◄◄ مغز و اعصاب - هوش و IQ ►►
همه چيزهايى که مىدانيم به صورت «خيس افزارى» (Wetware) حدود يک کيلوگرمى ميان دو گوش ما جا داده شده است: چکيده اى از حقايق سودمند و بىاهميت درباره جهان، تاريخچهى زندگىهاى ما به علاوه هر مهارتى که تا به حال آموختهايم، از دوچرخه سوارى تا متقاعد کردن يک معشوق يا بيرون گذاشتن زباله ها. خاطرات هر يک از ما را منحصربه فرد مى کند و به زندگى هاى ما تداوم مى بخشد. درک کردن چگونگى ذخيره شدن خاطرهها در مغز گامى ضرورى به سوى درک خودمان است.
دانشمندان علوم اعصاب از قبل گام هاى بلندى در مسير شناسايى نواحى کليدى مغز و ساز و کارهاى مولکولى بالقوه برداشته اند. با اين وجود بسيارى از پرسش هاى مهم بى پاسخ مى مانند و شکافى عميق ميان پژوهش هاى مولکولى و پژوهش درباره کل مغز فاصله مى اندازد. تولد عصر نوين پژوهش در مورد حافظه اغلب به انتشار شرح حال يک بيمار دچار ضايعه عصبى HM در سال ۱۹۵۷ نسبت داده مى شود.
HM در ۲۷ سالگى به عنوان آخرين درمان ممکن براى صرع مزمن تحت عمل جراحى قرار گرفت و بخش هايى از قطعه گيجگاهى مغزش برداشته شد. جراحى موثر واقع شد، اما باعث شد که HM نتواند هر چيزى را که پس از جراحى رخ داده بود يا هر کسى را که پس از جراحى ديده بود به ياد آورد. اين مورد نشان داد که قطعات ميانى گيجگاهى مغز (MTL) که شامل هيپوکامپ مى شود، براى ايجاد خاطرات جديد ضرورى هستند.
مورد HM همچنين در بررسى دقيق تر نشان داد که خاطر يک ساختار يکپارچه نيست. هنگامى که از HM خواسته مى شد يک آزمون بغرنج هدايت از راه آينه (MDT)۱ را انجام دهد توان اجرايى HM به طور مداوم در طول سه روز بهبود يافت، گرچه که او هيچ خاطره اى از اجراهاى قبلى آن نداشت. تا آنجا که به مغز مربوط مى شود به خاطر آوردن «چگونگى» مشابه به خاطر آوردن «چيستى» نيست.
اکنون دانشمندان در پرتو آزمايش ها بر روى حيوانات و پيدايش تصويربردارى از مغز، اطلاعات کلى از انواع مختلف حافظه و نيز اينکه کداميک از بخش هاى مغز در آنها دخيل هستند دارند، اما شکاف هاى مداومى در اين دانش باقى مى ماند. در واقع گرچه ثابت شده است که MTL براى حافظه بيانى (declarative memory) _ يادآورى حقايق و وقايع- ضرورى است اين ناحيه مانند يک جعبه سياه ناشناخته باقى مانده است. اينکه چگونه اجزاى گوناگون آن در حين رمزبندى و بازيابى خاطره تعامل مى کنند حل نشده است.
به علاوه MTL خزانه نهايى حافظه بيانى نيست. چنين خاطراتى ظاهراً براى ذخيره شدن درازمدت در قشر مخ بايگانى مى شوند، اما اينکه اين امر چگونه رخ مى دهد و چگونه خطرات در قشر مخ بازنمايى مى شوند مجهول باقى مى ماند.بيش از يک قرن پيش نورو آناتوميست (کالبدشناس اعصاب) مشهور اسپانيايى رامون کاخال پيشنهاد کرد که براى به وجود آمدن خاطرات بايد اين ضرورت وجود داشته باشد که سلول هاى عصبى ارتباطات خود با يکديگر را تقويت کنند. در آن زمان اين امر مسلم شمرده مى شد که هيچ سلول عصبى جديدى در مغز فرد بزرگسال زاده نمى شود بنابراين رامون کاخال اين فرض معقول را ارائه کرد که تغييرات کليدى بايد بين سلول هاى عصبى موجود رخ دهد.
