این سینوزیت (یا اگه هرچیز دیگست) امونمو بریده امسال

از اوایل فصل یعنی حدود دو ماه پیش همینجور سرما میخوردم و گلو دردهای شدید میگرفتم و تا به الان هم گلوم در وضعیت نرمالی نیست و احساس ناراحتی دارم.
اون دکتر اولی که رفتم میگفت اینجوری که نمیشه میگی فقط گلوم درد میکنه اگه سرماخوردگیه پس چرا اصلا عطسه و سرفه و تب و ... نداری ....
به این دکتر دومی هم که چند هفته پیش رفتم ازش پرسیدم مشگل لوزه ای چیزی نیست ؟ نگاه کرد و گفت نه ... گوش و بینی رو هم نگاه کرد و گفت مشگل خاصی نیست ... فقط سینوس ها ورم زیاد دارند و سینوزیت گرفتی...

هر دو شون دکتر عمومی بودند ... همون داروهای همیشگی رو هم تجویز کردند ... پنی سیلین، کلداکس، آزیترومایسین، آنتی هسیتامین، استامینوفون و همینجور چیزا...

به جز این داروها بعضی شبها که خودم هم زیاد درد و ناراحتی داشتم قرص سرماخوردگی و شربت دیفن هدرامین کامپاند و آبنبات سرد میخوردم ...

این دوره ی آخری که داروهای دکتر دومی رو مصرف کردم بعد چند روز مصرف یکی دو روزی بینی ام بطور مفصل ترشحات اش خارج شد و بطرز عجیب و فجیعی خلط ها بیرون میومد ... زرد (متمایل به نارنجی) و سنگین و حجیم بودند ...


امشب از دارو گیاهی یک روغن اکالیپتوس خریدم و بخور (استنشاق بخار) کردم... از این سرم شستشو ها هم دو سه تا از همون اول استفاده میکردم ...
سوپ و اینجور غذاها و نوشیدنی هایی مثل چای و شیر گرم و جوشانده و ... هم استفاده ی مکرر داشتم ...
شلغم و اینطور چیزها نیز ...

خلاصه همه ی این راه ها رو رفتم و همچنان گلوم (سمت چپ) درد خفیفی داره ...


چیکار کنم؟ چی برای این سینوس های داغون خوبه و 100% نتیجه میده؟

ای بابا ... جوانی هم بهاری بود و بگذشت ...

ببین شما الان همه کار کردید. 2 تا دکتر رفتید همه جور غذاهای کمکی هم میل کردید .

به نظرم باید به بدنتون دستور بدید از نظر روانی . روزی 100 بار باید بگید من مریضیم رو شکست میدم و زود خوب میشم. بدن من خیلی قویه.

روزی هم 3 بار جلو آیینه برید و تو چشمتون نگاه کنید و بگید تو براحتی مریضی رو شکست میدی و خوب میشی بدن تو خیلی قویه.( اگر خجالت میکشید از خانواده تو اتاق تنها یواش زیر لب بگید)

اینارو که بگید سیستم ایمنی بدنتون ناچار با تمام قدرت با بیماری میجنگه.

ولی وقتی میایید تو فروم تاپیک میزنید امانمو بریده دارید بهش قدرت میدید.بگید در جنگ هستم و نیاز به کمک دارم.

امیدوارم شکستش بدید چون تو میتونی و بدنت خیلی قویه فقط باید خودت بخوای

نقل قول:

---

نوشته شده توسط Cortexan [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ببین شما الان همه کار کردید. 2 تا دکتر رفتید همه جور غذاهای کمکی هم میل کردید .

به نظرم باید به بدنتون دستور بدید از نظر روانی . روزی 100 بار باید بگید من مریضیم رو شکست میدم و زود خوب میشم. بدن من خیلی قویه.

روزی هم 3 بار جلو آیینه برید و تو چشمتون نگاه کنید و بگید تو براحتی مریضی رو شکست میدی و خوب میشی بدن تو خیلی قویه.( اگر خجالت میکشید از خانواده تو اتاق تنها یواش زیر لب بگید)

اینارو که بگید سیستم ایمنی بدنتون ناچار با تمام قدرت با بیماری میجنگه.

ولی وقتی میایید تو فروم تاپیک میزنید امانمو بریده دارید بهش قدرت میدید.بگید در جنگ هستم و نیاز به کمک دارم.

امیدوارم شکستش بدید چون تو میتونی و بدنت خیلی قویه فقط باید خودت بخوای

---

ممنون واقعا همینطوره 100% قبول دارم این حرفو :)

اتفاقا خودم هم به این موضوع فکر کرده بودم ... چند شب پیش یک سرچ کامل در مورد مضرات قرص هایی که این مدت استفاده میکردم داشتم و حد اقل تصمیم گرفتم دور مصرف خودسرانه ی دارو رو کاملا خط بکشم ... الان نزدیک 50-60 ساعته که دیگه از این قرص های جور واجور نخوردم ...

همین قرص سرماخوردگی که حتما به اعتقاد خیلی ها داروی معمولی و کم ضرری تصور میشه ... خودم یک ضرر خیلی بدشو متوجه شدم ... مدتی میشه که دست و پاهام خیلی سردند و سرماشونو حتی خودم هم حس میکنم چه برسه به کسی اگر لمس کنه... قرص سرماخرودگی از استامینوفون و دو سه تای دیگه تشکیل شده ... استامینوفون هم علاوه بر اینکه مسکنه ، تب بر هم است ... و حدس میزنم همون استامینوفون های زیاد حرارت بدن منو خیلی پایین آورده ... از طرفی تب یک واکنش طبیعی سیستم ایمنی بدن هم است و نباید به این شکل پایین بیاد... لازم به ذکره این دو روز و خرده ای که دیگه قرصی نخوردم کم کم داره وضعیت دمای دست و پا و ... تغییر میکنه (البته هنوز هم نرمال نیست ....)