Printable View
سلام من حالم خیلی بده میخواستم بدونم علامت دیوانگی چیه؟ یکیشو میدونم که قطع ارتباط با واقعیت.
اما الان من تو گذشته گیر کردم.
از 24 سالگی تا الان 27 سالگی تو گذشته گیر کردم 3 ساله.روانپزشک هم داروی خوبی نداده. منم حوصله ندارم برم روانپزشک دیگه فقط دوست دارم به گذشته فکر کنم.الانم 3 ساله دارو میخورم ولی بدتر شده حالم.
فقط دوست دارم ماشین زمان بسازم 4 سال برم عقب از 23 سالگی که دیگه به گذشته فکر نکنم.
یعنی کسی که تو فکر و خیالاتش باشه ارتباطش با واقعیت قطع میشه دیگه دیوانه محسوب میشه؟
چرا روانپزشک رفتن نتیجه نداره؟ من 4 تا دکتر رفتم الانم سر جای اولمم
سلامنقل قول:
شما خیلی چیزها رو باید بررسی کنین تا علت یا علتهای مشکل رو پیدا کنین و بعداً حلش کنین
از کی اینجوری شدین؟
آیا حادثه یا شوک داشتین که بعدش اینجوری شدین ؟
تنها زندگی میکنین ؟
اطرافیانتون رو دوست دارین ؟ اونها شما رو دوست دارند ؟ خودتون تا چه حد خودتون رو دوست دارین ؟ آیا کسی دارین که عاشقتون باشه و عاشقش باشین ؟
مواد و الکل مصرف میکنین ؟
وضعیت اعتقادیتون چطوره ؟ دنیا رو بی خالق و زندگی رو پوچ و بیخود میدونین ؟ مرگ رو پایان همه چیز و فنای مطلق میدونین ؟ یا به وجود خالقِ یکتای دانای مطلقِ قدرتمندِ مطلقِ عادلِ مطلق و امتحان بودنِ زندگیِ دنیوی و وجود روز حساب اعتقاد دارین ؟
گذشته رو بهتر از امروز میبینین ؟
آیا فکر میکنین اومدین دنیا فقط برای خوشگذرونی و لذت و زندگی آرام و خوش و بی مشکلات و لذتبخش و برآورده شدنِ همه ی آرزوها ؟ یا قبول دارین که زندگی پر از لذت و درد و لحظاتِ تلخ و شیرین و سخت و آسونه که هیـــــــــــــچکدومش هم موندگار نیست و میگذره ؟
شکست خوردن خردتون میکنه ؟ یا باعث درس عبرت و قویتر شدنتون میشه ؟
آیا آرزوهاتون منطقی و عقلانی و به جا هست ؟
آدم خوب و صالحی هستین ؟ یا بد و شر ؟
احتیاجی نیست به ما جواب بدین . اما به خودتون باید جواب بدین تا علت مشکلتون رو پیدا کنین
بیشتر توضیح بدین :n13:
نقل قول:
منم یه مشکلی شبیه شما دارم البته نه به این شدت من همیشه به گذشته ها فکر میکنم به فرصتهای از دست رفته به مشکلات خانوادگی و چیزای از این قبیل یه جور نوشخوار فکری دایم :n28::n28: به هر حال امیدوارم مشکلتون حل بشه ////