دانشمندان تا همين اواخر شواهد اندکى در مورد چگونگى انجام اين امر در اختيار داشتند. اما از دهه ۱۹۷۰ کار بر روى تکه هاى جدا شده از بافت دستگاه عصبى مجموعه اى از بازيگران مولکولى را در شکل گيرى خاطره مشخص کرده است. بسيارى از مولکول هاى مشابه هم در حافظه بيانى و هم در حافظه غيربيانى و در گونه هاى حياتى متنوعى مانندحلزون دريايى، مگس هاى سرکه و جوندگان دخيل هستند که بيانگر آن است که ماشين مولکولى براى حافظه به طورى گسترده حفظ شده است.
يک بينش کليدى به دست آمده از اين تحقيقات اين بوده است که حافظه کوتاه مدت (که چند دقيقه طول مى کشد) شامل تغييراتى شيميايى مى شود که اتصالات موجود به نام سيناپس ها را ميان سلول هاى عصبى تقويت مى کنند درحالى که حافظه درازمدت (که روزها يا هفته ها طول مى کشد) به ساختن پروتئين و احتمالاً ساخته شدن سيناپس هاى جديد نياز دارد. امتحان کردن اين کار در پژوهش ها بر روى مغز کامل چالش عمده اى است.
يک رده ارتباطى بالقوه فرايندى به نام تقويت شدن درازمدت (LTP) است، نوعى تقويت سيناپس ها که در برش هاى هييوکامپ جوندگان مورد بررسى قرار گرفته است و بسيارى آن را اساس احتمالى حافظه مى دانند. پيشرفتى بزرگ در اين زمينه هنگامى به دست خواهد آمد که در بدن موجود زنده به طور قطعى نشان داده شود که LTP واقعاً زمينه ساز تشکيل حافظه است. در همين حال پرسش هاى بيشترى سر برمى آورد. بررسى هاى اخير نشان داده اند که الگوهايى از فعاليت عصبى که هنگام يادگيرى يک وظيفه جديد توسط حيوانات مشاهده مى شود، سپس در هنگام خواب تکرار مى شود. آيا اين پديده نقشى در تحکيم خاطرات ايفا مى کند؟ ساير تحقيقات نشان مى دهند که خاطرات ما آنچنان که عموماً مى پنداريم قابل اعتماد نيستند. چرا حافظه اينقدر ناپايدار است؟
سرنخى که ممکن است از تحقيقات اخير به دست آمده باشد اين نظر بحث برانگيز را دوباره زنده کرده است که خاطرات هربار که فرا خوانده مى شوند براى مدت کوتاهى مستعد دستکارى شدن هستند. نهايتاً اصل جزمى عدم به وجود آمدن سلول هاى عصبى جديد در دهه ۱۹۹۰ کنار گذاشته شد، چرا که نشان داده شد که هيپوکامپ تقريباً در تمام طول عمر محل توليد سلول هاى جديد است. اينکه تا چه ميزان اين سلول هاى جديد در يادگيرى و حافظه نقش دارند امرى است که بايد در آينده روشن شود.
پى نوشت:
۱- MDT آزمونى براى اندازه گيرى استرس هنگام انجام عمل است. در MDT از آزمودنى خواسته مى شود يک پروب حلقه دار در يک مسير فلزى پيچاپيچ (ستاره اى شکل) حرکت دهد، هربار که پروب از مسير منحرف شود و به فلز برخورد کند صداى زنگى شنيده و يک نمره منفى ثبت مى شود.
نويسنده: گرگ ميلر | مترجم: على ملائك
تحقيقات علوم اعصاب در ايران: از موفقيت تا فرار مغزها
اگر بتوان روزهای مهم علمی در ايران را به شماره درآورد محققان علوم اعصاب در ايران صاحب يکی از آن روزهای انگشت شمار هستند: برای آن ها هيچ روزی مانند بيست و ششم ژوئيه سال 2006 نبوده است.
