳۵۴)، ”مزاحمها“ (وجيهالله فرد مقدم، ۱۳۵۷)، ”اميرحمزهٔ دلدار و گور ديگر“ (نورالدين زرينکلک، ۱۳۵۶)، ”از جهات مختلف“ (فرشيد مثقالي، ۱۳۵۷)، ”تقليد“ (وجيهالله فرد مقدم، ۱۳۵۸)، ”دنداندرد“ (عباس کيارستمي، ۱۳۵۹)، ”يک قطره خون، يک قطره نفت“ (فرشيد مثقالي، ۱۳۵۶)، ”تبر“ (احمد عرباني، ۱۳۶۰)، ”ردپا“ (نازنين سبحان سربندي)، ”چشم تنگ دنيادار“ (نورالدين زرينکلک، ۱۳۶۱)، ”درسى براى گنجشک“ (محمدرضا عابدي، ۱۳۶۳)، ”چرا و چطور“ (فرشيد مثقالي، ۱۳۶۴)، ”بازگشت“ (کار گروهي، ۱۳۶۵)، ”از تهران تا تهران“ (نفيسه رياحي، سودابه آگاه، ۱۳۶۶)، ”ابرقدرتها“ (نورالدين زرينکلک، ۱۳۶۷)، ”بچهها در موزه“ (عبدالله عليمراد، ۱۳۶۷)، ”گل و ابر“ (هلن متقيان، ۱۳۶۷)، ”اتحاد“ (نازنين سبجان دربندي، ۱۳۶۸)، ”گنج“ (احمد عرباني، ۱۳۶۸)، ”همنشين“ (صفرعلى اصغرزاده، ۱۳۶۹)، ”کليد نقش“ (عبدالله علىمراد، ۱۳۶۹)، ”بازار“ (عبدالله علىمراد، ۱۳۷۰)، ”لىلى حوضک“ (وجيهالله فردمقدم، ۱۳۷۱)، ”درخت بخشنده“ (محمد مقدم، ۱۳۷۲)، ”قطعه گمشده“ (محمدرضا عابدي، ۱۳۷۲)، ”پرواز“ (فرخنده ترابي، ۱۳۷۲)، ”کوه جواهر“ (عبدالله علىمراد، ۱۳۷۳)، ”فاختهٔ تنها“ (پروين تجويد، ۱۳۷۴)، ”مريم“ (محمد مقدم، ۱۳۷۵)، ”انعکاس“ (احمد عرباني، ۱۳۷۵)، ”يکى کم است“ (عبدالله علىمراد، ۱۳۷۶)، ”اصحاب فيل“ (على اصغرزاده، ۱۳۷۶)، ”شنگول و منگول“ (فرخنده ترابي، ۱۳۷۷)، ”قصه سيب“ (مظفر شيدايي، ۱۳۷۷)، ”سکوت“ (احمد عرباني) و ... .
مراکز و مؤسسات توليدکننده انيميشن در ايران(۲)
شبکههاى تلويزيونى
از توليدکنندگان و سفارشدهندگان مهم انيميشن ”سيما“ است که سهم زيادى در کميت ساختن اين نوع فيلمها دارد.
انيميشن در سيما در زمينههاى مختلفى چون تهيه و ساخت فيلم براى کودکان، تهيه فيلمهاى آموزشي، علمي، سرودها، تيتراژسازى و ... توليد مىشود.
در حدود سالهاى ۵۳-۱۳۵۲، در سيما بخش کوچکى براى توليد فيلم انيميشن ايجاد شد. هرمز حقيقى در سال ۵۷ وارد شبکه اول صدا و سيما شده وى تحصيلکردهٔ دانشکدهٔ هنرهاى زيباى دانشگاه تهران و رشته عکاسى و سينماتوگرافى و نقاشى متحرک در شيکاگو است. و در حال حاضر در حدود ۸۰ فيلم کوتاه نقاشى متحرک دارد و در شبکه دوم نيز مشغول به کار است. از چهرههاى ديگر تأثيرگذار در سيما در بخش انيميشن، حميد نويم، تحصيلکردهٔ آلمان است که از سال ۶۰ وارد سيما شد و در ارتقاى کيفى و گرايش به سمت انيميشن آکادميک نقش مؤثرى داشت، وى پس از چند سال به سوئد، که در آنجا تجربيات مفيدى اندوخته بود بازگشت.
آندرانيک آغازيان، مسعود ممتازي، افخم ماکويي، مسعود شبستان، مسعود جعفرى جوزانى از ديگر افرادى هستند که در بخش انيميشن سيما تحولات را ايجاد کرده و تأثيرات مثبتى بر جاى گذاشتند.