سه هفته پيش و با انتشار مقاله ای کليدی در زمينه علوم اعصاب در نشريه معتبر "نيچر" ده سال تلاش گروهی از پژوهشگران ايرانی به ثمر رسيد و همراه با آن برای اولين بار بخشی از کارکردهای مغز در چگونگی تشخيص تصوير انسان از ساير اشياء معرفی شد.
در سال 1996 بيست دانشجوی علوم اعصاب در يک جمع کوچک دانشگاهی با خود عهد بسته بودند که عليرغم بودجه محدود تحقيقاتی در زمينه علوم اعصاب در ايران و تحريم تجاری ايران توسط ايالات متحده آمريکا، مطالعات در حوزه مغز و علوم اعصاب را گسترش دهند.
حسين استکی عضوی از اين جمع کوچک که به نوشته نيچر نامش را در آن عهدنامه با خون امضا کرده بود پس از پايان دوره دکترای خود در ايالات متحده و گذراندن دوره هايی تحقيقاتی در ژاپن به ايران بازگشته بود.
مقاله ای که اکنون به قلم حسين استکی و دو پژوهشگر ديگر ايرانی، سيد رضا افراز و روزبه کيانی، در نيچر به چاپ رسيده حاصل پژوهشی مشترک در سه زمينه علوم اعصاب، رياضيات و فيزيک نظری است و نکته حائز اهميت در آن نحوه پردازش تصاوير در مغز است.
تاکنون به نظر می رسيد که تصوير نهايی که در مغز پستانداران ايجاد می شود حاصل بازخوانی چند باره تصاوير در يکی از بخش های کناری قشر مغز است که به نام آی تی شناخته می شود.
چگونگی تشخيص
اما برای ساليان طولانی موضوع تفاوت در تشخيص تصوير چهره انسان از ساير تصاوير نامشخص بود. سؤال اصلی در اين سال ها اين بود که چگونه مغز تفاوت ميان يک گل و چهره انسان را درمی يابد؟
تحقيق جديد پژوهشگران ايرانی که بر روی يک نمونه ميمون انجام شده است نشان می دهد که هر گاه سلول های عصبی بخش کناری قشر مغز ميمون تحريک شوند ميمون مي تواند در ميان چندين تصوير مختلف تصوير چهره انسان را از تصاوير ديگر تشخيص دهد.
کاربردهای متفاوت چنين يافته ای می توانند هيجان انگيز باشند، به عنوان مثال شايد با استفاده از چنين تحقيقی بتوان به اين دو سؤال پاسخ داد که آيا داروهای روانگردان با تأثير بر قشر مغز تشخيص چهره انسان را از ساير اشياء دشوار می سازند؟ و آيا چنين تأثيری زمينه ساز بروز حوادث و بزهکاری ها می شود؟
اکنون پس از سه هفته از انتشار آن مقاله يکی از دبيران ارشد نشريه نيچر در جديدترين شماره اين نشريه در دهم اوت با دکتر حسين استکی گفتگويی انجام داده است و از او پرسيده که مهمترين مانع در انجام اين تحقيق چه بوده است؟
حسين استکی به او گفته که تنها يک سال و نيم از زمان او صرف شده تا بتواند آزمايشگاه خود را برای انجام چنين تحقيقی تجهيز کند.
"بايد بگويم خيلی خوش شانس بوديم که وسايلی که از ايالات متحده خريده بوديم شامل تحريم تجاری نبودند و عاقبت به دستمان رسيدند".
مشکل سفر به آمريکا
وسايل و تجهيزات از ايالات متحده آمده بودند اما چگونه تيم تحقيقاتی توانسته بود از پژوهش های جديدی که در همين رشته در آمريکا صورت می گرفته مطلع باشد؟
پاسخ استکی را همه کسانی که از ايران راهی ايالات متحده می شوند بارها تجربه کرده اند.
او می گويد: "من بعد از فارغ التحصيل شدنم بارها به ايالات متحده دعوت شدم اما هر بار بايد به دوبی می رفتم تا در آن جا تقاضای ويزای سفر به آمريکا را به کنسولگری اين کشور تحويل بدهم چون سفارت ايالات متحده در ايران وجود ندارد. به بسياری از دانشجويان من حتی ويزای شرکت در کنفرانس های علمی در آمريکا هم داده نمی شد".