برخى از توليدات فيلم انيميشن شبکهٔ اول سيما عبارتند از:
”شستشو“ (اسفنديار اخمديه، ۱۳۵۳)، ”لکلک و روباه“ (کيوان ممتازي، ۱۳۵۵)، ”۱۷ شهريور“ (شهريار بحراني، ۱۳۵۷)، ”چهارفصل“ (مهوش تهراني، ۱۳۵۸)، ”تفرقه“ (محمد فرشيدمهر، ۱۳۵۹)، ”مهمانهاى ناخوانده“ (محمد فرشيدمهر، ۱۳۵۹)، ”يادداشتهاى سال“ (آندرانيک آغازيان، ۱۳۵۹)، ”پرندگان ابابيل“ (مهين جواهريان - بهروز يغمائيان، ۱۳۶۰)، ”پرنده و بچه“ (هلن متقيان، ۱۳۶۰)، ”ماهى سياه کوچولو“ (افخم ماکويي، ۱۳۶۰)، ”آهو و شکارچي“ (رضا سپهداري)، ”هرش شيطان“ (شرفالدين طباطبايي، ۱۳۶۱)، شهر برجها (حسن تهراني، ۱۳۶۱)، ”قرضالحسنه“ (مسعود دشتبان، طاهره کشکولي، ۱۳۶۱)، ”در سکوت شب“ (حميد نويم، ۱۳۶۲)، ”فروردين“ (رحيم حکمت شعار، ۱۳۶۲)، ”سپاه فيل“ (غلامحيدر اکابري، ۱۳۶۲)، ”سرودهاى جنگ“ (محمدرضا سپيداري، ۱۳۶۲)، ”طلوع بهار“ (منوچهر احمدي، ۱۳۶۲)، ”سيماى اقتصاد ما“ (منوچهر خوشخرام، ۱۳۶۳)، ”کاروان آفتاب“ (ابوالفضل جليلي، ۱۳۶۳)، ”من نبودم دستم بود“ (سيامک والىپور، ۱۳۶۳)، ”ابر و باد و ماه و خورشيد“ (آندرانيک آغازيان، ۱۳۶۴)، ”باد“ (مسعود ممتازي، ۱۳۶۴)، ”مادربزرگ مهربان“ (محمدرضا عابدي، ۱۳۶۴)، ”على کوچولو“ (حسن تهراني، شهلا اعتدالي، جواد ميرميران، اميرحسين اثباتي، ميرحسين قهرايي، ۱۳۶۴)، ”خطهاى ساده“ (احمد عرباني، ۱۳۶۵)، ”طوطى و بازرگان“ (منوچهر احمدي، ۱۳۶۵)، ”قصه برکه و ماهي“ (محمدرضا عابدي، ۱۳۶۵)، ”نقاشىهاى مداد آبي“ (محمد فرشيدمهر، ۱۳۶۵)، ”سه تا بچه“ (منوچهر احمدي، ۱۳۶۶)، ”قلقلي“ (محمدرضا عابدي، ۱۳۶۶)، ”خراجگزاران“ (پيروز حکيمزادهٔ اصل، ۱۳۶۶)، ”رضا کوچولو“ (مينا تقوي، ۱۳۶۶)، ”گنجشک و کلاغ“ (محمدرضا عابدي، ۱۳۶۶)، ”هفت روز هفته“ (افخم ماکويي، ۱۳۶۱)، ”بچه قورباغه“ (محمد فرشيدمهر، ۱۳۶۷)، ”مرغ عشق“ (کار گروهي، ۱۳۶۷)، ”فوت و فن کوزهگري“ (حسن خراساني، ۱۳۶۷)، ”ادبيات عاميانه“ (بهروز يغمائيان، ۱۳۶۷)، ”فولاد مبارکه“ (مهناز بکايي، ۱۳۶۷)، ”آموزش الفبا“ (اسفنديار احمديه، ۱۳۶۹)، ”حضرت زينب“ (راضيه فلاح، ۱۳۶۹)، ”روى خط زر“ (ميرصادقي، ۱۳۶۹)، ”وزن فيل“ (فاطمه کريمي، ۱۳۶۹)، ”ريختهگرى ساده“ (هما شکيبي، ۱۳۷۰)، ”سروش نوجوان“ (راضيه فلاح، ۱۳۷۰)، ”گرگ و گله“ (هما شکيبي، ۱۳۷۱)، ”هزار کفش تازه“ (نسرين قلىبيگيان، ۱۳۷۱)، ”نقاشخانه“ (ناهيد پيمايش، ۱۳۷۱)، ”شناخت حرکات ورزشي“ (اسفنديار احمديه، ۱۳۷۱)، ”پولک نقرهاي“ (افخم ماکويي، ۱۳۷۱)، ”اتل، متل، بهاره“ (مريم جبني، ۱۳۷۲)، ”قالىباف“ (افخم ماکويي، ۱۳۷۲)، ”صداى فاصلهها“ (نسرين قلىبيگيان، ۱۳۷۳)، ”روزنامهفروش“ (هما شکيبي، ۱۳۷۳)، ”شاپرکها“ (رؤيا خاشعي، ۱۳۷۳)، ”راننده“ (هلن متقيان، ۱۳۷۳)، ”لالايي“ (هما شکيبي، ۱۳۷۴)، ”سرود نماز“ (افخم ماکويي، ۱۳۷۴).
از توليدات انيميشن شبکهٔ دوم سيما نيز مىتوان اين فيلمها را نام برد:
”بهداشت سيگار“ (آذر پژوهنده، ۱۳۶۹)، ”سوادآموزي“ (مصطفى ندرلو، ۱۳۶۹)، ”زهرا و زهره“ (ايمان شکري، ۱۳۶۹)، ”نفت“ (گروهي، ۱۳۷۰)، ”کنترل جمعيت“ (هرمز حقيقي، ۱۳۷۳)، ”حالا حرکت کن“ (هاله ذباتيان، مريم جبيني، ۱۳۷۴).
مراکز و مؤسسات توليدکننده انيميشن در ايران(۳)
ساير مراکز توليدکنندهٔ انيميشن (وابسته به دولت)
اين مراکز شامل شرکت فرهنگى هنرى صبا، انجمن سينماى جوان ايران، حوزهٔ هنرى سازمان تبليغات اسلامى و ... مىباشد.
شرکت فرهنگى هنرى صبا در تأمين بخشى از نيازهاى کشور در زمينهٔ توليد فيلمهاى متحرک و اشاعهٔ فرهنگ اسلامى در قالب فيلمهاى متحرکسازي، فعاليتهايى را از سال ۱۳۷۴ يعنى يک سال پس از تأسيس شرکت آغاز نمود. اين شرکت در بخشهاى توليد، تحقيق، آموزش، فروش (داخل - خارج) در زمينهٔ انيميشن فعاليت دارد. از جمله توليدات مرکز فرنگى هنرى صبا مىتوان فيلمهاى ”عمو نوروز“ (قمرتاج ماکويي، ۱۳۷۴)، ”ماجراهاى ميرزا“ (شکيبي، بکايي، خرميان، خاشعي، تجويد، ۷۵-۱۳۷۴)، ”زاغى زيرک“ (اسفنديار احمديه، ۱۳۷۴-۱۳۷۵)، ”بهاران“ (صديقه پيمايش، ۷۵-۱۳۷۴)، ”گلهاى قالي“ (نورالدين زرينکلک، ۱۳۷۷)، ”در انتظار خورشيد“ (غلامرضا گرشاسبي)، ”پوتين و شقايق“ (عليرضا فرماني، ۷۷-۱۳۷۶)، ”افسانه شکفتن“ (مهدى خرميان، ۱۳۷۶)، ”پرنده آهنگساز“ (سعيد آذرنژاد، ۷۶-۱۳۷۵)، ”پسرى که کوچک شد“ (مهناز بکايي، ۱۳۷۶)، ”عروسک کنجکاو“ (رسول بابارضا، ۱۳۷۷) را نام برد.
انجمن سينماى جوانان ايران از ديگر توليدکنندگان انيميشن مىباشد. در ابتداى سال ۱۳۶۷، شش مرکز انيميشن در شهرستانهاى شيراز، اصفهان، همدان، تهران، کرمان و سارى داير شد و آثار متنوع و موفقى طى سالهاى متمادى توليد شدند به تدريج در شهرهاى ديگر نيز دفاترى داير شد که زيرپوش اين مرکز قرار گرفتند. در بهار ۷۷ و پانزدهمين جشنوارهٔ سينماى جوان، ۱۱ فيلم انيميشن حضور داشت که بعضاً به بخش مسابقه نيز راه يافتند. فيلمهاى ”چاه“ (على ايزدپرست)، ”حباب“ (کاوه بهرامىمقدم)، ”کوچ“ (حسن خراساني)، ”کليد“ (اسحاق عرب)، ”توپ“ (شمسالدين آروند)، ”سينما“ (داور نجفي)، ”سنگواره“ (اميرشهاب رضويان) ”رؤياى گريز“ (مهران سپهران)، ”تنديس باد“ (عليرضا نعمتپور) و ... از توليدات اين مرکز مىباشند.
حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى از مراکز ديگر توليد فيلم انيميشن است. از اواخر سال ۱۳۶۹ استوديو بعثت در اختيار واحد هنرهاى تصويرى قرار گرفت و بخشهاى هنرى کامپيوتري، نقاشى متحرک و عروسکى و ... به اين استوديو، انتقال يافتند. از توليدات اين مرکز: ”سيگار“ (ناصر گلمحمدي، ۱۳۷۰)، ”تيم ما تيم آنها“ (مريم فهيمى - اسدالله بيناخواهي، ۱۳۷۲)، ”زندگى از آب است“ (جهانگير قربانخاني، ۱۳۷۴) و ... مىباشد.
توليدات انيميشن (بخش خصوصى)
توليد فيلم انيميشن در بخش خصوصى در قلب فعاليت گروهها و افرادى جريان دارد که عبارتند از: شرکت مکارم (فريدون، منوچهر و مهرداد احمدي) ، بينا فيلم (مهوش تهراني، حسنعلى قربانکريمي)، ابوالفضل رازاني، مرحوم رضا شبيري، بهروز يغمائيان، کريست کاراپتيان، واچه گاسپار، استوديو ۱۴ (عباس پويا)، جوزان فيلم، شرکت رايانهافزار، شرکت موج سوم، وجيهالله فردمقدم، مؤسسه حور، شرکت پژوهشهاى سينمايى هيلدج و ... .
كمیك استریپ ریشه اصلی انیمیشن
انیمیشن از آثار خالقانی نشأت گرفت كه پیشتر به عنوان كارتونیستهایی مجرب در روزنامهها و مجلات فعالیت داشتند. «جیمز بلاكتون»، «امیلی كوهل»، «وینزور مَككی» (كه همگان او را به خاطر انیمیشنهای «گِرتی دایناسوره» و «نموی كوچك در سرزمین خواب» میشناسند) و یا «جان راندولف»، هنرمندانی بودند كه با تولید انواع فیلمهای كوتاه و بلند انیمیشنی بر اساس یك سری ایده اریژینال در كمیك استریپهایشان، صنعت انیمیشن مدرن را پایهگذاری نمودند. اما كشاندن پای كاراكترهای كمیك استریپی به دنیای انیمیشن گاهی اوقات با ناكامی همراه بود. برای مثال، تعدادی از كمیك استریپهای روزنامههای فوقالعاده محبوب، همچون «گامپس»، «مات و جف» و «گربه دیوانه» وقتی به كارتون تبدیل شدند، به هیچ موفقیتی دست نیافتند و از كاراكترهای مشابهی مثل «فلیكسِ گربه» و «اُسوالد، خرگوش خوش شانس» كه از ابتدا در دنیای انیمیشن به وجود آمده بودند، عقب افتادند. جالب آن است كه بدانید، «فلیكس گربه» بعدها وارد عالم كمیك استریپ شد و حتی از مجموعه كارتونیاش، محبوبتر گشت!
با ناطق شدن سینما و محبوبیت میكی ماوس، ناشرین كمیك استریپ به دنبال یافتن كاراكترهای جدید افتادند و شخصیتهای كارتونی معروفی همچون باگزبانی و تام و جری را به عناوین مصور خود اضافه كردند. از سویی دیگر، تهیه كنندگان انیمیشن هم، با تولید كارتونهایی بر اساس مجموعههای مصور «كاپیتان و بچهها» و «آلبز كوچولو» نشان دادند كه هنوز به ریشههای خود وفادارند.
«پاپای» از جمله كاراكترهایی بود كه وقتی در سال ۱۹۳۳ به دنیای انیمیشن وارد شد، توانست به یكی از ستارگان بزرگ این صنعت مبدل گردد. اما با این حال تهیه كنندگان سریالهای كارتونی هنوز هم ترجیح میدادند تا از رسانههایی همچون سینما یا رادیو به منظور الهام گیری استفاده كنند تا از كمیك استریپ.
قبل از پایان دهه ۳۰ میلادی، كمیك بوك، خود را به عنوان یكی از منابع عظیم سرگرمی در آمریكا معرفی كرد. اما كمیك استریپ روزنامهای، خوراك بزرگسالان محسوب میشد، زیرا روزنامه خوانها اكثراً افراد سن بالا بودند.