استکی مي گويد به خاطر خانواده اش بوده که به ايران بازگشته است و در پاسخ به اين پرسش که اکنون که در ايران است و درگيری های خاورميانه را مي بيند آيا احساس نمی کند که تحقيقات او و ساير پژوهشگران ايرانی تحت تأثير اين وقايع قرار می گيرند.
وی می گويد در حال حاضر در ايران خبری نيست و با همه اتفاقاتی که در خاورميانه می افتد آن ها در حال نتيجه گرفتن از تحقيقاتشان هستند و اين خبر خوبی است: "پانزده سال پيش ايرانی ها هر سال 300 يا 400 مقاله در نشريات علمی جهان منتشر می کردند، اما سال گذشته ما چهار هزار مقاله منتشر کرديم ولی هنوز راهی طولانی تا اوج داريم".
لزوم افزايش درک عمومی
استکی می گويد در روزهای گذشته هر روز در برنامه های راديويی و تلويزيونی بوده و درباره تحقيق جديدشان برای مردم توضيح می داده است.
"اگر قرار باشد علم در ايران پيشرفت کند بايد درک عمومی از علم افزايش پيدا کند، بايد از راه علم بتوانيم استانداردهای زندگی در ايران را بالاتر ببريم".
گفتگو کننده نشريه نيچر از استکی درباره دانشجويانش و آن هايی که با او اين مقاله را منتشر کرده اند می پرسد و پاسخ می شنود که بسياری از آن هايی که در ده سال گذشته برای راه اندازی تحقيقات علوم اعصاب تلاش کردند اکنون از ايران رفته اند، بسياری از آن ها در ايالات متحده هستند.
"سيد رضا افراز که نام او به عنوان اولين نفر در مقاله ذکر شده در حال حاضر دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه هاروارد است".
اکنون نام و نشانی بسياری از آن دانشجويان را میي توان در ميان نام و نشانی های دانشگاه های معتبر ايالات متحده ديد و اين همان است که دکتر حسين استکي خود می گويد: "فرار مغزها اتفاق ناخوشايندی است که همه جا دارد رخ می دهد".
منبع :bbc
مغز در هنگام دروغگویی فعالتر میشود
مغز در هنگام دروغ بسیار سخت تر و شدیدتر از زمانی که راست میگوییم، فعالیت میکند زیرا در مرحله اول باید حافظه خود را که با پرسیدن سوال مشتعل میشود را خاموش سازد و این فرآیند خود باعث صرف انرژی میشود.
با دروغ سنج ها پاسخ های فیزیولوژیک اضطراب ناشی از دروغ مثل تعریق فشار خون و تنفس ضربان قلب اندازه گیری می شود.
دانشمندان دانشگاه تمپل، دروغ سنج جدیدی ساختند که با استفاده از تصویر برداری MRI فعالیت مغز به هنگام دروغ گفتن را می سنجد.
این محققان با بررسی فعالیت بخشی از مغز که پاسخ های ما را به محرک ها سامان دهی می کند با استفاده از روش تصویر برداری MRI دریافتند: دروغ، بخش خاصی از مغز را فعال می کند.
اگرچه تنها یک نقطه ویژه در مغز وجود ندارد که با دروغ گفتن فعال شود، ولی طی فرایند دروغ گفتن بخشهای مختلفی از مغز و مدارهای متنابهی فعال می شوند.
بر اساس گزارش مجله دیسکاوری، درست به همین دلیل برای بعضی اشخاص دروغ گفتن و تقلب کردن بسیار سخت است. نتایج این مطالعه که در نشریه journal Radiology به جاپ رسیده است.
روش موثر در بازسازی حافظه
آیا اخیرا فراموش می کنید دسته کلید خود را کجا گذاشته اید؟ داخل اتاق می شوید بدون اینکه بدانید برای چه کاری به آن سمت می روید؟
آیا بعد از ریختن چای در استکان قوری را در یخچال می گذارید؟ شماره تلفن منزل خود را فراموش می کنید؟
نگران نباشید! متخصصان معتقدند که استرس های روز مره تا حدی مغز انسان را تحت تاثیر قرار می دهند که کم حافظگی را به وجود می اورد.