بنابراین «سوپرمن» به راحتی از لابهلای صفحات مصور كمیك بوكی به بیرون پرواز كرد و روی نوار سلولوئید فرود آمد، تا تماشاچیان سینما از ماجراهای كوتاه كارتونی او لذت ببرند. اما در كمال تعجب موفقیت سوپرمن، پیوند انیمیشن را با داستانهای مصور مستحكم نساخت. در دهه ۵۰ و با مقبولیت قابل توجه تلویزیون در نزد مردم آمریكا، بازار جدید اما كوچكی برای انیمیشن ایجاد شد. در حقیقت اكثر برنامههای كودكان را، پخش مجدد انیمیشنهای كوتاه سینمایی و قدیمی تشكیل میداد.
با این وجود، تهیه كنندگان تصمیم گرفتند با خلق سریالهای جدید، مخاطبین خود را افزایش دهند اما این بار هم به كاراكترهای سینمایی-تلویزیونی علاقه نشان دادند. در حقیقت، آنها كمیك استریپهای روزنامهای را مناسب ذهن بچهها نمیدانستند و با وجود آن كه سریال «یوگی و دوستان» موفق به جلب مخاطب بزرگسال شده بود، اما پای كاراكترهای كمیك استریپی به انیمیشن باز نشد كه نشد.
اواسط دهه ۶۰، اوضاع فرق كرد و «فِرد سیلورمن» از رؤسای شبكه اِیبیسی وقتی متوجه علاقه وافر كودكان به كمیك بوك شد، سریالهای كارتونی روزهای شنبه خود را پر از سوپرمن، اسپایدرمن و آرچی كرد. انایمه ژاپنی هم با اقتباسهایی از كمیكهای مانگایی مثل «آسترو بوی»، «اسپید رِیسر» و «كیمبا شیر سفید»، كمی در بازار آمریكا خودی نشان داد. در این میان، شبكه سیبیاِس كه در به در به دنبال مخاطب بالغ میگشت، دست به دامان كمیك استریپهای روزنامهای شد و در نتیجه مجموعههایی بر اساس «پیناتس»، «بلاندی»، «گارفیلد» تولید شدند كه همگی موفق بودند.
«پیناتس» پس از مدتی به فیلم زنده هم برگردانده شد. یك دهه بعد (دهه ۷۰)، موج ضد خشونت به برنامههای تلویزیونی كودكان تزریق شد و در یك چشم به هم زدن، كاراكترهای كمیك بوكی كارتونها، غیبشان زد و آنها قافیه را به برگردانهای سریالهای زنده تلویزیون باختند. اما بالاخره در اوایل دهه ۸۰ طلسم شكست و مجموعه Smurfs كه در بازار كمیك بوك اروپا غوغایی برپا كرده بود، به انیمیشن تبدیل شد و اندك اندك شخصیتهای ملایمی مثل «ریچی ریچ» و «گارفیلد» به جایگاه سابق انیمیشنی خود برگردانده شدند.
دهه ۸۰ در ضمن شاهد رشد قارچ مانند بازارهایی جدید همچون تلویزیون كابلی و فیلمهای ویدیویی بود كه هیچ محدودیتی در زمینه پخش آثار بعضاً خشن نداشتند. موفقیت بیسابقه كارتون «لاك پشت نینجا» كه از روی كمیك استریپی سیاه و سفید اقتباس شده بود، آب دهان تمام تهیه كنندگان را جاری ساخت و وادارشان كرد تا به دنبال گزینههای دیگری بروند. یكی دیگر از بازارهای جدید، انایمه ژاپنی بود كه به لطف نوارهای ویدیو، آمریكاییها را مجذوب خود نمود. در نتیجه شبكههای كابلی تصمیم گرفتند با اختصاص بودجههایی نسبتاً نازل، انواع و اقسام انیمیشنهای كمیك بوكی را تولید كنند.
اما متأسفانه بازارها و فرصتهای طلایی فوقالذكر با آغاز دهه ۹۰ میلادی رو به افول گذاشت و اكثر شبكهها، انیمیشنهای اینچنینی را از برنامه پخش روزهای تعطیل حذف كردند. اما در سالهای اخیر و پس از این كه شبكههای فاكس و برادران وارنر حقوق ساخت و پخش كاراكترهای مارول و DC را خریدند، شاهد هجوم بیامان قهرمانان كمیك استریپی به صفحه كوچك تلویزیون هستیم. خوشبختانه این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
مهدی ترابیمهربانی
نشریه الکترونیکی تکاپو
دربارهٔ موریس دو بوور خالق لوك خوششانس
موریس در ابتدا فقط یك تصویرگر بود. تفاوتی كه او با دیگر همكارانش داشت، این بود كه صرفاً به تصویرگری داستانهای لوك پرداخت و از تصویر پردازی سایر قهرمانان كمیك استریپ خودداری كرد. به عبارت دیگر تمام عمرش را وقف سلسله داستانهای لوك و ماجرای دالتونها نمود. موریس در دسامبر ۱۹۲۳ در شهر كورته (كشور بلژیك)به دنیا آمد. او علاوه بر طراحی، به داستان نویسی نیز میپرداخت.
ولی پس از مدتی تصمیم گرفت كه داستان نویسی را رها كند و صرفاً به طراحی كمیك استریپ بپردازد. او خیلی زود در مجله اسپیرو كار ثابتی را به دست آورد. مجله اسپیرو در آن وقت به صورت هفتگی منتشر میشد و از تیراژ بسیار قابل توجهی برخوردار بود.
بیشتر مخاطبان آن جوانان و نوجوانان بودند. البته طیف خاصی از كودكان را نیز شامل میشد. موریس با تمركز بر داستانهای لوك خوششانس، توانست خود را به عنوان یكی از بهترین تصویرگران بلژیك مطرح سازد. یكی از دلایل موفقیت او -به نظر برخی- رها كردن داستان نویسی و تمركز بر تصویرگری بود. او همچنان كه اشاره كردیم در ابتدا هر دو كار را به صورت «یك تنه» انجام میداد، ولی پس از آن كه با رنه گوسینی آشنا شد، تصمیم گرفت داستان نویسی كمیكها را به او بسپارد. موریس در ایالات متحده با رنه گوسینی آشنا شد.
این آشنایی بعدها از آنها یك زوج هنری موفق ساخت. همكاری این دو آن چنان موفقیتآمیز بود كه به زودی اثر مشترك آنها، به یكی از بهترین داستانهای مصور اروپا تبدیل شد. متأسفانه همكاری این دو هنرمند، همیشگی نبود. رنه گوسینی به دلیل یك بیماری مزمن در سال ۱۹۷۷ درگذشت و موریس را تنها گذاشت. موریس پس از آن واقعه ناچار شد از نویسندگان دیگر كمك بگیرد. ولی هیچ یك از این نویسندگان نتوانستند جای رنه گوسینی را پُر كنند.
موریس گاهی ناچار میشد همانند گذشته، خود بعضی از آثارش را داستاننویسی كند. موریس، حدوداً یك دهه بدون رنه گوسینی كارهایش را به كمك نویسندگان دیگر ادامه داد. برای برخی بسیار شگفتآور مینماید كه چرا موریس طراحی خود را به لوك و ماجراهای او محدود كرده بود؟ او از معدود طراحانی است كه در تمام زندگی هنری خود، تنها به طراحی یك شخصیت كمیك استریپ اكتفا كرده است! البته او این كار را، محدود كردن طراحی خود در زمینه كمیك استریپ نمیداند، و معتقد است: «من آنچنان با لوك، دمساز شده بودم كه گاهی فكر میكردم خود او هستم، وقتی به ماجراهای او فكر میكردم گویا خود در رویا فرو رفتهام.
رویایی كه صحنه آن، صحراهای آمریكای جنوبی است و آدمهای آن همان وسترنهای قدیمی! تنها دشمنان من، برادران دالتون… و تنها دلخوشی من سفر با اسب شكیبایم بود….. طراحی لوك برای من بسیار دلنشین بود. من پیش از طراحی، تمام ماجراهای او را ابتدا از ذهن میگذرانم و سپس به طراحی آن میپرداختم. اختصاص داشتن طراحی من به داستانهای لوك، اصلاً باعث محدود شدن كار هنریام نشد… و اتفاقاً باعث شد كه من كارم را با احساس بیشتری ادامه دهم. ماجراهای لوك شاید از بهترین داستانهای منتشر شده در مجله اِسپیرو باشد.
تیراژ بالای این نشریه دلیل موفقیت این سری از داستانها بود. من خوشحالم كه توانستم همچو اثری را به دوستداران كمیك استریپ هدیه دهم.» +++ سرانجام موریس دوبوور در سن هفتاد و هفت سالگی در ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۱ درگذشت. هواداران كمیك استریپ و قصههای دنبالهدار هرگز نام او را به فراموشی نخواهند سپرد.
پیلبان انیمیشن
انیمیشن، پل ارتباطی بین طراحی دوبعدی و گرافیک سینمائی
چگونه یک انیمیشنساز باید با تازهترین روشهای علمی سازگار باشد و همزمان از روح و آرامش سنتی قدیمی هم استفاده کند؟ اکنون که عصر دیجیتال فرا رسیده است قلم را کنار بگذارید یا خود را بازنشسته کنید.
همه چیز در حال تغییر است: اجسام در انیمیشنسازی سینمائی تغییر میکنند. جلوههای تصویری دربرداشت شنوندگان تأثیر میگذارد و انیمیشن را تغییر میدهد شاید در ابتدای بهکارگیری روش طراحی کامپیوتری گمان کنید که مدادتان را گم کردهاید. در ساخت یک اثر انیمیشن قطعات پازل باید بهطور مناسبی در کنار هم قرار داده شوند. اگر شما جنگیدن با طبیعت سرد ماشین را متوقف کنید یاد میگیرید که به مرور زمان چگونه میتوانید در مراحل کار نکات تازهتری را فرا بگیرید.
کاراکتر بهعنوان هسته مرکزی انیمیشنسازی است. انیمیشنساز بدینوسیله با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند. ساختن کاراکتر میتواند نمایانگر ارتباط بین شخصیت فیلم و نویسنده آن باشد. زمانی که یک طراح اثر را به انیمیشن سینمائی تبدیل میکنند، تأیید میکند که در طراحی دوبعدی آرامش بیشتری وجود دارد و تبدیل و تولید دوباره یک سری برنامهها مشکل است طرح شما باید ساده باشد، تا حدی که طراح آزادی عمل داشته باشد. این کار در گرافیک سینمائی بسیار مشکل است، اما شاید باید با طراح ارتباط خوبی برقرار کنید (زیرا طراح در واقع سازنده کاراکترها است) شما برای دوری از اشتباه باید بهطور مداوم با طراح خود در ارتباط باشید.
● پیش از اجراء طراح مقداری فکر کنید
طراحی و تفکر پیش از ترسیم طرح، موضوع بسیار مهمی است با بهرهگیری از ابزار انیمیشینسازی میتوان همه چیز را متوقف کرد و بهتر است شما نیز پیش از آنکه چیزی را در حالت وقفه قرار دهید با یک طراح مشورت کنید.
تصویرها باید با همان سرعت که شیهای شبیهسازی شده در دنیای واقعی حرکت میکنند، محاسبه و به روزرسانی شوند. در این میان استفاده از ابزارهای Scretch, squash,Motionblur بسیار مفید است.
● تولید انیمیشین EOOIE E THE SQUIO توسط جرج لوپز
مؤسسه دلفیتو به همراه ”جورج لوپز“ در انیمیشن کمدی یک ساعت و نیمی Eddie & The Squid یک ار تیمی انجام میدهند. این فیلم در مورد برادران لاتینو است. لوپز، قنش مدیر اجرائی پروژه را نیز بر عهده دارد. شرکت تولیدکننده ویدئوهای خانگی و تلویزیونی دلفینو انیمیشنی را تولید کرده که بالغ بر یک میلیون دلار هزینه داشته ”دان اشلی“ رئیس شرکت، ”ریک نیهولم“ مدیر اجرائی و ”برت مرهر“ انتخاب شخصیتها را بهعهده دارند.