روانشناسان در این زمینه توصیه می کنند که:
1- موز بهترین دوست حافظه : ویتامین B بهترین تغذیه حافظه است و موز دارای این منبع غنی می باشد.
2- مهربانی با خویشتن : انجام کارهای مورد علاقه مانند خریدن یک شاخه گل ، کتاب رمان ، ملاقات دوستان قدیمی و ... باعث افزایش ترشح هورمون "دوپامین" می شود که احساس خوبی را در فرد به وجود می آورد و این افزایش تاثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسئول حافظه است می گذارد.
3- قدم بزنید : زنان یا مردانی که در به مرتب قدم می زنند بسیار کمتر دچار فراموشی می شوند . چرا؟ تحقیقات نشان داده است که فعالیت ، ارتباط مغزی را ، در بخشی که ذهن مسئول حافظه است گسترش می دهد.
4- غذای سس دار نخورید: بر اساس تحقیقات انجام شده بر روی عادت غذایی بیش از 8 هزار نفر ، استفاده از این نوع سس ها و غذاهای سویا دار باعث کاهش قدرت حافظه می شود. علت آن است که یک ماده شیمیایی موجود در این نوع سس ها و سویا که گفته می شود ضد سرطان و بیماری قلبی است دقیقا عکس این خواص را با خود دارد. با این حال یک بار خوردن ان در هفته چندان مشکلی ندارد!!
5- خواب به موقع :با یک استراحت خوب مغز می تواند اطلاعات بیشتر و بهتری را به حافظه شما بازگرداند تا مغزی که تمام روز را بدون استراحت گذرانده باشد.
6- بیشتر به خودتان برسید: تحقیقات نشان می دهد افرادی که رژیمهای غذایی بسیار کم کالری را در برنامه روزانه خود دارند نه تنها پروسه اطلاع رسانی را بسیار کند انجام می دهد بلکه از دیگر افراد کم سن و سال خود که این رژیم را ندارند نیز کمتر قادر به استفاده از حافظه خود می باشند لذا به فکر خود باشید و رژیم های غیر موجه را فراموش کنید.
7- چای گیاهی بنوشید: آهن برای عملکرد صحیح حافظه ضروری است و نوشیدنی های کافئن دار به علت دارا بودن موادی به نام "تانن"(اسید تانیک ) که 75 درصد آهن موجود در بدن را از بین می برند.
8- خوردن قند و شکر مصنوعی را کاهش دهید : خوردن قند و شکر رژیمی یا مصنوعی ممکن است در کاهش وزن به شما کمک کند اما نوشیدن بیش از یک یا دو نوشیدنی رژیمی در طول روز حافظه دراز مدت شما را تخریب می کند . خوشبختانه تاثیرات منفی این مسئله دائمی نیست و شما به راحتی می توانید با قطع مصرف شیرینی های مصنوعی مجددا حافظه خود را اصلاح کنید.
1 پيوست (پيوستها)
30 راه ساده برای افزایش بهره هوشی کودکان
30 راه ساده برای افزایش بهره هوشی کودکان
با به کارگیری ۳۰ شیوه ساده از هنگام بارداری تا پایان دوسالگی افزون بر رشد جسمانی مناسب، زمینه های افزایش بهره هوشی کودکان را تقویت کنید. از آنجا که پایه ریزی و شکل گیری رشد جسمانی و ذهنی کودکان از هنگام بارداری تا پایان دو سالگی است، به کارگیری این ۳۰ شیوه به طور هماهنگ به رشد همه جانبه و مناسب کودک کمک می کند.
▪ در هنگام بارداری
۱) تیروئیدتان را آزمایش کنید زیرا کم کاری خفیف تیروئید در خانمهای باردار سبب کاهش معنی داری در هوش کودکان می شود.
۲) کولین مصرف کنید، این ماده مغذی در گوشت، تخم مرغ و حبوبات وجود دارد.
۳) ویتامین هایی را که پزشک در دوران بارداری برای شما تجویز می کند مصرف کنید.