دلفینو این فیلم را به کمک FOX نمایش میدهد. به امید اینکه بینندگان بسیاری را به خود جلب کند. اشلی میگوید: شرکت، فنآوری تازهای را در انیمیشنسازی دستی ارائه کرده است و این امکان را فراهم آورده تا یک فیلم یک ساعت و نیمی در طول هشت هفته تولید شود. این شرکت قصد دارد چهار انیمیشن دیگر را در سال آینده تولید کند.
● ساخت قطره مایعات در Cinema ۴D
▪ Path Deformer
درست است که روشهای گوناگونی برای انجام اینکار وجود دارد، اما کار با هیچ یک نمیتواند راحتتر از Cinema ۴D باشد، بهویژه برای کاربران مبتدی، در این شیوه آموزشی، روشهای سادهای برای انجام کارهای تقلیدی در زمینه انباشته شدن مایعات آبکی وجود دارد که چند مورد از آن را بیان میکنیم.
در این روش به یک سوژه، خط چندگانه و Path Deformer Pro نیاز دارید.
Path Deformer یکی از پلاگینهائی است که سیستم کاری بسیار سادهای دارد. شما نه تنها بهراحتی میتوانید روش کاری آن را درک کنید، بلکه میتوانید با کمک گرفتن از خلاقیت خود انیمیشنهائی بسازید و در عرض چند دقیقه حاصل کارتان را ببینید. Renato Tarabella که ساز پلاگینهای محبوب نیز برای پلاگینهای خود استاد تازهای شامل کارهای دستی برای NOTA و Path Deformer ساخته است.
این بهترین پلاگین موجود برای کاربران مبتدی است. با وجود اینکه روش و چگونگی کار با آن ساده بهنظر میآید، اما ممکن است چگونگی ساخت آنچه را که میخواهید کمی سخت باشد. اگر میخواهید در این پلاگین شروع خوبی داشته باشید، باید به کمک ابزارهای زیر در CINEMA ۴D شکل مایعات را ایجاد کنید؛
▪ Spline
▪ Particle emitter
▪ Sphere
▪ Null Object
▪ Metaball
نشریه تخصصی کامپوتر و هنر
فستیوال جهانی كارتون (wcc)
فستیوال جهانی كارتون (WCC) در بالاترین و بزرگترین سطح صنعت انیمیشن و كارتون در دنیا مطرح است كه از تاریخ ۳ ? ۶ اكتبر ۲۰۰۴ در ششمین نشست خود در شهر پكن چین برگزار شد.
بسیاری از كاریكاتوریستهای مشهور و سازمانهای ذیربط در این كنفرانس شركت كردند و رسانههای معتبر اخبار آن را به تمام دنیا گزارش كردند. كمیته برگزار كننده, این كنفرانس را مبدل به یك فستیوال جهانی كارتون كرد كه تمام جنبههای مختلف این هنر را در بر بگیرد, به این منظور كه یك ارتباط جهانی در بالاترین سطح بین كاریكاتوریستها از كشورهای مختلف و سازمانهای مربوط با موضوع طنز و ماهیت ملی آن در قرن ۲۱ برقرار شود.
رویدادهای مهم این فستیوال عبارت بود از: عرضه نمایشگاهصنعت انیمیشن و كمیك در سال ۲۰۰۴ ? نمایشگاه نسخ اصلی طرحهای اساتید كارتونیستهای جهان ? مسابقه بینالمللی لقآثارانیمیشن و كمیك در سال ۲۰۰۴ ? مباحثه در مورد صنعت انیمیشن و كمیك چین فعالیتهای گوناگون مربوط به زمینههای مختلف كارتون؛ كمیك استریپ, كاریكاتور, تصویرسازی و انیمیشن.در این كنفرانس بالغ بر ۳۰۰ كارتونیست خارجی و داخلی, حضور داشته و هزاران نماینده صنعت انیمیشن و كارتون گردهم آمده بودند, تا در مورد تحصیلات آكادمیك, نمایشگاهها, تجارت, معاملات تجاری, رقابت خلاق, در عرصه كارتون, كاریكاتور و انیمیشن به بحث بنشینند.
نفرانس زمانی برگزار شد كه چین پنجاهوپنجمین سالگرد و تعطیلات ملی خود را به مدت یك هفته طی میكرد بنابراین پیشبینی میشد استقبال بسیار چشمگیر و بیسابقهای از این مراسم انجام گیرد.
(بیش از ۵۰۰ هزار بازدید كننده)اولین فستیوال انیمیشن, كارتون و كمیك (IACC) به سفارش وزارت فرهنگ چین و حمایت انجمن مطالعاتی فرهنگ مشرق زمین برگزار شد و به سازماندهی انجمنهای ذیل برپا گردید:انجمن فرهنگ مشرق زمین ? انجمن كمیك استریپ چین ? آكادمی مجله خبری طنز چین ? انجمن هنرمندان طنز چین ? روزنامه طنز و كاریكاتور چین? موسسه توسعه فرهنگ پكن ? انجمن كارتون هنككنگ ? اتحادیه هنرمندان تایپه ? اتحادیه بینالمللی ویتیورلد آمریكا ? انجمن كارتونیستهای كره ? خانه كاریكاتور ایران ? فدراسیون انجمنهای كارتونیستهای شرق آسیا و كمپانی عصر سبز فرهنگ پكن
● مقررات كلی
الف) برای ترویج, تبادل انیمیشن, كارتون و گسترش و یافتن استعدادهای جدید در انیمیشن, كارتون و كمیك كمیته برگزار كننده كنفرانس جهانی كارتون تصمیم به برگزاری مداوم این برنامه گرفته است.
ب) كمیته مسابقات عهدهدار برگزاری مسابقات و مسئول نظارت و مدیریت و ارزیابی و اهدای جوایزبود.
ج) برپایی مسابقات:
۵ نوع مسابقه در این فستیوال عبارت بودند از:
▪ كارتون
▪ انیمیشن
▪ تصویرسازی
▪ كاریكاتور
▪ كلام در داستانهای انیمیشن و كمیك
د) موضوع مسابقه:
▪ موضوع مسابقه كاریكاتور: مشهورترین چهرهها در زمان ما
▪ موضوع مسابقات دیگر: جهان سبز, خانه, رویا و آزادی عقیده
هـ ) كمیته مسابقات از ۱۵ جولای تا ۱۵ سپتامبر دعوت به همكاری نمود.
و) جوایز مسابقات:
مدال طلا, نقره و برنز در هر قسمت از مسابقه و به ترتیب ۱۰۰۰, ۵۰۰ و ۳۰۰ دلار به علاوه ۵ جایزه ویژه هر برنده یك مدال و یك دیپلم افتخار و كاتالوگ نفیس مسابقه را نیز دریافت مینماید.
ز ) هیئت داوران (كارتونیستهای مشهور دنیا) عبارت بودند از:
۱) بخش مسابقه كارتون:
زوپینگ فی Xu pengfei (كارتونیست معروف و سردبیر روزنامه طنز و كاریكاتور چین)
جولیان پناپای Julian pena-pai (كارتونیست معروف رومانیایی و مدیر هنری خانه نشر اچینوكس Echinox)
داچوان زیا Xia Dachuan (كارتونیست معروف و رئیس تالار هنر كارتون پكن)
جین هوی Jin Hui (كارتونیست معروف چینی)
۲) مسابقات انیمیشن:
ربهكا جین بریستوف (عضو كمیته آكادمی اسكار, عضو موسسه آمریكایی هنر و علوم و كارگردانی و هنردیجیتال, دانشگاه پكینگ)
ژوری ون برگ Juric Weinberg (كارگردان, استاد كرسی انیمیشن انجمن فیلم HFF آلمان)
سان لی جون Sun Lijun (رئیس كرسی انیمیشن آكادمی فیلم پكن)
۳) مسابقه تصویرسازی:
جوزابو Joe szabo (مسئول اتحادیه بینالمللی كارتون ویتیورلد)
فامن Fa man (مصورساز مشهور آلمانی)
یولیانگ Yu Liang (كارتونیست و تصویرگر معروف)
ژوتائو Xu Tao (كارتونیست و تصویرگر معروف)
۴ مسابقه كاریكاتور:
زانگ یائونینگ Zhang Yaohing (كارتونیست معروف, دبیر انجمن خبر كارتون چین)
مسعود شجاعی طباطبایی (كاریكاتوریست و مدیر خانه كاریكاتور ایران)
ووجیان جون Wu Jianjun (كارتونیست معروف چین)
لیوهونگ Liu Hong (كاریكاتوریست مشهور و دبیر دائمی مجله بینالمللی كمدی پكن)
۵) مسابقه كلام در داستانهای انیمیشن و كمیك با هیئت داورانی كه در بالا نامبرده شده قضاوت شد.
ایران انیمیشن
ترانه های کارتون اسپریت، اسبی از سیمارون
▪ موسیقی: هانس زیمر
▪ خواننده: برایان آدامز
«تا حالا چیزی نمی دانستم» Nothing I`v Evere Known الان احساس می کنم، مثل برگی در نسیم هستم که نمی داند به کجا پرتاب می شود نمی داند به کجا می رود من خودم را در جایی یافتم، که هرگز فکر نمی کردم آنجا باشم در یک چرخه می گردم درباره خودم و تو فکر می کنم چطور بگویم وقتی که نمی دانم چه بگویم حالا چکار کنم، خیلی چیزها تغییر کرده است .
تا حالا چیزی نمی دانستم، که چنین حسی در من ایجاد کند تا حالا چیزی نمی دانستم، که مرا مجبور به ماندن کند اما من اینجا هستم، که مرا مجبور به ماندن کند اما من اینجا هستم، آماده حضور تو من عوض شدم، من افتادم، من صدای خانه ام را می شنوم هی، من هیچ وقت چنین احساس قوی ای نداشتم.
اوه نه مثل این است که تا حالا چیزی نمی دانستم حالا تو کسی هستی که من به دنبالش بودم تو کسی هستی که نیاز دارم تو کسی هستی که به من دلیل باور کردن می دهی ستاره ای را دنبال می کنم، که به جایی که تو هستی مرا راهنمایی کند احساسم آنقدر قوی است، که ممکن نیست اشتباه باشد «من همیشه برمی گردم» I Will Always Return من شنیدم که باد مرا صدا می کند صدایی که مرا به خانه هدایت می کند آتش جرقه می زند، شعله ای که هنوز در حال سوختن است می گوید من همیشه به سوی تو باز می گردم می دانم که راه طولانی است، اما خانه جایی است که تو باشی هر جایی که تو باشی، من راهی به آنجا پیدا می کنم من مثل رودخانه می تازم، من خورشید را دنبال می کنم.
مثل عقابی پرواز می کنم، به سوی جایی که به آن تعلق دارم نمی توانم مسافت ها را تحمل کنم، نمی توانم تنهایی خواب ببینم نمی توانم منتظر دیدار تو باشم، بله من در راه خانه هستم حالا می دانم که این حقیقت دارد همه راه های من به تو می رسد و در این ساعت تاریکی عزیزم نور تو مرا پیش می برد تو مثل یک رودخانه می تازی، مثل خورشید می درخشی می توانی مثل عقاب پرواز کنی تو تنها کسی هستی که من در هر غروب دیده ام و از همه این ها آموخته ام اوه این به خاطر توست، که من همیشه باز می گردم «جایی که به آن تعلق دارم» This is Where I Belong من صدای وزیدن باد بر دشت را می شنوم صدایی قوی، که نام مرا می خواند مثل رودخانه وحشی است .
مثل خورشید گرم بله اینجاست، جایی که به آن تعلق دارم زیر این آسمان درخشان، جایی که عقاب ها پرواز می کنند اینجا بهشت است، جایی که خانه اش می خوانم این ماه بر فراز قله ها این نجوای درختان این موج های آب بیا نگذاریم چیزی من را از اینجا دور کند چون هر چه می خواهم، در اینجا هست و وقتی ما با هم هستیم، ترسی وجود ندارد و هر جا من پرسه بزنم، یک چیز یاد گرفته ام اینجا جایی است که من همیشه، همیشه به سوی آن باز می گردم «در شیپورها بدمید» Sound The Bugle در شیپورها بدمید، فقط برای من بنوازید وقتی فصل ها عوض می شوند، مرا به یاد بیاورید که چگونه بودم حالا دیگر نمی توانم ادامه دهم، حتی نمی توانم دیگر شروع کنم دیگر هیچ چیز برایم باقی نمانده، جز یک قلب خالی.