۴) با جنین خود حرف بزنید و او را صدا کنید.
۵) از نوشیدن قهوه و خوردن دارو بدون تجویز پزشک اجتناب کنید.
▪ در شش ماهه نخست پس از تولد به این نکات توجه داشته باشید؛
۶) فرزندتان را با شیر مادر تغذیه کنید.
۷) در صورت بروز افسردگی بعد از زایمان ، برای درمان آن اقدام کنید.
۸) منابع غنی از آهن مانند گوشت، سبزیجات، تخم مرغ و میوه های تازه مصرف کنید.
۹) در زمان شیردهی خوردن غذاهای حاوی ویتامین۱۲ B مانند مخمر، نان، غذاهای دریایی و تخم مرغ را فراموش نکنید.
۱۰) برای کودکتان موسیقی به ویژه موسیقی سنتی و کلاسیک پخش کنید.
۱۱) کودک را ماساژ دهید ، مطالعات نشان داده اند که ماساژ روزانه کودکان رشد مغزی آنان را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.
▪ از شش ماهگی تا یک سالگی کودک چه کنیم؟
۱۲) با کودکتان به طور مستقیم و چشم در چشم صحبت کنید.
۱۳) معنای لغات را با اشاره ارتباط دهید ؛ به طور مثال هنگامی که نام چیزی را می برید به آن اشاره کنید یا کودک را در مقابل آن نگه دارید.
۱۴) با هدیه های مخصوص کودکان، او را تشویق کنید.
۱۵) اجازه آزادی حرکت به کودکان بدهید، بگذارید که آنها کنجکاوی غریزی شان را همواره به کار برند.
۱۶) تشخیص و فرق گذاری بین اشیا را به کودکتان با پرسش و گفتن جواب درست بیاموزید.
۱۷) کودکان از آموزش اجباری خوششان نمی آید، از آن بپرهیزید.
۱۸) هنگامی که فرزندتان احساس خستگی کرد، آموزش را قطع کنید.
▪ دوران یک تا دو سالگی کودک
۱۹) کودکان را با غذاهای سرشار از آهن تغذیه کنید.
۱۰) به کودکان میان وعده های سالم و مغذی بدهید و از دادن میان وعده های بی فایده مانند پفک و چیپس به کودک خودداری نمایید.
۲۱) برای کودکتان کتاب بخوانید.
۲۲) در حضور او مطالعه کنید.
۲۳) برای او اسباب بازی های کمک آموزشی تهیه کنید.
۲۴) با کودک خود بازی کنید. شرکت در بازی های دسته جمعی ، مهارت های هوش اجتماعی کودک را افزایش می دهد.
۲۵) مطمئن شوید کودکتان خوب استراحت کرده است، خوابیدن دستکم ده ساعت در شبانه روز برای او لازم است.
۲۶) هنگامی که با کودکتان صحبت می کنید صداهای اضافی مانند رادیو و تلویزیون را خاموش کنید و نور را در حد متوسط نگاه دارید.
۲۷) درخواست های تکراری کودک را اجابت کنید. تکرار ارتباط نورون ها را در مغز تقویت می کند بنابراین اگر برای چندمین بار از شما می خواهد کتابی را برایش بخوانید ، بدون اصرار و پافشاری روی خواندن یک داستان دیگر ، آن را برای او بخوانید.
۲۸) وقتی کودک نوپای شما به چیزی اشاره می کند و نامش را می پرسد در جوابش به او اطلاعات بیشتری بدهید. به طور مثال: آن یک توپ است، یک توپ آبی با خط های قرمز.
۲۹) در تربیت کودک انضباط همراه با محبت فراوان داشته باشید.
۳۰) هرگز به کودکتان نگویید «تو چیزی نمی فهمی» زیرا اگر کودک آن را باور کند، حرف شما تحقق خواهد یافت.