من یک سربازم، زخمی و ناتوان از جنگیدن چیز زیادی برایم نمانده، مرا کنار بگذارید یاد بگذارید یک گوشه دراز بکشم در شیپورها بدمید، به آن ها بگویید من اهمیتی نمی دهم دیگر جاده ای را نمی شناسم، که به جایی منتهی شود بدون روشنایی کوچک که مرا در تاریکی هدایت کند همین جا بخواب، تصمیم بگیر دیگر ادامه ندهی سپس از آن بالاها، جایی در دور دست صدایی تو را می خواند، به یادت می آورد که کی هستی اگر خودت را رها کنی، شهامتت به زودی از دست می رود پس امشب قوی با ش .
به خاطر بیاور کی هستی بله تو الان سربازی هستی، که در یک نبرد جنگیده یک بار دیگر آزادی در انتظار توست، بله پس ارزش جنگیدن دارد «من اینجا هستم» من اینجا هستم، این منم جایی که بیش از هر جای دیگر مشتاق آن بودم من اینجا هستم، و فقط من و تو هستیم امشب ما به آرزوهایمان می رسیم (به رویاهایمان تحقق می بخشیم) اینجا دنیای جدیدی است، یک شروع تازه است که با طپش قلب های جوان زنده است امروز روز جدیدی است، یک طرح نو است من منتظر تو بودم من اینجا هستم ما اینجا هستیم، تازه شروع کرده ایم و بعد از یک زمان طولانی، زمان ما آمده است بله ما اینجا هستیم، هنوز هم پُرقدرت درست در جایی که به آن تعلق داریم من اینجا هستم، کنار تو و ناگهان جهان تازه شد من اینجا هستم.
جایی که می خواهم آنجا بمانم و هیچ چیز سر راه ما قرار ندارد من اینجا هستم، این منم «برادرانی در زیر نور خورشید» من رویایی داشتم، از یک چمنزار وسیع و گسترده من رویایی داشتم، از یک آسمان سپید صبحگاهی من رویایی داشتم، که در آن ما با بال های طلایی پرواز می کردیم و تنها من و تو بودیم، فقط من و تو به دنبال ندای قلب برو، بچه کوچک باد غربی صدایش را دنبال کن، که تو را به خانه می خواند رویاهایت را دنبال کن، اما همیشه من را به خاطر داشته باش من برادر تو هستم، در زیر نور خورشید ما مثل پرندگانی از یک گونه هستیم ما مثل دو قلب هستیم که با هم ارتباط دارند.
برای همیشه یکی شده ایم مثل برادرانی در زیر خورشید هر کجا که صدای باد را در دره شنیدی هر جا که دویدن بوفالوها را دیدی هر جا که بروی من در کنارت خواهم بود چون تو برادر منی، برادری در زیر نور خورشید «نمی توانی مرا بگیری» You Can’t Take Me برو در نبرد دیگری مبارزه کن، من یک شب دیگر می تازم بیا، امتحان کن من راه خودم را می روم و احساس خوبی ندارم من باید برگردم، نمی توانم شکست را بپذیرم همه چیز خوب است، من راهی پیدا می کنم تو به هیچ صورتی نمی توانی مرا شکست دهی هیچ وقت بر روی چیزی که نمی دانی درونش چیست، قضاوت نکن مرا تحریک نکن.
من با آن می جنگم هرگز تسلیم نشو، هرگز نبرد را واگذار نکن اگر نتوانی یک موج را مهار کنی نمی توانی سوار آن شوی نمی توانی بدون دعوت بیایی هرگز تسلیم نشو، هرگز نبرد را واگذار نکن نمی توانی مرا بگیری من آزادم چرا همه چیز اشتباه پیش رفت، می خواهم بدانم چه اتفاقی می افتد این چیزی که مرا مهار می کند، چیست من در جایی که انتظار دارم، نیستم باید نبرد دیگری آغاز کنم من با تمام قوایم می جنگم من خودم را آزاد می کنم، حالا می بینی بله، تو در مسیر من قرار داری پس بهتر است مراقب باشی «نگذار برود» «Don’t Let Go» باور نمی کنم که این لحظه رسیده باشد باور کردن این که ما تنها هستیم، خیلی مشکل است چیزهای زیادی برای گفتن و انجام دادن هست محال است که آن ها را انجام ندهیم.
اگر من چنین احساسی داشته باشم می توانی مرا ببخشی چون ما تازه همدیگر را دیده ایم، بگو همه چیز رو به راه است پس بیا این احساس را بگیر و پرورش بده هرگز نگذار، هرگز نگذار که از دست برود نگذار چیزهایی که باور داری از دست برود تو به من چیزی دادی که آن را باور داشته باشم نگذار این لحظات از دست برود نگذار چیزهایی که احساس می کنی از دست برود من نمی توانم چیزهایی که احساس می کنم بیان کنم نگذار برود .
نه من نمی گذارم، حالا ممکن است من روحم را برایت عریان (آشکار) کنم یا بیایم و بی پرده بگویم که تو زیبا هستی چون چیزی است که نمی توانم بیان کنم احساس می کنم که در میان باران تند پریده ام تو باعث شدی که احساسات من، به سرعت بتازند نمی توانم در برابر لبخند شیرین و زیبای تو مقاومت کنم پس این احساس را بگیر و پرورش بده هرگز نگذار، نگذار که از دست برود من تمام زندگی ام در انتظار بود که این لحظه را به خوبی احساس کنم حس کردن تو تمام شب را پُر می کند پس بیا، این لحظات را محکم نگه داریم .
پریسا کاشانیان
پیلبان انیمیشن