روزنامه کارگزاران
چگونه ميزان هوش افراد را اندازه گيري كنيم؟
چگونه ميزان هوش افراد را اندازه گيري كنيم؟
آیا فروشنده ای که کامپیوتر جدیدتان را از او خریده اید، واقعاً به چیزهایی که در موردش صحبت می کند آگاهی دارد، یا فقط چیزهایی را که در بروشور مطالعه کرده است برای شما تکرار می کند؟ یا کارمندی که به تازگی برای استخدام با او مصاحبه کردید واقعاً از آن چیزهایی که ادعا می کرد می داند، سررشته ای دارد یا اینکه فقط جواب هایی را برایتان تکرار می کند که شما دوست دارید بشنوید؟
چه دوست داشته باشیم، چه نه دائماً درحال قضاوت کردن در مورد میزان هوش و آگاهی دیگران هستیم و با جواب هایی که به سوالاتمان می دهند، سطح شایستگی و توانایی های آنها را می سنجیم. بعضی افراد در این کار مهارت بیشتری دارند، اما آن به این معنی نیست که شما نمی توانید یاد بگیرید.
با تمرین، شما هم می توانید میزان هوش و سطح آگاهی اطرافیانتان را حدس بزنید.
انواع هوش
هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار ساده ای نیست چون انواع بسیار متفاوتی دارد. در سال 1983، دکتر هاوارد گاردنر استاد دانشگاه هاروارد، مفهوم جامع تری از هوش ارائه داد و آن را چند-هوشی نامید. تئوری او با نظریات سنتی در این رابطه که می گفتند "آیا می توانید وقایع را به خاطر بسپاری، ریاضیات انجام دهی، منطقی فکر کنی و جمله های صحیح بنویسی؟" کاملاً مغایر بود. و دیدگاهی بسیار جامع تر برای قضاوت در مورد هوش افراد داشت.
طبقه بندی اولیه شامل 7 دسته بود که هر کدام بخش های متفاوتی از هوش را شامل می شد:
هوش و دانش زبانشناختی: مهارت کار کردن با زبان و کلمات. گاهاً می بینیم که بعضی قادر به تکلم به چندین زبان مختلف هستند، در حالیکه بعضی در یادگیری یکی هم درمانده اند.
هوش منطقی و ریاضی: حل مشکلات به طریقی کاملاً منطقی. نوعی از هوش که بیشتر شامل کتابخوانان است.
هوش موسیقی: قابلیت فکر کردن در قالب نُت های موسیقی و ریتم. چه در نواختن و چه در آهنگ سازی.
هوش فضایی: حل مشکلات به صورت بصری، در مغز فرد. جهت یابی و ناوبری از مهمترین آنهاست ولی توانایی در هنر، مجسمه سازی و طراحی نیز از این دسته اند.
هوش جنبش فیزیکی: داشتن توانایی در حرکت عضلات و سایر حرکات ورزشی.
هوش میان فردی: توانایی شناخت احساسات، حالات و عواطف دیگران. مهارت های اجتماعی.
هوش درون فردی: اطلاع از خودمان، احساسات و افکار خودمان.
نکاتی که باید به خاطر داشته باشید
یکی از اصلی ترین قانون های تعیین هوش افراد این است که هیچ گاه فکر نکنیم آموزش و تحصیلات با هوش و قوه ی ادراک یکسان است. حتماً باید تا به حال برخورد کرده باشید که هر فردی با مدرک تحصیلی از بهترین دانشگاه دنیا، فرد باهوشی نیست، و هر فردی هم که نتوانسته حتی تحصیلات دبیرستانی را به پایان برساند خنگ و کم هوش نمی باشد. همانور که نظریه ی چند-هوشی نشان می دهد، هر فردی قابلیت های مختلف دارد و همه یکسان نیستند.
به عنوان یک قانون کلی، باهوش ترین افراد جامعه ی ما تنها افرادی هستند که از ناچیز بودن اطلاعات و آگاهی هایشان مطلعند. هیچوقت به کسی اینقدر اطمینان نکنید که بگویید او پاسخ هر سوالی را می داند و فکر می کند که هر مبحثی را می توان با تئوری خوب ضد بد حل کرد. هوش، قوه ی درک این مسئله است که هر مشکلی میتواند راه حل های مختلف داشته باشد، حتی اگر ما یکی را بر راه حل های دیگر ترجیح دهیم.
برخلاف آنچه ممکن است فکر کنید، پذیرفتن اینکه چیزی را نمی دانید، یکی از علائم باهوشی شما است به جای اینکه تظاهر کنید که از آن آگاهی دارید. چون اگر کار را اشتباه انجام دهید، و دیگران این موضوع را بفهمند، از حیوان هم احمق تر جلوه خواهید کرد.
چه باید کرد...
هیچ راه مطمئن و کاملی برای تعیین هوش افراد نیست و نخواهد بود. اما نشانه ها و علائم زیادی هست که با دنبال کردن آنها می توانید نتیجه گیری کلی داشته باشید. اما باید سوالات درست و به درد بخور از فرد بپرسید. در اینجا به مواردی اشاره میکنیم، آنها را به خاطر بسپارید.
سوالات کلی بپرسید، نه سوالات مخصوص و ویژه
همه ی افراد با درصد هوش متوسط می توانند اصول علمی و اعداد و مسائلی از این قبیل را به خاطر بسپارند. سوالات انتزاعی و خیالی دشوارتر هستند.
به دنبال پاسخ های صحیح و عقلانی باشید
آیا به نظر می رود که فرد مشغول تکرار آن چیزی است که در روزنامه مطالعه کرده است؟ یا خود واقعاً در مورد این مسائل فکر کرده است؟
به کلمات قلمبه سلمبه ای که بی جا به نظر می رسند و اشتباهاً استفاده می شوند دقت داشته باشید
بعضی افراد عادت دارند که با استفاده از کلماتی که به ظاهر گیرا و پرابهت هستند خود را بزرگ کنند. اگر استفاده از کلماتشان نابه جا بود، یادداشت بردارید.
دنبال کلمات کلیدی باشید
به طور مثال استفاده از کلمه ی "پیش گستر" اشاره به این دارد که فرد از جملات کلیشه ای استفاده می کند.
دنبال عبارات و جملات کلیشه ای باشید
استفاده ی زیاد از جملات کلیشه ای نشانه ی بدی است، اما استفاده از همین کلیشه ها به طرزی نادرست موضوع را بدتر هم می کند.
سوالاتی بپرسید که خودتان جوابش را می دانید
اگر سوال را درست جواب دهند یا اینکه بگویند نمی دانند خوب است. اما اگر سعی در سفسطه کردن کنند، حواستان باشد.
حضور ذهن و قدرت استدلالش را محک بزنید
فقط حافظه ی او را آزمایش نکنید، کمی هم قدرت تعقل آنها را محک بزنید و ببینید که آیا می توانند بعضی از سوال ها را با استدلالات منطقی جواب بدهند.
نظر او را در مورد چیزی بپرسید
ببینید می توانند در مورد موضوعات مختلف نظر خود را ابراز کنند یا اینکه فقط قادر به حفظ یکسری اصول علمی هستند.
مهارت های اجتماعی او را بررسی کنید.
ببینید در برخورد با دیگران چطور رفتار می کنند.
طریقه ی صحبت کردن او را بسنجید
بیان واضح و کامل موضوعات بسیار بهتر از استفاده از کلمات پیچیده و قلمبه سلمبه ای است که خود فرد هم شاید معنایش را به درستی نداند.
"هر فردی که مبحثی را با توجه به منابع و مراجع دیگر بررسی می کند، از هوش خود استفاده نکرده است، فقط از حافظه اش استفاده می کند."
-لئوناردو داوینچی-
از هوشتان درست استفاده کنید.
تجربه های زیادی نشان داده است که افرادی که در ابتدا کودن و احمق جلوه میکردند، نابغه و افرادی بسیار باهوش بوده اند. به همین دلیل است که این مسائل هیچگاه نباید از روی ظاهر نتیجه گیری شوند.
درست است که هوش به طور کلی چیز خوبی است، اما در کنار ویژگی های خوب اخلاقی فرد است که زیباتر می شود. باهوش بودن یک چیز است، اما دانستن اینکه چطور از این هوش استفاده کنید بسیار مهمتر است. افرادی که موفق می شوند، لزوماً همیشه افراد باهوشی نیستند. آنها فقط می دانند که چطور از هوششان استفاده کنند.
منبع لينکستان